سرگذشت اشعیای نبی علیه السلام
فارسی 13756 نمایش |اشعیا (به عبری: יְשַׁעְיָהוּ، در یونانی:Ἠσαίας، در عربی: اشعیاء؛ به معنی «خدا نجات داده») از پیامبران عهد عتیق و نویسنده کتاب اشعیا است. به احتمال قوی در خانواده ای از نسل پادشاهان که به داود نبی ختم می شد، در اورشلیم به دنیا آمده بود. (کتاب اشعیاء 1: 1) اشعیا پسر عاموس بود و در اورشلیم در نزدیکی هیکل سلیمان زندگی می کرد. کتابی به نام او که بیست و سومین کتاب از مجموعه کتابهای عهد عتیق می باشد. همچنین از او در کتابهای دوم پادشاهان فصل های 19 و 20 و کتاب دوم تواریخ فصل های 26 و 32 نام برده شده است. او با زنی نبیه (در عبری:נאביה) ازدواج کرد که به اعتقاد بعضی از مفسرین تورات، به مانند دبوره و هولده پیامبری داشته است.
اشعیا دو پسر به نام های مهیرشلال حاش بز و شاریاشوب داشت. اشعیا در زمان پادشاهی عزیا، احاز و حزقیا، در یهودیه به مدت شصت و چهار سال پیامبری می کرده است. اولین دوره خدمت او در آخرین دوران فرمان روایی عزیا و در حدود ۷۴۰ قبل از میلاد بود. او تا سال چهاردهم سلطنت حزقیا مشاور روحانی او بود و در نزد وی مقامی به دست آورد؛ در این زمان او در مجامع عمومی شرکت کرد و در زمان منسی به حبس محکوم شد و از او شهادت خواستند.اشعیا تا سال ۶۸۱ قبل از میلاد، زیسته است.. او به پیامبر بشارت و شاهزاده پیامبران عهد عتیق شهرت یافته است.
اشعیاء نبی در لغتنامه دهخدا
در لغتنامه دهخدا در مورد این پیامبر آمده «اشعیا نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل معاصر کوروش هخامنشی بود و ظاهرا کلمه مزبور به معنی نجات خداوند است. این کلمه به صورتهای اشعیاه و اشعیاء و شعیاء و شعیا و یشعیاه دیده شده است.»
صاحب قاموس کتاب مقدس آرد: «اشعیاه (نجات خداوند). اگرچه از تاریخ حیات آن حضرت اطلاع تامی نداریم، لکن همین قدر معلوم است که او پسر عاموس است و به زعم یهود عاموس برادر امصیا شهریار یهودا بود.
خلاصه آن حضرت با عزیا و یوثام و احاز و حزقیا معاصر بود و در ایام سلطنت ایشان نبوت می کرد. اما چون ملاحظه نمائیم می بینیم، که عزیا 52 سال و یوثام و احاز 16 سال و حزقیا 29 سال سلطنت کردند. واضح است که اشعیا اینقدرها عمر ننمود بلکه در اواخر سلطنت عزیا شروع به نبوت کرد و تا ابتدای سلطنت منسی در آن منصب استمرار همی داشت. و آن حضرت بعضی کتب تاریخی نیز تصنیف فرموده است از قبیل حیات عزیا و کتاب سیرت حزقیا. و تقریبا آن حضرت با هوشع و یوئیل و عاموس نبی نیز معاصر بود و تواتر بر آن است که او از جمله اشخاصی بود که به واسطه اره به درجه شهادت واصل شدند. لکن ما خبر صحیح و معتنابهی از کیفیت موت و زمان وقوع آن در دست نداریم.» (قاموس کتاب مقدس)
صاحب قاموس الاعلام آرد: «یکی از انبیای بنی اسرائیل بود و پدرش از نژاد ملوک اموص به شمار می رفت. از تاریخ 759 تا سال 700 ق. م. در بین اسرائیلیان به نشر نبوت پرداخت و در زمان سلطنت یوثام، احاز و حزقیا می زیست و معجزات بسیار به ظهور آورد. یهودیان را به راه حق دعوت می کرد و آنان را از طریق کفر و بت پرستی باز می داشت. از این رو مورد قهر و غضب منسی پادشاه همعصر خویش واقع شد و دستور داد وی را دستگیر کنند. اشعیا در حفره درختی پنهان شد ولی باز هم سلطان از وی اغماض نکرد و به فرمان وی اره بر درخت نهادند و او را دو نیمه ساختند. کتابی مشتمل بر 66 باب دارد درباره مناجات و نصایح و خوف از باری تعالی. اشعیا ظهور حضرت مسیح را نیز در این کتاب قبلا بشارت داده است و از این جهت در بین نصارا بسیار مقبول است و به نام انجیل اشعیا شهرت دارد.
سرگذشت اشعیای نبی از دیدگاه جان بی ناس
جان بی ناس در کتاب تاریخ جامع ادیان می نویسد در آن زمان ناحیه جنوب کشور اسرائیل نیز به نوبت خود محل ظهور پیغمبری دیگر شد. این نبی، که اشعیا نام دارد، در حدود 40 ق م در خانوده ای موجه زاییده شد. پس، در جوانی در کوچه های شهر اورشلیم روان شد و به نبوت و دعوت خلایق مشغول گردید. وی به حقیقت یهوه ایمان داشت و با شور روحی و شوق قلبی از هر طرف می رفت و این گونه کلمات را می گفت: «در سالی که عزیای پادشاه مرد، خداوند را دیدم که بر کرسی بلند و عالی نشسته بود و هیکل از دامنهای وی پر بود و سرافین بالای آن ایستاده بودند که هر یک از آنها شش بال داشت. و با دو [بال] از آنها روی خود می پوشانید وبا دو [بال] پایهای خود را می پوشیانید وبا دو [بال] پرواز می نمود. و یکی دیگری را صدا می زده و می گفت: قدوس، قدوس، قدوس، یهوه صبایوت، تمامی زمین از جلال او مملو است! و اساس آستانه از آواز او که صدایم زد می لرزید و خانه (معبد) از دود پرشد. پس گفتم وای بر من که هلاک شده ام، زیرا که مرد ناپاک لب هستم و در میان قوم ناپاک لب ساکنم. و چشمانم یهوه صبایوت، پادشاه را دیده است! آنگاه یکی از سرافین نزد من پرید و در دست خود اخگری که با انبر از روی مذبح گرفته بود داشت. و آن را بر دهانم گذارده، گفت که اینک این لبهایت را لمس کرده است، و عصیانت رفع شده و گناهت کفاره گشته است، آنگاه آواز خداوند را شنیدم که می گفت که را بفرستم؟ و کیست که برای ما برود؟ گفتم لبیک! مرا بفرست. گفت: برو، و به این قوم بگو البته خواهید شنید، اما نخواهی فهمید و هر آینه خواهد نگریست، اما درک نخواهید کرد.» (اشعیا: 6/9-1)
پس چون اشعیا به رسالت خود آگاه گردید، مدت چهل سال رسالت الهی به هدایت قوم اشتغال ورزید و شاهان یهودیه با او مشاوره می کردند. وی پیغمبر ایمان راسخ و «توکل کامل» به یهوه است. هیچ تزلزلی در بنیان عقیده او روی نداد و همواره حکمرانان اورشلیم را به وعید و انذار تهدید می کرد که امن و سلامت بلد ایشان در آن نیست که با دیگر امم (کافر) مجاور خود عهد و پیمان ببندند، بلکه باید فقط به خداوند اتکا داشته باشند و لاغیر. و در ایام احاز بن یوتام بن عزیا، پادشاه یهودا، واقع شد که رصین، پادشاه آرام، و فقح بن رملیا، پادشاه اسرائیل، بر اورشلیم برآمدند تا با آن جنگ نمایند، اما نتوانستند آن را فتح نمایند.
به خاندان داود خبر داده، گفتند که آرام در افرایم اردو زده اند و دل او و دل مردمانش بلرزید، به طوری که درختان جنگل از باد می لرزد. آنگاه خداوند به اشعیا گفت: «تو با پسر خود شاریاشوب به انتهای قنات برکه فوقانی، به راه مزرعه کازر، به استقبال احاز بیرون شو، و وی را بگو با حذر و آرام باش، مترس و دلت ضعیف نشود از این دو دم مشعل دود افشان. یعنی از شدت خشم رصین و آرام و پسر رملیا. زیرا که آرام با فرایم و پسر رملیا برای ضرر تو مشورت کرده، می گویند بر یهودا بر آییم و آن را محاصره کرده، به جهت خویشتن تسخیر نماییم و پسر طبیئل را در آن به پادشاهی نصب کنیم. خداوند یهوه چنین می گوید که این به جا آورده نمی شود و واقع نخواهد گردید، زیرا که سر آرام دمشق، و سر دمشق رصین است و بعد از شصت و پنج سال افرام شکسته می شود به طوری که دیگر قومی نخواهد بود. و سر افرایم سامره، و سر سامره پسر رملیاست. و اگر باور نکنید هر آینه ثابت نخواهد ماند.»
از این رو سالها بعد که خطر آرام مرتفع شده بود، وقتی که سلطنت شمالی (در 722 ق م) به دست لشکر آشور درهم شکست و سردار جرار آشوری، سناخریپ، به جنوب تاخته، در برابر دروازه اورشلیم خیمه زد، پادشاه آن شهر، حزقیا، با رعب و وحشت تمام از اشعیا درخواست کرد که به درگاه یهوه دعا کند که بلد او، اورشلیم، را از شر دشمن محفوظ دارد. گویا نبوت اشعیا به اعجاز صورت وقوع یافت، یعنی آشوریها ناگهانی به محاصره آن شهر خاتمه داده، رفتند.
لکن اشعیا یقین داشت که بی ایمانی و خطاکاری قوم بار دیگر آن کشور را در خطر خواهد انداخت و بنی اسرائیل یا طعمه شمشیر خواهند شد یا به اسارت خواهند افتاد وبه اماکنی بعید و دور از تلال فلسطین نفی وطن خواهند گشت. شهر امین چگونه زانیه شده است. آنجا که از انصاف مملو می بود و عدالت در آن سکونت داشت.
سروران تو متمرد شده و رفیق دزدان گردیده، هر یک از ایشان رشوه را دوست می دارند و در پی هدایا می روند. یتیمان را دادرسی نمی نمایند، و دعوی بیوه زنان نزد ایشان نمی رسد. بنابراین خداوند یهوه صبایوت قدیر اسرائیل می گوید: «هان من از خصمان خود آسوده خواهم شد و از دشمنان خویش انتقام خواهم کشید... و هلاکت عاصیان گناهکاران با هم خواهد شد.»
وی مانند عاموس نبی پیش بینی کرد که برای آن قوم گناهکار جز بلا و مصیبت چیزی دیگر مقدر نیست. پس، می گفت: «یهوه صبایوت در گوش من گفت، به درستی که خانه های بسیار خراب خواهد شد و خانه های بزرگ و خوشنما غیر مسکون خواهد گردید.» (صحیفه اشعیای نبی:905) اشعیا می گفت که یهوه از تشریفات و عبادات صوری در معبد متنفر شده و از قربانی حیوانات فربه بیزار گردیده و از مناسک روز سبت و مراسم ایام اعیاد خسته شده است و هرچند که عابدان دست خود را به مناجات بلند کنند، یهوه به آنها نظر نخواهد کرد و به دعای آنها گوش فرا نخواهد داد، زیرا دستهای آنها با خون لکه دار شده است و دل آنها با یهوه صاف نیست. همچنین در نبوتهای خود به مردم اسرائیل می گفت که تقدیر و سرنوشت کور حاکم بر امور خلایق نیست، بلکه خداوند عالم و قادر زمام امور را در دست دارد و مردمان شریر و اقوام و امم گناهکار را کیفر خواهد داد.
نوبت مجازات به کشور یهودیه نیز خواهد رسید. حتی آشوریها نیز مانند سایر امم محکوم به حکم الهی خواهند بود، زیرا یهوه عادل است و بر قاعده حق و انصاف عمل می فرماید. اشعیا مانند هوشع، معتقد بوده که لطف و عطوفت و رحم در دل رئوف یهوه موثر است و مجازات و کیفر اقوام و امم را به مصلحت و به منفعت عالم می فرماید، پس می گفت: «نیکوکاری بیاموزید و انصاف بطلبید و مظلومان را رهایی دهید، یتیمان را دادرسی و بیوه زنان را حمایت نمایید... اگر گناهان شما مثل ارغوان سرخ باشد، مانند برف سفید خواهد شد.» چون حکم قضا نازل شود، پس از آن کسانی که از حکم الهی باقی مانده باشند و رنجها و مصایب را تحمل کرده و هنوز ایمان به خدای یهوه را از دست نداده اند رستگار خواهند گردید و امن و امان و آسایش ور فاه بار دیگر در مملکت یهودیه حکمروا می گردد. و آن قوم مورد عفو و رحم یهوه قرار خواهند گرفت.
بعضی کلمات و سخنان از اشعیا نقل شده که از نظر تاریخ اهمیت فراوان دارد و آن نبوت و پیشگویی اوست از پیشامد یک عصر زرین پر از سعادت و خوشی که بعد از روزگار تیره پر از شقاوت و مصیبت پدیدار خواهد گردید، و اسرائیل بعد از آنکه نسلهایی چند در بدبختی و مشقت به سر بردند، نهال آرزو و امیدشان شکفته خواهد گردید. گرچه بعضی از محققان در صحت و اصالت این کلمات تردید کرده اند، ولی به هر حال هر کس آن را نوشته باشد، مضمون آن سخنان سراسر دلالت می کند بر این بشارت که پس از انتظار، دنیا امن و امان می شود و سلطنت شاهزاده صلح و سلام برقرار می گردد و با ظهور مسیحا از نسل داود، روزگاری نو و روزی مبارک در جهان پدید خواهد آمد. اشعیا، که خود شاهد زنده انحلال سلطنت اسرائیل و یهود بود، وقتی زمان و ایام آوارگی و پراکندگی آن قوم آغاز شد، قهرا چون این مکاشفات امیدبخش و آرزوی انتظار روز شادی و شادکامی بر ضمیر او عارض گشت، پیشگویی کرد که آن قوم بار دیگر گرد خواهند آمد و پریشانی به جمعیت بدل خواهد شد.
در یکی از نبوتهای خود این اشعار را سروده و گفته است: «در ایام واپسین واقع خواهد شد که خانه خداوند بر قله کوهها ثابت خواهد گردید، و بر فراز تلها برافراشته خواهد شد.و جمیع امتها به سوی آن روان خواهندشد.» و قومهای بسیار عزیمت کرده، خواهند گفت: «بیایید تا به کوه خداوند و به خانه خدای یعقوب برآییم، تا طریقهای خویش را به ما تعلم دهد، و به راههای دعا سلوک نماییم، زیرا که شریعت از صهیون و کلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد. و او امتها را داوری خواهد نمود،و قومهای بسیاری را تنبیه خواهد کرد. و ایشان شمشیرهای خود را برای گاوآهن و نیزه های خویش را برای اره ها خواهند شکست، و امتی بر امتی شمشیر نخواهد کشید، و بار دیگر جنگ را نخواهد آزمود. ای خاندان یعقوب (بنی اسرائیل) بیایید تا در نور خداوند سلوک نماییم.»
در دیگر جا این کلمات از او منقول است: «و نهالی از تنه یسی بیرون آمده، شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت، و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس خداوند....و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت. و گرگ با بره سکونت خواهد داشت. و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری باهم، و طفل کوچک آنها را خواهد راند، و گاو با خرس خواهد چرید، و بچه های آنها با هم خواهند خوابید، و شیر مثل گاو، کاه خواهد خورد، و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد، و طفل از شیر بازداشته شده دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت. نه کس مجروح شود، و نه کس کشته شود. روی کوه مقدس من ضرر و فسادی نخواهد شد. زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود. مثل آبهایی که دریا را می پوشاند. و در آن روز واقع خواهد شد که ریشه یسی به جهت علم قومها برپا خواهد شد و امتها آن را خواهند طلبید، و کرسی او با جلال خواهد بود.» در هیچ قطعه ای از ادبیات جهان امیدی بزرگتر از این به صلح و سلام جهانی یافت نمی شود.
پیشگویی های اشعیا نبی و اصولا کتاب او را می توان به چند بخش تقسیم نمود:
1- پیشگویی در خصوص تنبیه و خشم خدا بر قوم گناهکار
2- پیشگویی در خصوص فروپاشی یهودا و به اسارت رفتن او
3- به قدرت رسی بابل و سقوط و نابودی هر دو پادشاهی آشور و بابل
4- آمدن صلح و آرامش با آمدن نجات دهنده موعود, عیسای مسیح- عمانوئیل.
5- حکومت دائمی و پادشاهی خدا بر انسان.
پیشگویی های اشعیاء نبی بسیار عجیب و با عقل انسانی غیر قابل قبول می نمایاند. اما عظمت و قدرت کلام خدا (همان گداختگی زغالی که در دهان اشعیاء گذاشتند) با گذشت زمان ثابت شد. خداوند به واسطه اشعیاء نبی تقریبا دویست سال قبل از پادشاهی کوروش کبیر، نام او را و به قدرت رسیدن او را به قوم اسرائیل و به دنیا بیان می کند! (اشعیاء 44: 28 و 45: 1)
همچنین تقریبا 750 سال قبل از تولد عیسای مسیح، باکره بودن مادر و نام مسیح را (اشعیا 7: 14 و متی 1: 22 – 23)، گناهکار بودن انسان از نطفه و آلودگی و نیاز او به پاک شدن از گناهان (اشعیا 64: 5-6) دیگر نام های مسیح (اشعیا 9: 6-7 ) پر بودن و تولد از روح القدس (اشعیا 11: 1-3)، کار عظیم او را (اشعیا 12: 2) وعدۀ نجات توسط ایمان به مسیح (اشعیا 25: 9) شخصیت عیسای مسیح (اشعیا 42: 1- 7) و شکنجه و آزار و مرگ و قیام او را از مرگ (اشعیا 53) آمدن روح القدس پس از رفتن مسیح (اشعیا 32: 15-17) تماما پیش گویی می نماید.
تاریخ نویسان یهود و تا حدودی نقل قول کنندگان فراوانی در خصوص نحوه مرگ اشعیاء این را ادعا می کنند که اشعیاء نبی در زمان پادشاهی منسی که مردی سنگ دل و قسی القلب بود در سن پیری با اره دو پاره شد. اشاره به این نوع مرگ نبی را ما به شیوه ای اسرار انگیز در نامۀ عبرانیان زمانی که از فشار و سختی های انبیاء و رسولان گذشتۀ خداوند سخن می گوید، می خوانیم. (عبرانیان 11: 37)
منـابـع
عاطف الزین سمیح- داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن- ترجمه علی چراغی
ویلیام گلن و هنری مرتن- ترجمه فاضل خان همدانی- کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید
یاردون سیز- دانشنامه کتاب مقدس- ترجمهٔ بهرام محمدیان
جیمز هاکس- قاموس کتاب مقدس- ترجمهٔ عبدالله شیبانی- صفحه ۱۱۴
حسن گل هاشم- مقاله اشعیای نبی
لغت نامه دهخدا
7- تاریخ جامع ادیان، جان بی ناس، ترجمه علی اصغر حکمت، ص 511- 516
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها