جهاد در اسلام و برخی متون یهودیت (عذاب الهی)

چگونه می توان اقوامی هرچند بت پرست را بدون اتمام حجت و دعوت به دین حق، علف هرز شمشیر نمود؟! حجت برای هر قوم، باید قبل از مجازات تمام گردد و این اتمام حجت، با ارسال رسولان بشیر و نذیر صورت می گیرد. از تورات چنین برنمی آید که پیامبرانی در میان این اقوام برای ارشاد و هدایت در نظر گرفته شده و یا رسولانی از طرف موسی (ع) به میان آنان رفته و به دین حق دعوت کرده باشند! حتی دیده نمی شود کسانی از جمعیت کثیر بنی اسرائیل (حدود یک میلیون نفر)، این اقوام را به راه راست هدایت نموده باشند! این سکوت در مورد هدایت و ارشاد اقوام گمراه، برای کتابی آسمانی مانند تورات (که اکنون طرفداران بسیار متعصبی دارد) ضعف بزرگی است! متاسفانه، اعتقاد دینی و ایمان مذهبی بنی اسرائیل، چنان بی فروغ و سست بود که نتوانستند خود در دین موسی (ع) ثابت قدم بمانند، چه رسد به این که بتوانند مردمان کافرپیشه را هدایت نمایند! آنان، تحت تاثیر علایق دنیوی و شهوانی، به این گفته یهوه که می گوید «اگر آواز یهوه، خدای خود، را به دقت بشنوی و تمامی اوامر او را به جا آوری، آنگاه یهوه، خدایت، تو را بر جمیع امتهای جهان بلند خواهد گردانید.» (سفر تثنیه، باب 28) عمل ننمودند! مقدمه هدایت دیگران، خودسازی است که بنی اسرائیل در آن (خودسازی) وامانده بودند! به جرات می توان گفت حضرت موسی (ع) در هدایت بنی اسرائیل، علیرغم کوشش و تلاش فراوان، توفیقی نیافت!

نحوه عذاب و هلاک اقوام ناسپاس و کفرپیشه در قرآن
در قرآن مجید، هرجا سخن از عذاب و هلاک اقوام ناسپاس و کفرپیشه ای مانند اقوام لوط، هود، نوح، سباء، انطاکیه و... به میان می آید، قبل از ذکر نزول عذاب، به فرستاده شدن رسولان و اتمام حجت اشاره می گردد. خداوند در آیات قرآن مجید صریحا بیان می فرماید تا رسولی جهت ابلاغ حق و ارشاد و هدایت و اتمام حجت فرستاده نشود، عذاب الهی نازل نمی گردد!
1- «ای رسول ما، پیش از تو پیغمبرانی به سوی قومشان فرستادیم و برای آنها معجزات و ادله روشن آوردند. پس (بعضی به راه کفر شتافتند) ما هم از کافران بدکار، انتقام کشیدیم.» (روم/ 47)
2- «همانا ما، نوح را به رسالت سوی قومش فرستادیم. او هزارسال پنجاه سال کم، میان قوم درنگ کرد (و خلق را دعوت به خداپرستی کرد و اجابت نکردند) و چون همه، ستمکار و ظالم بودند، غرق طوفان هلاک شدند.» (عنکبوت/ 14)
3- «این [فرستادن] رسل برای این است که خدا، اهل دیاری را تا [اتمام حجت نکرده و] آنان غافل و جاهل باشند، به ستم هلاک نگرداند.» (انعام/ 131)
4- «برای هر امتی، رسولی است که هرگاه، رسول آنها آمد و حجت تمام شد، حکم به عدل شود و بر هیچ کس ستم نخواهد شد.» (یونس/ 47)
5- «ما تا رسول نفرستیم، هرگز کسی را عذاب نخواهیم کرد.» (اسراء/ 15)
6- «پروردگار تو اهل هیچ شهر و دیاری را تا در مرکز آن رسولی نفرستد که آیات ما را بر آنها تلاوت کند، هرگز هلاک نکند.» (قصص/ 59، سباء/ 17، نساء/ 165 و شعراء/ 8)
در اسلام، اصل، بر لطف و رحمت است. خداوند متعال، رحمت را بر خود فرض نموده است. (انعام/ 12) غضب، بعد از رحمت است. خداوند، مهربان تر از هر مهربان بوده و رحمتش بر خشمش پیشی دارد. الله، لطیف است و لطفش ایجاب می کند که رسولانی برای هدایت مردم گسیل فرماید. امام سجاد (ع) می فرماید: «خدایا، تویی که بیش از آنچه عقاب کنی، ثواب روا داری و این تویی که همواره مهر تو از قهر تو پیشی گیرد... خدایا، تو بیش از آنچه بخواهی کیفر دهی، دوست داری ببخشی.» موفق ترین نبی الهی در انجام رسالت خویش، پیامبر اسلام بوده است که از اقوامی بیابانگرد، وحشی، بی نظم و بی قانون، بت پرست و خونریز، مردمی خداپرست، پاکدامن، منضبط، تابع شریعت و قانون و بنیانگذار تمدن عظیم اسلامی به وجود آورد.
3- اگر انتقام بنی اسرائیل از اقوام مذکور، به خاطر ممانعت آنان نسبت به عبور بنی اسرائیل از سرزمینهایشان بود، از جمله قوانین انتقام در نزد انسانهای منصف، رعایت عدالت است، خصوصا از طرف قومی که توسط پیامبری اولوالعزم هدایت شده و برگزیده یهوه بودند! اما می بینیم که این اقوام، به دستور یهوه، قتل عام می شوند، «تا نام ایشان از زیر آسمان محو شود.» (سفر تثنیه، باب 7، بند 24 ) باید پرسید: عدالتی که به یهوه نسبت می دهند و او را عادل می خوانند،کجا رفت؟! (کتاب ارمیاء نبی، باب 11) در واقع باید گفت عدالت، کیمیایی بود که در میان بنی اسرائیل یافت نمی شد! در اسلام و قرآن مجید، سفارشات فراوانی به رعایت عدالت در زمان انتقام وجود دارد و بر ظالمین و ستمکاران و ازعدالت خارج شدگان (هر که باشند) عتاب می شود که انتقام صرفا به اندازه ای که بدی روا داشته شده، جایز است و نه زیادتر: «هرکس به همان قدر ظلمی که به او شده، در مقام انتقام برآید.» (حج/ 60) «هرکه به جور و ستمکاری شما دست دراز کند، او را به مقاومت از پای درآورید به اندازه ستمی که به شما رسیده و از خدا بترسید.» (بقره/ 194) «انتقام بدی مردم به مانند آن بد، روا است.» (شوری/ 40)
4- گویی یهوه با این اقوام، پدرکشتگی داشت! و دشمن دیرینه آنان بود! که در صدد نابودی همه برآمد. یهوه ای که به نوشته تورات «خدای تمام جهان و تمامی بشر بوده» (کتاب اشعیاء، باب 54 و کتاب ارمیا، باب 32) و «آفریننده فلک الافلاک و تمامی جنود آنها، زمین و هرچه بر آن است و دریاها و هرچه در آنها است.» (سفر تثنیه، باب 10 و کتاب دوم پادشاهان، باب 19 و کتاب نحمیاء نبی، باب 9) می باشد، اگر می خواست این اقوامی را که همه، آفریده های خود او بودند، بالکل نابود سازد و نام آنان را محو نماید، چرا اصلا آنها را آفرید؟!
اگر نابودی اقوام مذکور برای شرارت و بت پرستی بود، ایرادات گذشته باز مطرح می شود! آیا یهوه ای که «آسمانها و زمین را آفریده» (سفر خروج، باب 20 و کتاب اول تواریخ ایام، باب 16 و کتاب اشعیاء نبی، باب 45) و «آسمان، خزینه او است.» (سفر تثنیه، باب 28) و «دولت و جلال نیز از او می آید.» (کتاب اول تواریخ ایام، باب 29) آن قدر دستش بسته و سرزمینش کم وسعت بود که نمی توانست بنی اسرائیل و اقوام مقابلشان را در یک سرزمین و یا سرزمینهای متفاوت، اسکان داده، در میان آنها الفت برقرار سازد و نعمتش را بر همگی افزون ساخته، توسط قوم بنی اسرائیل، این اقوام را هدایت نماید؟! در مقایسه میان اسلام و یهودیت، می بینیم که در قرآن، الله تبارک و تعالی، رب و آفریننده تمام خلایق و جمهور انسانها است و از رگ گردن به انسان نزدیکتر و از مادر مهربان تر است اما متاسفانه یهوه جبار است و خونریز، قهار است و نامهربان و البته بسیار کینه توز!
در تورات، یهوه به اوصافی مانند «غفار، کریم، رحیم، دیرغضب و کثیرالاحسان» متصف می گردد، اما در مطالعه دقیق تورات، درمی یابیم که یهوه، غالبا چنین صفاتی ندارد و در مواقعی هم که یافت می شود، این صفات بسیار کم سو هستند! الله اسلام، قادر مطلق است و به هر کار توانا. اگر اراده آفرینش چیزی را داشته باشد، به محض اراده، آفریده می شود (کن فیکون). آسمان و زمین و هرچه در آنها است، ملک او است. او روزی دهنده همه خلایق است؛ از پست ترین تا افضل ترین و از کوچکترین تا بزرگترین. او بی نیاز مطلق است و همه به او نیازمند هستند. او در دنیا بر مومن و کافر، اما در آخرت فقط بر مومن، بخشنده و مهربان و رزاق است. او با هیچ کس خصومت شخصی ندارد. خدای همه است بی تبعیض، ملاک فضیلت در نظرش، فقط تقوا و نزدیکی به او است و اگر اقوامی، مغضوب او می گردند، به خاطر اعمال بد خودشان است؛ وگرنه خداوند به هیچ کس ظلم نمی نماید.

قساوت و بی رحمی بنی اسرائیل (یهود)
در حمله بنی اسرائیل به شهر اریحا به فرماندهی یوشع ابن نون (جانشین حضرت موسی)، قوم صدا زدند و کرناها نواختند و چون قوم، آواز کرنا را شنیدند و قوم به آواز بلند صدا زدند، حصار شهر بر زمین افتاد و قوم به شهر اریحا برآمده و شهر را گرفتند و هرآنچه در شهر بود، از مرد و زن و جوان و پیر، حتی گاو و گوسفند و الاغ را به دم شمشیر هلاک کردند. شهر را با آنچه در آن بود، به آتش سوزانیدند. (صحیفه یوشع، باب 6، بند 20 تا 25)
یهودیانی که کشته شدن سیصد نفر از همدینان عهدشکن و فتنه انگیز خود در صدر اسلام (آنان با کفار قریش در حمله به مدینه جهت کشتار مسلمین همدست شدند و بعد از شکست، توسط قاضی ای که خود از میان مسلمانان برگزیدند به قتل محکوم گشتند) را بهانه ای برای کوبیدن اسلام قرار داده و هنوز هم همان واقعه را بهانه قرار می دهند و از یادآوری جریان مذکور، اشک می ریزند، چه توضیحی در مورد این همه کشتار، قتل عام و نسل کشی که در کتاب آسمانی خودشان به صراحت بیان شده است، دارند؟! آیا وقت آن نرسیده که با کنارگذاشتن حب و بغضها و عداوتهای کور و نیز کژاندیشیها، راه هدایت را انتخاب نمایند؟ البته در میان یهودیان، بر طبق اشاره هوشمندانه قرآن مجید، «افرادی دانشمند، عالم و پرهیزکار» وجود دارند (مائده/ 70 و 83؛ نساء/ 164) که راه حق را خواهند پویید و اعتقادات باطل را به دور خواهند ریخت. از میان این یهودیان «عالم و پرهیزکار»، کلیمیان ایران جایگاه ویژه ای دارند و قطعا مورد احترام هستند.


منابع :

  1. واقدی- مغازی- ترجمه: محمود مهدوی دامغانی- جلد 2 صفحه 424- مرکز نشر دانشگاهی- 1366

  2. صحیفه سجادیه- ترجمه جواد فاضل- صفحه 163 و 165

  3. اصغر حیدری- مقاله جهاد اسلامی، جهاد یهودی- ماهنامه زمانه- شماره 39

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/114896