طبقات راویان حدیث غدیر از علماء قرن هفتم

1- ابوعبدالله محمد بن عمر بن حسن فخرالدین رازی- شافعی؛ متوفای 606، صاحب تفسیر کبیر مشهور، ابن خلکان در جلد 2 تاریخش ص 48 شرح حال او را ثبت نموده و گوید: «یگانه عصر و پرورش یافته فطرت یگانه و مخصوص خود بوده، در علم کلام و معقولات و علم اوایل بر (دانشمندان) زمان خود تفوق و برتری یافته.» سپس تألیفات او را تعداد نموده. و ابن اثیر چنین گوید: «نامبرده در عصر خود پیشوای جهانی بوده» و ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 55 از او نام برده، و سبکی در جلد 5 طبقاتش ص 33- 40 در شرح حال او بسط کلام داده و او را ستوده و در رد نکوهش ذهبی بر او در «میزان الاعتدال» مبالغه نموده است.
2- ابوالسعادات مبارک بن محمد بن عبدالکریم ابن اثیر شیبانی- جزری- شافعی؛ متوفای 606، برادرش ابن اثیر در جلد 12 «کامل» ص 120- شرح حال او را ثبت و چنین نگاشته: «برادرم مجدالدین ابوالسعادات، در عده ای از علوم، از جمله در فقه و اصول نحو و اصول حدیث و لغت عالم بود و دارای تصنیفات مشهوری است، در تفسیر و حدیث و نحو و حساب و غریب حدیث، رساله هائی فراهم ساخته، نامبرده نویسنده برجسته و ممتازی بوده که در میان اهل زمان طرز نگارش او ضرب المثل بوده، دارای دین ثابت و استوار و ملتزم طریق مستقیم بوده.» در کتاب خود «جامع الاصول فی احادیث الرسول» این روایت را از زید بن ارقم یا ابی سریحه (شعبه این تردید را نموده) نقل کرده که: رسول خدا (ص) فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» ترمذی این روایت را با بررسی در اسنادش روایت کرده و آن را از شافعی (پیشوای شافعیان) در کتاب خود «النهایه» جلد 4 ص 246 حکایت نموده.
3- ابوالحجاج یوسف بن محمد بلوی مالکی؛ مشهور به (ابن الشیخ) متوفای حدود 605، مؤلف کتاب «الف با»، این کتاب نموداری است از مجامع فضل و ادب سرشار او، زرکانی در جلد 3 «الاعلام» ص 1184 او را ذکر نموده. او الفاظی پیرامون ابیات أمیرالمؤمنین (ع) دارد.
4- تاج الدین زید بن حسن بن زید کندی ابوالیمن بغدادی؛ در بغداد ولادت و در آنجا پرورش یافته، سپس به شام منتقل و در آنجا اقامت گزیده و در سال 613 درگذشته، ابن اثیر در جلد 12 «کامل» ص 130 گوید: «نامبرده در نحو و لغت پیشوا بوده و در حدیث دارای اسناد عالی است و فنون بسیار و علوم متنوع را دارا بوده، حدیث مناشده رحبه به اسناد او و به لفظ عبدالرحمن بن ابی لیلی روایت شده است.»
5- شیخ علی بن حمید قرشی؛ متوفای 621، نامبرده حدیث غدیر را در «شمس الاخبار المنتقی من کلام النبی المختار» ذکر نموده است.
6- ابوعبدالله- یاقوت بن عبدالله؛ نژاد او رومی است و حموی المولد است: مسکن او در بغداد بوده، نامبرده در کودکی اسیر شده و در بغداد مرد تاجری او را خریده، در سال 626 درگذشته، کتاب «معجم البلدان» و «معجم الادباء» از او است، در ادبیات گامهای بلندی برداشته و بر امیرالمؤمنین علی (ع) متعصب بوده، ابن خلکان در جلد 2 تاریخش ص 349- 355 شرح حال او را از حیث مقام و علم و ادب و تألیفات و مذهب ثبت نموده، نامبرده در جلد 3 «معجم البلدان» ص 466 از حازمی این حدیث را ذکر نموده که: «رسول خدا (ص) در غدیر خم خطبه ایراد فرمود...» و سخنان او نقل از کتاب «معجم الادباء» ضمن بیان مؤلفین در مورد حدیث غدیر ذکر شده است.
7- ابوالحسن علی بن محمد شیبانی- معروف به ابن اثیر جزری؛ متوفای 630، صاحب تاریخ «کامل» و «أسد الغابه»، ابن خلکان در جلد 2 تاریخش ص 378 شرح حال او را ثبت و درباره او گفته: «در حفظ حدیث و شناسائی آنچه که مربوط به آنست و در حفظ تاریخ متقدم و متأخر پیشوا بوده.» سپس تألیفات او را ذکر نموده و آنها را ستوده و یافعی در جلد 4 «مرآت الجنان» ص 70 او را ذکر و نسبت به او و تألیفاتش ستایش نموده، ذهبی در جلد 4 تذکره اش ص 191 نامبرده را از حفاظ به شمار آورده و از او ستایش کرده، حدیث غدیر را به طرق بسیار روایت کرده است.
8- حنبل بن عبدالله بن فرج بغدادی- رصافی؛ (در سال 640 در سن 90 سالگی وفات یافته)، نامبرده محدث است و حدیث بسیار روایت نموده، مسند احمد بن حنبل به اسنادش که ذکر خواهد شد از پسرش عبدالله روایت می کند، ابوشامه در «ذیل الروضتین» شرح حال او را درج کرده، حدیث مناشده رحبه به اسناد او به لفظ عبدالرحمن روایت شده.
9- حافظ ضیاء الدین محمد بن عبدالواحد- ابوعبدالله مقدسی- دمشقی- حنبلی؛ (در سال 569 متولد و در 643 وفات یافته)، ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 169 نام او را با ستایش از او ذکر نموده، و تألیفات او را ستوده است، ذهبی در جلد 4 تذکره اش ص 197 شرح حال او را ثبت و از قول عمر بن حاجب حکایت کرده که او گفته: «بزرگ و استاد ما ابوعبدالله بزرگ زمان خود و پرورش یافته بر فطرت و شخصیات انحصاری خودش می باشد، و از حیث علم و حفظ و مورد وثوق بودن و دین از علماء ربانی است، در روایت، بسیار دقت و بررسی می کرده و در عبادت کوشش بسیار نموده، بسیار به یاد خدا و منقطع از غیر خدا و متصف به تواضع و فروتنی بوده.» بالاخره در وصف و ستایش او گوید: «ابن النجار گفته: نامبرده حافظی است با اتقان و عالمی است حجت و واقف به حال رجال حدیث، موصوف به ورع و تقوی است، در آگاهی و عفت نفس و حسن طریقت، همانند او ندیدم.» تا آخر.
10- ابوسالم محمد بن طلحه قرشی- نصیبی- شافعی؛ متوفای 652، نامبرده یکی از شعراء غدیر است در قرن هفتم، احادیثی چند به او منسوب است و که در کتابش «مطالب السئول» که مکررا به چاپ رسیده، نقل شده است.
11- ابوالمظفر یوسف امیر حسام الدین قز أوغلی ابن عبدالله بغدادی- حنفی؛ متوفای 654، سبط حافظ ابن جوزی (از دختر گرامی او «رابعه») یافعی در جلد 4 «مرآت» ص 136 و ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 194 شرح حال او را ثبت نموده و ابن کثیر ضمن شرح حال، او را نسبت به مراتب علم و فضل و حسن خطابه ستوده، و ابوالحسنات در «فواید البهیه» ص 230 او را نام برده و گفته: نامبرده در فقه تسلط یافته، عالمی است فقیه و واعظ و خوش معاشرت، ابوالمعالی سلامی، به طوری که در «منتخب المختار» ص 236 مذکور است درباره او گفته: «نامبرده استادی است صالح و دانشمند، عالم به تفسیر و حدیث و فقه، دارای تفسیری است بزرگ در بیست و نه مجلد.» و سپس استادان و تألیفات او را ذکر کرده و در عنوانات دیگر به الفاظ دیگر غیر از آنچه ذکر شده مطالبی به نقل از تألیف مشهور او «تذکرة خواص الأمه» آورده است.
12- عزالدین عبدالحمید بن هبة الله مدائنی؛ مشهور به «ابن ابی الحدید» معتزلی متوفای 655، مؤلف شرح نهج البلاغه که مشهور و در دسترس عموم است و این شرح نمودار بارزی است از احاطه کامل او در حدیث و کلام و تاریخ و ادب، شرح حال او در جلد 4 (شرح نهج البلاغه) او ص 575 مذکور است، حدیث او در داستان مناشده رحبه و داستان نفرین و داستان رکبان و احتجاج عمار به حدیث غدیر و مناشده جوانی بر ابی هریره نقل شده است.
13- حافظ ابوعبدالله محمد بن یوسف گنجی- شافعی؛ متوفای 658- صاحب کتاب «کفایة الطالب» که در مصر در 160 صفحه چاپ شده و اسناد آن حذف گردیده و در نجف اشرف با ذکر سند (مطابق اصل آن) چاپ شده، و کتاب مزبور نموداریست از پیشروی و تسلط او در حدیث و احاطه کامل او در علوم و فضیلت بسیاری که احراز نموده و توجه و عنایت خاصی که در کار حدیث و فنون آن دارد، ابن صباغ مالکی در «فصول المهمه» از او نقل می کند و از نامبرده به جمله امام حافظ تعبیر می نماید، حدیث او در داستان مناشده رحبه به طرق مختلف و در موضوع مناشده مردی عراقی بر جابر انصاری و در حدیث تهنیت آمده است.
14- حافظ ابومحمد عبدالرزاق بن عبدالله بن ابی بکر- عزالدین رسعنی- حنبلی؛ متوفای 661، ذهبی در جلد 4 «تذکرة الحفاظ» ص 243 او را ذکر نموده گوید: «پیشوائی بوده متقن، دارای فنون و ادب، کتاب «مقتل الحسین (ع)» از او است، و تفسیر خوبی گردآوری و تصنیف نموده، من آن را دیدم، در آن به اسناد خود روایت می کند.» ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 241 او را ستوده است، حدیث او در نزول آیه تبلیغ درباره علی (ع) روایت شده است.
15- فضل الله بن ابی سعید حسن شافعی- توربشتی؛ سبکی در جلد 4 طبقاتش ص 146 شرح حال او را ثبت و گفته: «نامبرده مردی است محدث و فقیه از اهل شیراز، شرح خوبی بر «مصابیح» بغوی نوشته و صحیح بخاری را از عبدالوهاب ابن مغرم (به اسنادش) روایت کرده، گمان دارم، این مرد بزرگ در حدود سال 660 وفات یافته، و به واسطه وقعه تاتار معرفت به حال او میسر نشده.» پس از این مطالب سبکی بعضی از فوائد مذکوره در شرح مصابیح (تالیف او را) ذکر نموده، نامبرده حدیث غدیر خم را در کتابش «المعتمد فی المعتقد» روایت نموده.
16- حافظ محی الدین یحیی بن شرف بن حسن- ابو زکریا نووی دمشقی؛ شافعی متوفای 676، سبکی در جلد 5 طبقاتش ص 166- 168 شرح حال او را ذکر و ستایش بلیغ نسبت به او نموده، ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 278 او را ذکر نموده و گوید: «استاد مذهب و بزرگ فقهاء زمان خود بوده و از حیث زهد و عبادت و ورع و تحقیق و فراهم ساختن موجبات به هم پیوستگی مردم به مرتبه ای رسید که احدی از فقهاء قادر به وصول به آن نبودند.» سپس تألیفات او را ذکر و توصیف نموده، ذهبی نیز در جلد 4 تذکره اش ص 259- 264 در شرح حال او بسط کلام داده، حدیث غدیر نقل از تألیف او «ریاض الصالحین» در ص 72 گذشت، و در کتاب دیگرش که در تهذیب اسماء و لغات تألیف نموده چنین نگاشته و در کتاب ترمذی از ابی سریحه صحابی یا زید بن ارقم (تردید از شعبه است) از پیغمبر (ص) روایت شده که: فرمود «من کنت مولاه فعلی مولاه» ترمذی آن را روایت نموده و گوید حدیث حسن است و شک در شخص صحابی (راوی) به صحت حدیث لطمه نمی زند، زیرا تمام آنها عدول هستند.
17- شیخ مجدالدین عبدالله بن محمود بن مورود حنفی- موصلی؛ (در سال 599 متولد و در 683 وفات یافته)، ابوالحسنات در «الفوائد البهیه» ص 106 شرح حال او را ثبت نموده و گفته: «نامبرده در فروع و اصول یگانه روزگار بوده و پیوسته تا پایان عمر خود به امر فتوی و تدریس اشتغال داشته» ابن حمویه صاحب «فراید السمطین» حدیث مناشده مردی را بر جابر انصاری از او روایت نموده.
18- قاضی ناصرالدین عبدالله عمر ابوالخیر بیضاوی شافعی؛ متوفای 685 صاحب «الطوالع و المصباح» در اصول دین و «الغایة القصوی» در فقه و «المنهاج» در اصول فقه و «مختصر الکشاف» در تفسیر و «شرح المصابیح» در حدیث، سبکی در جلد 5 طبقاتش ص 59 گفته: «نامبرده پیشوای مبرزی بوده و بسیار اهل نظر و دارای صلاحیت و ملازم با عبادت و متصف به زهد بوده، در شیراز متصدی مقام قاضی القضاة شد و به تبریز رفت، ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 309 شرح حال او را ثبت نموده و گفته که در تبریز وفات یافت، او حدیثی در موضوع غدیر خم در کتابش «طوالع الانوار» ذکر کرده است.»
19- حافظ احمد بن عبدالله- فقیه حرم- محب الدین- ابوالعباس طبری- مکی؛ شافعی متوفای 694، سبکی شرح حال او را در جلد 5 طبقاتش ص 9 ثبت و او را ستوده و ابن کثیر در جلد 13 تاریخش ص 340 او را ذکر نموده و ذهبی در جلد 4 «تذکره» ص 264 او را از جمله حفاظ به شمار آورده و گفته: «نامبرده در فقه تسلط یافت و تدریس نمود و فتوی داد و کتاب تصنیف نمود، و استاد شافعیه و محدث حجاز بود، پیشوائی بود دارای صلاحیت و متصف به زهد و عالیقدر، حدیث غدیر را در کتابش «ریاض النضره» و «ذخائر العقبی» به طرق متعدد با بررسی در اسناد روایت نموده که در حدیث مناشده رحبه و در حدیث رکبان و در داستان تهنیت آمده است.»
20- ابراهیم بن عبدالله وصابی- یمنی- شافعی؛ مولف کتاب «الاکتفاء فی فضل الاربعة الخلفاء» حدیث غدیر را به طرق متعدد در «الاکتفاء» ذکر نموده که بعضی از آن در حدیث مناشده رحبه و در احتجاج امیرالمؤمنین (ع) در روز جمل و در نزول آیه "سأل سائل" پیرامون قضیه غدیر روایت شده است.
21- سعیدالدین محمد بن احمد فرغانی؛ قصیده تائیه ابن فارض را شرح داده، در حدود سال 700 وفات یافته، ذهبی در «العبر» تاریخ وفات او را 699 ضبط کرده، نامبرده اول کسی است که قصیده تأئیه ابن فارض را شرح نموده، چنین حکایت شده که قصیده مزبور را اول در حضور جلال الدین رومی- مولوی خوانده بعدا شرح فارسی بر آن نوشته و سپس شرح عربی بر آن نگاشته و نام آن را «منتهی المدارک» گذارده و کتاب بزرگی است، چلبی در جلد 1 «کشف الظنون» صفحه 209 این جریان را چنین نگاشته، و از کفوی نقل شده که: «نامبرده علوم شرعیه و حقیقیه را جمع نموده، زبان گویای عصر خود و برهان زمان خود و دلیل راه حق و سن خداوندی در بین خلق بوده، شرح حال او در جلد 1 صفحه 270 «عبقات الانوار» موجود است.»


منابع :

  1. علامه امینی- الغدیر- جلد 1 بخش ‏اول صفحه 192

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/118175