رسالت انبیاء، عامل وحدت و یگانگی امت

جای شک نیست که آب های ضعیف و باریک، کار ساز نیستند ولی آنگاه که در نقطه ای گرد آمدند، نیروی عظیمی را تشکیل می دهند، نیروهای انسانی در یک جامعه نیز همین حکم را دارند و به همین جهت یکی از اصول مشترک بین پیام آوران الهی و قوانین کلی نبوت و رسالت عامه دعوت به وحدت و پرهیز از اختلاف است: «کان الناس امة واحدة فبعث الله النبین مبشرین ومنذرین وأنزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه» (بقره/ 213)
اختلاف بزرگترین عامل فساد جامعه و سبب از میان رفتن نیروها و امکانات مادی و معنوی هر قوم و ملت است به همین جهت، مبارزه با اختلافات جزو دستورات عمومی انبیاء است، همان گونه که در آیه فوق می خوانیم: در گذشته‌ دور مردم یک گروه بودند، انسان های اولیه از زمان آدم تا زمان نوح‌ (ع)، با قوانین ساده و با مواعظ و نصایح، به سر می بردند.
سپس در میان آنها اختلاف پیدا شد و از زمان نوح به بعد، پیامبرانی آمدند تا به اختلافات مردم خاتمه دهند. اصولا پیامبران، مبشر و منذرند و برای حل اختلافات آمده‌ اند. کارهایی که مردم انجام می دهند، عقایدی که به آنها معتقدند و اخلاقی که تحصیل می کنند، یکسان نیست؛ یکی حق است و دیگری باطل.
انبیا آمدند تا اولا حق و باطل را بیان کنند و ثانیا در برابر حق بشارت دهند و در برابر باطل انذار کنند و بترسانند. خداوند می‌فرماید: «ما با پیامبران کتاب نازل کردیم تا آن کتاب، بین مردم به حق حکم کند و اختلافات آنها را بر‌طرف کند.»
ولی با این حال، باز گروهی به آتش اختلاف دامن زدند و حتی درباره حقایقی که در کتب آسمانی نازل شده بود، اختلاف کردند، اما «اختلاف نکردند مگر کسانی که آن را دریافت داشته بودند و نشانه های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر ستمگری و انحراف از حق»! «و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جائتهم البینات بغیا بینهم» (بقره/ 213)
ولی «خداوند، آنها را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه از حق در آن اختلاف داشتند، به فرمان خود رهنمون شد»؛ «فهدی الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه و الله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم
«و خداوند هر کس را بخواهد به راه راست هدایت می کند»؛ «والله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم».
به این ترتیب دو نوع اختلاف در میان امت ها به وجود آمد، اختلافی قبل از ظهور انبیاء که سرچشمه آن، آمیخته بودن علوم بشری با انواع خطا و جهل و اشتباه در تشخیص حقایق بود و پیامبران با استمداد از محک وحی، حق را از باطل جدا ساختند و به این اختلافات پایان دادند.
اختلافی که بعد از ظهور نبوت انبیاء بود و سرچشمه آن بغی و ظلم و حسد و هواپرستی بود که گروهی را بر این داشت تعلیمات پیامبران را مطابق میل و منافع خود تفسیر کنند، و حقایق را موافق هوی و هوس خویش تحریف نمایند، تنها مؤمنان راستین بودند که از این اختلاف رهایی یافتند، زیرا این گونه اختلافات، جز در سایه ایمان و تقوا برطرف نمی شد.
اختلاف، قبل از عرضه آراء و افکار بر قرآن و کتاب آسمانی، اختلاف مقدسی است، یعنی اختلاف نظر بین صاحبان رأی و فکر، اختلاف خوبی است، اما بعد از این که وحی آسمانی حق و باطل را مشخص کرد و دین الهی اختلاف آنها را حل کرد و حق و باطل معلوم شد، اگر کسی اختلاف ایجاد کرد، اختلاف او باطل است.
اختلاف نظر و اختلاف سلیقه و تفکر، طبیعی و لازم است و مایه‌ تضارب آراء و سبب شکوفایی بسیاری از حقایق علمی است. لیکن باید مسایل مورد اختلاف را با میزان دین سنجید و اختلاف را رفع کرد. زیرا دین الهی برای حل اختلاف است و ایجاد اختلاف پس از آن که اختلاف ها را حل کرد، امری مذموم است، زیرا حق که رشد است از باطل که غی است متمایز گشته است: «قد تبین الرشد من الغی» (بقره/ 256)
خداوند خطاب به رسول اسلام نیز می فرماید: «وما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه وهدی ورحمة لقوم یـو‌منون؛ ما قرآن را بر تو فرو نفرستادیم مگر برای آن که آنچه مورد اختلاف مردم است بیان کنی.» (نحل/ 64)
و از اینجا پاسخ سؤالی که در مورد آیه 213 سوره بقره، عنوان می شود، روشن می گردد و آن اینکه: اگر پیامبران برای حل اختلافات عقیدتی و فکری و اجتماعی آمدند پس چرا بعد از آمدن آنها اختلافات همچنان ادامه یافت؟
آیه فوق می گوید: این دو اختلاف با هم تفاوت داشت، اختلاف پیشین، از جهل و نادانی و بی خبری سرچشمه می گرفت و با بعثت انبیاء برطرف شد، ولی اختلافات بعدی انگیزه هائی همچون بغی و ستم و لجاجت و خودخواهی داشت که سبب شد که جمعی آگاهانه راه اختلاف را حتی بعد از روشن شدن حق ادامه دهند و در واقع اختلاف اول از قصور مردم سرچشمه گرفت و اختلاف دوم ناشی از تقصیر بود!
به هر حال از آیه فوق استفاده می شود که مبارزه با اختلاف و دعوت به وحدت در جهات مختلف جزء اصول کلی دعوت انبیاء بوده است.


منابع :

  1. جعفر سبحانی- منشور جاوید جلد10- صفحه 366

  2. ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن جلد7- صفحه 350

  3. عبدالله جوادی- تفسیر موضوعی جلد6- صفحه 87

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/19063