عقیده یهود در مورد اسلام

بعضی از افکار یهودیان نسبت به اسلام در قرآن کریم آمده است که قرآن با شدت با این افکار مقابله می کند. از لا به لای این افکار می توان با عقاید یهود نسبت به مسلمانان و حتی غیر مسلمانان آشنا شد.

عقاید یهود در قرآن
از جمله عقاید یهودیان که در قرآن کریم به آن اشاره دارد، عدم عذاب دائمی برای یهودیان، پول پرستی یهود، جواز تصرف و غصب اموال عرب، نژاد پرستی و... می باشد.

الف. عدم عذاب دائمی
این عقیده یهود که خداوند آنها را برای همیشه عذاب نمی کند در آیه 80 سوره بقره آمده است و قرآن کریم از زبان آنها نقل می کند که می گفتند «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی به ما نخواهد رسید» و در همین آیه خداوند جواب آنان را می دهد كه ای پیامبر به آنها بگو «آیا پیمانی از خدا گرفته اید و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمی ورزد یا چیزی كه نمی دانید به خدا نسبت می دهید؟!» آری در این آیه شریفه ضمن بیان عقیده آنها با یك بیان منطقی پندار آنها را باطل می كند و می فرماید: این گفتار شما از دو حال خارج نیست یا باید عهد و پیمان خاصی از خدا در این زمینه گرفته باشید كه نگرفته اید و یا به خدا دروغ و تهمت می بندید! در نتیجه این عقیده و امتیازطلبی آنها، با هیچ منطقی سازگار نیست، زیرا هیچگونه تفاوتی در میان انسانها از نظر كیفر و پاداش اعمال در پیشگاه خدا وجود ندارد. و قانون مجازات، تبصره ای به نفع یهود نمی خورد.

ب. پول پرستی یهود و تفکر مادی
در تاریخ بشر، ملتی در پول پرستی و مال اندوزی همچون قوم یهود دیده نشده است. شاید هم علت آن تفکر مادی پیروان این دین باشد که به جز ظاهر زندگی مادی به چیز دیگر ایمان نداشته و زندگانی جاویدان سرای دیگر، از نظر آنها مفهومی ندارد. و لذا شهید مطهری می فرماید: «یهود معتقد به معاد نیست.» به هر حال آیه 96 بقره این صفت و تفكر مادی آنها را بیان می كند و چنین می فرماید: «آنها را حریص ترین مردم حتی حریص تر از مشركان بر زندگی (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهی یافت (تا آنجا) كه هر یك از آنها دوست دارد كه هزار سال عمر كند...» البته منظور از هزار سال، طولانی ترین عمر است و كلمه هزار، كنایه از بسیاری است؛ چون در عرب آخرین مراتب عدد از نظر فردی است و بیش از آن اسم جداگانه ندارد بلكه با تكرار (هزار هزار) و یا تركیب (ده هزار و صد هزار) تعبیر می شود.

ج. نژاد پرستی
این عقیده یهود که خود را نژاد برتر می دانند بر سایر عقاید آنها مانند چتری سایه افکنده است، تا جایی که حتی آئین حضرت موسی (ع) را در نژاد خود محصور ساخته اند و اگر کسی از غیر نژاد یهود بخواهد این آئین را بپذیرد برای آنان جالب نیست و لذا در میان ملل دیگر، تبلیغی نداشته و ندارند و آیین یهود را آیین انحصاری خویش دانسته اند. همین وضع خاص آنها سبب شده که در انظار سایر ملل منفور شوند، زیرا مردم دنیا کسانی را که برای خود امتیازی قائل باشند هرگز دوست ندارند. و ما می بینیم اسلام شدیدا با آن مبارزه می کند چون نژاد پرستی، شعبه ای از شرک است. از جمله آیاتی که نژادپرستی آنها را تأیید می کند، آیه 6 سوره جمعه می باشد که خداوند چنین می فرماید: «ای پیامبر بگو: ای یهودیان اگر گمان می کنید که (فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس اگر راست می گویید، آرزوی مرگ کنید.»
خداوند متعال این ادعای دروغین آنها را رد می کند و می فرماید: اگر شما راست می گویید و دوست خاص او هستید، پس چرا اینقدر به زندگی دنیا چسبیده اید؟ چرا این قدر از مرگ وحشت دارید؟ چون گفتیم یکی از عقاید آنها تفکر مادی و پول پرستی است و این دلیل بر این است که در ادعای خودشان صادق نیستند. آیه دیگری که نژادپرستی آنها را تأیید و بر آن خط بطلان می کشد آیه 18 سوره مائده است که در این آیه چنین می خوانیم: «و یهود و نصاری گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم بگو (ای پیامبر) پس چرا خدا شما را به خاطر گناهانتان مجازات می كند؟ بلكه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی كه خداوند آفریده است. او به هر كس بخواهد (و شایسته بداند) می بخشد و هر كس را كه بخواهد (و مستحق بداند) مجازات می كند.» با توجه به این آیه شریفه، تنها یهودیان ادعای دوستی و فرزندی خدا را نمی نمودند بلكه مسیحیان نیز در این عقیده با یهودیان شریك بودند.

د: جواز تصرف و غصب اموال عرب
عقیده دیگر گروهی از یهودیان این است که آنها می توانند اموال عرب و حتی سایر ملل را تصاحب کنند و می توانند در اموالی که در نزد آنها به امانت نهاده شده است تصرف کرده و در امانت خیانت کنند. این مطلب از آیه 75 سوره آل عمران فهمیده می شود. آیت الله مکارم شیرازی ذیل این آیه می گوید: «جمعی از یهود عقیده داشتند که مسؤول حفظ امانتهای دیگران نیستند حتی حق دارند امانات آنها را تملک کنند، آنها می گفتند ما در تصرف و غصب اموال عرب مجاز و مأذون هستیم، زیرا آنان مشرکند و پیروی از مرام موسی ندارند.»

عقاید یهود در تلمود
تلمود شرح تورات عهد عتیق می باشد. در این کتاب آداب و تعالیم و عقاید یهود آمده است که شاید بتوان گفت این عقاید به یهودیان امروز که تورات خود را تحریف کرده اند بسیار نزدیک می باشد از جمله مواردی که در این کتاب آمده است عبارتند از:
1. امتیاز ارواح یهود بر غیر یهود به این جهت است که ارواح یهود، جزئی از خدا هستند اما ارواح غیر یهود، ارواح شیطانی و شبیه به ارواح حیوانات است و نطفه غیر یهودی مانند نطفه دیگر حیوانات می باشد.
2. بر فرد یهودی لازم است که تمام کوشش خود را صرف جلوگیری از حیات و پیشرفت دیگر ملتها بنماید تا قدرت مطلق تنها برای آنها باشد.... پیش از آنکه یهود بر همه ملتها پیروز شود لازم است که جنگ به حالت خود باقی باشد.
3. یک فرد یهودی در نزد خدا، از ملائکه بالاتر است و اگر یهودی، آفریده نشده بود برکت از زمین می رفت و باران نمی بارید و خورشیدی آفریده نمی شد. ملتهای دیگر مانند سگ هستند و سگ از غیر یهودی بالاتر است.
4. افراد صالح غیر یهودی را بکش. بر یهودی حرام است که غیر یهودی را از مرگ نجات بدهد.
5. کشتن و غصب مال غیر اسرائیلی، بر اسرائیلی ها جایز، بلکه واجب است.
6. املاك غیر یهود مانند مال متروك است و یهودی حق دارد، آنها را تملك كند.
7. خداوند به یهودیان اجازه داده است كه فرآورده های غیر یهودی را مالك شوند.
8. كشتن افراد مسیحی، لازم است از ناحیه یهودیان عملی گردد.
9. ما تنها ملت برگزیده خدا در زمین هستیم. خداوند به خاطر لطفی كه به ما داشته است حیواناتی از جنس انسان كه عبارت از سایر ملل باشند برای ما آفریده و آنها را مسخر ما ساخته است زیرا خداوند به خوبی می دانسته كه ما نیازمند دو نوع حیوان هستیم: یك نوع حیوان لال، مانند چهارپایان و پرندگان، و یك نوع حیوان ناطق، مانند مسیحی ها مسلمانها، بودایی ها و سایر ملل از شرق و غرب.

نتیجه
پس از مجموع عقاید این چنینی آنها استفاده می شود که عقیده یهود در مورد مسلمانها و اسلام و خصوصا شیعه مانند سایر انسان های غیر یهودی است یعنی مسلمانها مثل سایر ملل مانند حیواناتی که در اختیار آنها هستند، آفریده شده اند. غصب اموال جایز و کشتن آنها واجب می باشد و یهودی ها می توانند فرآورده های مسلمانان را تملک کنند. و این عقاید از نژاد پرستی آنها سرچشمه می گیرد. و برای رسیدن به اهداف و عقاید خود، با اسلام و پیامبر اکرم (ص) برخورد کردند در حالی که در کتاب آسمانی آنها نشانه های پیامبر اکرم (ص) آمده بود، بعد از ظهورش او را تکذیب کردند.
در معاملاتی که با مسلمین بسته بودند، خالف تعهدشان رفتار کردند و در میان آنان فتنه برپا کردند و وقتی عمر با آنها در مورد خلافت امام علی (ع) به جای پیامبر سؤال می کند، صراحتا با جسارت می گویند که امام علی (ع) لیاقت جانشینی را ندارد. و با جعل احادیث و تحریف و قلب حقایق که قرآن کریم به آنها نسبت می دهد و هنوز هم ادامه دارد، به شدت با عقاید مسلمین برخورد کرده اند. تا جایی که جمعی از یهود کوشش داشتند که افراد سرشناس و مبارزی پاکدل، همچون معاذ و عمار را به سوی آیین خود دعوت کنند و با وسوسه های شیطانی از اسلام برگردانند اما خداوند نقشه آنها را افشا می کرد و در مورد آنها آیه نازل می شد که «آنها فقط خودشان را گمراه می کنند و این موضوع را نمی فهمند.»


منابع :

  1. عفييف عبدالفتاح طبّاره- يهود از نظر قرآن- ترجمه علي منتظمي- صفحه 20- 252

  2. ناصر مكارم شيرازي- تفسير نمونه- جلد 1 صفحه 322

  3. مرتضی مطهري- آشنايي با قرآن- جلد 6 صفحه 259

  4. سید محمدحسین طباطبایي- تفسير الميزان- جلد 1 صفحه 344

  5. سایت اندیشه قم- قسمت پرسش و پاسخ- دین یهود

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/114907