جهان بینی فلسفی حکیم نظامی گنجوی (فلاسفه)

شعر نظامی شرح عرفان و فلسفه

اشعار نظامی همانند شرحی بر اشکال گوناگون آموزه ها عرفانی و صوفیانه در اسلام هستند. او را به یک معنا باید به عنوان شاعر صوفی ای در نظر گرفت که وارستگی معنویش از جهان، او را قادر ساخت تا تجلیات مادی عوالم مثالی را نشان دهد و توصیف کند. از دیدگاه فلسفی، آنچه که در آثار او قابل ملاحظه است، به کارگیری استادانه اصطلاحات فنی فلسفی و تسلط وی بر آنهاست. او در اشعارش مکررا از ساختار منطقی مشائیان بحث کرده است. دانش دقیق او از فلسفه ی مشائی با توصیف مفاهیمی چون جوهر و عرض، وضروت و امکان به همان معنای دقیقی که فیلسوفان مشائی از آنها مراد می کنند، معلوم و بسیار جالب توجه است.
نظامی به فلسفه ی فیثاغوری و معنای سمبولیک و رمزی آن نیز توجه ویژه ای از خود نشان می داد. او در اشعارش غالبا به معنای رمزی اعداد اشاره می کند. به طور مثال درباره ی فنای جهان می گوید:
پانصد و پنجاه بس ایام خواب *** روز بلند است به مجلس شتاب
او اهمیت بسیار زیادی به اعداد هفت و دوازده می دهد که دارای معنای رمزی مخصوصی هستند. او از طریق این اعداد، که کلید شناخت هماهنگی ذاتی سطوح مختلف هستی اند، به دنبال کشف ارتباط ذاتی میان مخلوقات گوناگون است و در حقیقت آن را کشف هم می کند. او هفت بخش بدن را با هفت خلیفه و هفت حکایت اسفندیار و هفت امتحان دشوار خود، که دارای معنای جهان شناختی هستند، مقایسه می کند.
هفت خلیفه به یک از خانه در *** هفت حکایت به یک افسانه در
چنین توجهی به رمزگرایی عدد هفت در حکایت هفت پیکر به اوج خود می رسد. در این داستان نمادین است که نظامی به عدد هفت به عنوان کلید شناخت جهان اشاره می کند و ارتباط میان هفت آسمان، هفت رنگ و هفت اقلیم را به نحو غنایی و داستانی نشان می دهد. چنین تفسیری مشابه تفسیر اخوان الصفا است که، در ضمن آنکه به دیدگاه مشائیان درباره ی فلسفه ی طبیعی توجه داشتند، شارحان صادق فلسفه ی فیثاغوری بودند. نظامی با آنکه به جهان فلسفه و کلام به رسم ابن سینا و دیگر مشائیان وارد شده بود، (لکن با این حال) به ویژه به فلسفه ی فیثاغوری علاقه مند بود (بدین صورت که) اعداد را در معنای باطنی و رمزیشان و در ساختار و قالب برخی از اشعار خود به کار می گرفت.

نظامی عاشق منزلگه عشق

نظامی علاوه بر سنتهای فلسفی مختلف، در شاخه های گوناگون علوم به ویژه نجوم، اخترشناسی، تاریخ طبیعی و علم تشریح استاد بود. می توان گفت که بدون آشنایی با اصول بنیادین این علوم، درک و فهم اشعاراو در کلیت خود، امری نا ممکن است. استفاده ی نظامی از نجوم سنتی در توصیف مزاجها در کتاب مخزن الاسرار یا اشارات او به اصول اساسی علم نجوم در سراسر خمسه، در میان شاعران پارسی گوی تقریبا بی مانند است.
اگر چه نظامی استاد علوم عقلانی شده بود، (لکن) تمامی جوهر درونی وجود او مشتاقانه در آرزوی منزلگه عشق بود. او درکی عمیق از عشق داشت که از مراتب صوری و بشری آن تا عشق الهی را در برمی گرفت. با آنکه آثار او اشکال عشق بشری را نشان داده است و قهرمانان اشعار او به ویژه دارای یک واقعیت دنیوی حیرت انگیزی هستند، (با این حال)، او عشق را تنها در معنای محدود آن نمی بیند. عشق برای او عبارت است از عشق در تواضع و خشوع و نهایتا فنای در عشق الهی. مجنون تنها به دنبال اتحاد با زنی ماهرخ نبود و علاقه و اشتیاق درونی او محدود به احساسات انسانی نیست. لیلی نیز (در نظر او) تنها وجود مادی ای که زیبایی اش به تدریج از بین خواهد رفت، نیست. مجنون به دنبال جمال ازلی است و لیلی هم همان جمالی است که نماد اسرار الهی است. او (یعنی لیلی) نوری است که شب را روشن می سازد، نوری که تجلی مادیش همان لیلی است. در داستانهای عاشقانه ی نظامی همچون خسرو و شیرین و لیلی و مجنون می توان برخی از عمیقترین شاهکارهای ادب فارسی درباره ی فلسفه ی عشق را دید. نظامی پلی را میان عالم روحانی و اشکال زیبای جهان مادون پدید آورده است؛ جهانی که خود نردبان جهان دیگر است.

نظامی و آشنایی با تاریخ فلسفه

نظامی علاوه بر استادی و مهارتش در عرفان، فلسفه و علوم دیگر، با تاریخ فلسفه نیز به خوبی آشنا بود. او از میراث غنی دانشمندان و عالمان مسلمانی چون ابوسلیمان سجستانی، ابوالحسن عامری، ابن هندو و ابن فتاک بهره ها برده بود، افرادی که تاریخ و اقوال حکمی فیلسوفان باستان را گرد آورده بودند. آشنایی او با تاریخ فلسفه در برخی از آثار او مانند اسکندرنامه به وضوح آشکار است. توصیف او از حکمای یونان باستان و هند، نشان دهنده ی وسعت مهارت و تسلط او در تاریخ آرا و عقاید است. به طور مثال، در اسکندرنامه در توصیف خلقت از زبان هرمس چنین می گوید:
برآنم که این طاق دریا شکوه *** معلق چو دودیست بر اوج کوه
به بالای دودی چنین هولناک *** فروزنده نوری است صافی و پاک
نقابیست این دود در پیش نور *** دریچه دریچه ز هم گشته دور
زهر رخنه کز دود در پیش نور *** به اندازه نوری برون تافته است
همان انجم از ماه تا آفتاب *** فروغیست کاید برون از نقاب
وجود آفرینش بدانم درست *** ندانم که چون آفرید از نخست
در همان زمان، شیخ اشراق شهاب الدین سهروردی نیز بسان نظامی ستارگان را نه به عنوان اجسام نورانی در آسمان، بلکه به عنوان شوق و تابش جهان درخشان در نظر گرفت که از طریق چشمه های آن، این ستارگان در آسمان موجودند. سهروردی این دیدگاه را به حکمای اشراقی ایران باستان و هرمس (مصری) و هرمس یونانی نیز نسبت می دهد. توصیف شاعرانه ی نظامی از دیدگاه هرمس، تکرار دیدگاه سهروردی است و اشاره به منبع مشترکی دارد. در اسکندرنامه در بخشی موسوم به "سرانجام ارسطو" به هنگام مرگ او، چنین می نویسد:
بپالود روغن ز روشن چراغ *** بفرمود کارند سیبی ز باغ
به کف برنهاد آن نوازنده سیب *** به بویی همی داد جان را شکیب
مطابق این داستان که در نزد قدما و پیشینیان مشهور بود، ارسطو در واپسین ساعات حیات خود در حالی که سیبی را در دست داشت، به سؤالات شاگردان خود پاسخ گفت. مکالمات و گفتگوهای او در رساله ای موسوم به کتاب التفاحه جمع آوری شده است. مترجم فارسی این رساله ی نوافلاطونی، که به ارسطو نسبت داده شده، باباافضل الدین کاشانی است که به همین داستان اشاره کرده است. نشانه ی آشکار آشنایی نظامی با تاریخ فلسفه است نه تنها به عنوان یک مورخ بلکه همچنین به عنوان حکیمی که از فلسفه های اسلاف خود به خوبی آگاه بود و آرا و دیدگاههای آنها را برای اهداف فلسفی خود به کار می گرفت.
در این خصوص اگر به طور مثال اسکندرنامه را در عمیقترین سطوح آن تفسیر کنیم، (در این صورت این کتاب) به سفر روحانی و باطنی انسان به عوالم گوناگون و آراستگی او از طریق تحصیل نشان داده شده است. اسکندر، طبق این تفسیر، همانند عقل، دل انسان است و اساس معرفت که با قرار گرفتن در معرض تعالیم حکما، به حکمت جاویدان نائل می شود. سرانجام، او از سرچشمه ی حیات می نوشد و پیامبر (ص) می شود، زیرا هرگاه که عقل قادر باشد خود را از قید جهان برهاند، در این صورت نورانی شده و ابزار اتحاد انسان با عالم روحانی می شود. و سپس بسان پیامبر باطنی ای می شود که در درون انسان وحی هایی را که به انبیا نازل شده، تصدیق می کند.

نظامی استادی در حوزه تفکر اسلامی

علاقه و اشتیاق نظامی به حکمت جاویدان، که حقیقت واحده ای است که در ادوار تاریخی گوناگون به اشکال مختلف متجلی شده، و در درون سنن مختلف تاریخی وجود دارد، او را وامیدارد تا ادیان دیگر را نیز مطالعه کند و با دیده ی احترام بدانها بنگرد. او (در آثار خود) در کنار اسلام، اشارات زیادی به ادیان دیگر دارد که خود نشانه ی دانش او از ادیان دیگر و احترام وی بدانهاست. در بعضی موارد، او مسلمانان، زرتشتیان و مسیحیان را به یک نحو مورد خطاب قرار داده، آنها را از اعمال و کردارشان برحذر می دارد. نظامی فیلسوفی همانند فارابی، ابن سینا و سهروردی یا شارح و مفسر عرفان نظری مانند ابن عربی و عبدالرزاق کاشانی نبود، با این حال، او را باید به عنوان فیلسوف و عارفی دانست که در حوزه های گوناگون تفکر اسلامی استاد بود و آن چنان آنها را با هم تلفیق کرد که سنت حکمایی چون قطب الدین شیرازی و باباافضل کاشانی را که پس از وی آمدند، در ذهن متبادر می سازد؛ حکمایی که هر چند خود استاد مکاتب گوناگون معرفتی بودند، لکن کوشیدند تا سنن گوناگون فلسفه، عرفان و کلام را با یکدیگر ترکیب کنند.
نظامی نه تنها یکی از بزرگترین شاعران فارسی زبان است بلکه شارح و مفسر جهان روحانی نیز هست که خود دانشمند علوم اسلامی بود؛ شاعری که آثارش از دیدگاه فلسفی و عرفانی و نیز ادبی سزاوار و شایسته ی تحقیق و بررسی است. این متفکر بزرگ، هنرمند بی نظیری بود که به مقدار زیادی، قالب صوری آن اقیانوس پهناور و نامتناهی و بیکران مولانا جلال الدین محمد رومی یعنی مثنوی معنوی را فراهم ساخت. علاوه بر این، خود، نظامی در همان زمان موفق شد که عالی ترین حقایق فلسفی و عرفانی را در آیینه ی شعر فارسی منعکس سازد و اسرار عالم نهفته را در لباس عالم تجلی و به شکل اشعاری بسیار زیبا آشکار کرده، به معرض نمایش بگذارد.


منابع :

  1. عبدالحسین زرین کوب- پیر گنجه در جستجوی ناکجا آباد- انتشارات سخن- تهران 1377

  2. نظامی- خمسه نظامی

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/115439