فاعل و انواع آن در فلسفه اسلامی

یکى از تقسیمات معروفى که براى علت ذکر شده و گویا ارسطو براى نخستین بار آن را بیان کرده باشد تقسیم به علت فاعلى و غائى و مادى و صورى است که دو قسم اول را علل خارجى و دو قسم اخیر را علل داخلى یا علل قوام و از یک نظر علل ماهیت می‏نامند. اطلاق علت بر دو قسم اخیر خالى از مسامحه نیست. علت مادى و علت صورى همان ماده و صورت اجسام هستند که نسبت به جسم مرکب علت مادى و علت صورى و نسبت به یکدیگر ماده و صورت نامیده می‏شوند و طبعا اختصاص به مادیات خواهند داشت.

علت فاعلى و اقسام آن:
علت فاعلى عبارت است از موجودى که موجود دیگرى معلول از آن پدید می‏آید و بمعناى عامش شامل فاعلهاى طبیعى که مؤثر در حرکات و دگرگونیهاى اجسام هستند نیز می‏شود. فلاسفه پیشین دو نوع فعل و تاثیر را در جهان شناسایى کرده بودند یکى فعل ارادى که موجودات زنده و ذى شعور با اراده خودشان انجام میدهند و جهت حرکت و سایر ویژگیهایش تابع اراده فاعل است مانند افعال اختیارى انسان که بصورتهاى گوناگونى تحقق می‏یابد و دیگرى فعل و تاثیرى که از موجودات بی‏شعور و بى ‏اراده سرمیزند و همواره یک نواخت و بى‏ اختلاف است. ایشان برای هر نوعی از موجودات جسمانی طبیعت خاصی قائل بودند که ذاتا اقتضاء ویژه ‏اى دارد و از جمله هر یک از انواع عناصر چهارگانه خاک و آب و هوا و آتش را مقتضى مکان طبیعى و کیفیات طبیعى خاصى میدانستند به طورى که اگر مثلا بواسطه عامل خارجى در مکان دیگرى قرار بگیرند در اثر میل طبیعى به سوى مکان اصلى خودشان حرکت می‏کنند و بدین ترتیب سقوط سنگ و ریزش باران و بالا رفتن شعله آتش را توجیه می‏کردند و طبیعت را بعنوان مبدا حرکت معرفى مى ‏نمودند.
سپس با توجه به اینکه گاهى حرکات و آثارى در اشیاء بر خلاف مقتضاى طبیعتشان پدید مى ‏آید مثلا در اثر وزش باد گرد و غبار بسوى آسمان بلند می‏شود قسم سومى از افعال را بنام فعل قسرى اثبات کردند و آن را به طبیعت مقسور نسبت دادند و معتقد شدند که گرد و غبار که از جنس خاک است با حرکت قسرى بسوى آسمان می‏رود و با حرکت طبیعى به زمین برمی‏گردد و در مورد چنین حرکاتى معتقد بودند که هیچگاه دوام نخواهد یافت القسر لا یدوم. از سوى دیگر با توجه به اینکه ممکن است فاعل بااراده ‏اى نیز در اثر تسلط فاعل قویترى مجبور شود که بر خلاف خواست خودش حرکت کند نوعى دیگر از فاعلیت را بنام فاعل جبرى اثبات کردند که در مورد فاعل ارادى مانند فعل قسرى نسبت به فاعل طبیعى است.

فلاسفه اسلامى و ژرف‏ اندیشى در این باره:
فلاسفه اسلامى به تعمق و ژرف ‏اندیشى بیشترى درباره فاعل ارادى پرداختند و نخست آن را به دو قسم تقسیم کردند یکى فاعل بالقصد و دیگرى فاعل بالعنایه اساس این تقسیم توجه به این فرق بین فاعلهاى ارادى بود که گاهى نیاز به انگیزه ‏اى زائد بر ذات خودشان دارند مانند انسان که براى اینکه با اراده خودش از جایى به جایى حرکت کند باید انگیزه‏ اى در او پدید آید و این قسم را فاعل بالقصد نامیدند و گاهى فاعل ارادى نیازى به پدید آمدن انگیزه ‏اى ندارد و آن را فاعل بالعنایه نامگذارى کردند و فاعلیت خداى متعال را از قسم دوم دانستند.
سپس اشراقیین با دقت بیشترى نوعى دیگر از فاعل علمى و اختیارى را ثابت کردند که علم تفصیلى فاعل به فعلش عین خود آن است چنانکه علم تفصیلى انسان به صورتهاى ذهنى خودش عین همان صورتها است و قبل از تحقق آنها جز علمى اجمالى که عین علم به ذات فاعل است علم تفصیلى به آنها ندارد و چنان نیست که براى تصور چیزى لازم باشد که قبلا تصورى از تصور خودش داشته باشد و چنین فاعلیتى را فاعلیت بالرضا نامیدند و فاعلیت الهى را از این قبیل دانستند.
و سرانجام صدرالمتالهین با الهام گرفتن از مضامین وحى و سخنان عرفاء نوع دیگرى از فاعل علمى را اثبات کرد که علم تفصیلى به فعل در مقام ذات فاعل وجود دارد و عین علم ‏اجمالى به ذات خودش می‏باشد. فاعل بالتجلى و فاعلیت الهى را از این قبیل دانست و براى‏ اثبات آن از اصول حکمت متعالیه مدد گرفت مخصوصا از تشکیک خاصى و واجد بودن علت هستى‏بخش نسبت به همه کمالات معلولات خودش. همچنین فلاسفه اسلامى با توجه به اینکه گاهى دو فاعل در طول یکدیگر در انجام کارى مؤثر هستند و فاعل بعید کار را بوسیله فاعل قریب انجام میدهد نوعى دیگر از فاعلیت را بنام فاعلیت بالتسخیر اثبات کردند که با انواعى از فاعلیتها قابل جمع است. مثلا گوارش غذا را که بوسیله قواى بدنى ولى تحت تسلط و تدبیر نفس انجام مى‏گیرد فعل تسخیرى نامیدند سپس بر اساس اصول حکمت متعالیه و با توجه به اینکه هر علتى نسبت به علت هستى‏بخش خودش ربط محض است مصداق روشنترى براى فاعل تسخیرى ثابت شد و نسبت فعل به فاعلهاى متعدد طولى و از جمله نسبت افعال اختیارى انسان به خودش و به مبادى عالیه و خداى متعال تفسیر فلسفى متقن‏ترى یافت.

هشت قسم فاعل و تعریف آنها:
بدین ترتیب همچنانکه حکیم سبزوارى بیان کرده فاعل را می‏توان داراى هشت قسم دانست: فاعل بالطبع، فاعل بالقسر، فاعل بالقصد، فاعل بالجبر، فاعل بالتسخیر، فاعل بالعنایه، فاعل بالرضا و فاعل بالتجلى.
تعریف اجمالی هر یک در زیر می آید:
1- فاعل طبیعى؛ فاعلى است که فعلش مقتضاى طبیعتش باشد و نسبت به آن شعور و اراده ‏اى نداشته باشد.
2- فاعل قسرى؛ فاعلى است که نسبت به فعلش شعور و اراده ‏اى نداشته باشد و فعلش بر خلاف اقتضاى طبیعتش باشد.
3- فاعل بالقصد؛ فاعلى است که فعلش را با اراده ‏اى انجام مى‏دهد که مسبوق به تصور و تصدیق به فایده باشد.
4- فاعل بالجبر؛ فاعلى است که داراى شعور و اراده باشد ولى فعلش تحت جبر فاعل دیگر و بدون اراده خودش صادر شود.
5- فاعل بالعنایه؛ فاعلى است داراى شعور که نیاز به انگیزه زائد بر ذات نداشته باشد.
6- فاعل بالرضا؛ فاعلى است که فعلش عین علم تفصیلى باشد و قبل از آن فقط علمى اجمالى به آن داشته باشد.
7- فاعل بالتجلى؛ فاعلى است که در مقام ذات خودش علم تفصیلى به فعل داشته باشد.
8- فاعل بالتسخیر؛ فاعلى است که فاعلیت آن در طول فاعلیت فاعل بالاترى باشد.


منابع :

  1. محمدتقی مصباح يزدی- آموزش ‏فلسفه- ج ‏2- انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی 1366

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/19504