سخنان حاج شیخ عباس قمی درباره ضرورت شناخت امام زمان

پیامبر اکرم (ص)، در حدیث مشهور «ثقلین» دو چیز را با هم، و تفکیک ناپذیر، عامل هدایت و نجات شمرده و معرفی فرموده است: قرآن و عترت، یعنی: برنامه و راهنما، کتاب و معلم. کتاب بدون معلم و جدا از معلم، و معلم بدون کتاب و جدا از کتاب، مفید فایده ای چندان نخواهند بود. کتاب حق «نزل الکتاب بالحق؛ اين كتاب را در حالى كه مؤيد آنچه [از كتابهاى آسمانى] پيش از خود مى‏ باشد به حق [و به تدريج] بر تو نازل كرد.» (آل عمران/ 3) معلم صادق «وکونوا مع الصادقین؛ با راستان باشيد.» (توبه/ 119) عامل هدایت تام و تمام است، و تمسک به این هر دو، و پیروی از این هر دو مستلزم نجات است، و بیرون آورنده انسان است از ظلمات طبیعت، و جهل، و جاهلیت.
گفته اند: هر کس حقیقت زمان خویش را، که امام زمان (حاضر یا غایب) مظهر آن است، درک نکرده بمیرد، معدوم محض می شود. نابودی محض در آن است. که شخص حقیقت زمان خویش را درک نکند.
البته، انسان هیچگاه معدوم محض نمی شود. انسان برای بقا و زندگی در جهان جاوید آفریده شده است، و به حقایق وجودی خود پایدار است و فنا و موتی ندارد، فقط به عوارض وجودی فانی می شود و می میرد، یعنی به بدن. پس انسان، در هیچ حال، معدوم نخواهد شد، لیکن از نظر فقدان جوهر انسانی، در صورت نشناختن حقیقت زمان، انسان در حکم معدوم خواهد بود، و از نظر هدایت الاهی و معرفت اسلامی، و سعادت جاودانی، و بقای مینوی، در زمره هدایت نایافتگان و مردمان عصر جاهلیت.
حاج شیخ عباس قمی، مقام شناخت حقیقت زمان در کتاب «تتمه المنتهی» بیانی دارد، که توجه به آن سودمند است، می فرماید: مشکوف باد، که در میان علمای اسلام، شبهه ای نیست که رسول خدا (ص) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و حال آنکه امام زمان خود را نشناخته باشد، بر کفر و مردن زمان جاهلیت مرده.» و این حدیث، در کتب شیعه و سنی، فوق حد استفاضه روایت شده، بلکه در جمله ای از صحاح عامه، و در اکثر کتب اهل سنت، به طور ارسال مسلم، نقل شده...
همچنین در طریقه شیعه متواتر است که هیچگاه روی زمین از «حجه الله» یعنی: امام و خلیفه پیغمبر (ص) خالی نخواهد بود، اگر طرفه العینی زمین بی حجت باشد، اهل خود را فرو می برد. و این مطلب، مطابق عقلیه، که ممکن در استفاضه از حضرت واجب تعالی، واسطه فیض می خواهد، که صاحب عصمت و جنبه قدسیه باشد. پس بر هر مسلمانی واجب است که اگر خواهد از کفر جاهلیت خارج شود، امام زمان خود را بشناسد، و او را واجب الاصاعه، و واسطه نزول رحمت و الطاف الهیه قرار دهد.
کسی که اعتقاد داشته باشد به رسالت حضرت خاتم الانبیاء، محمد بن عبدالله (ص) و به امامت امامهای گذشته که اول ایشان، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) است، و یازدهم ایشان حضرت امام حسن عسکری (ع) است، باید اعتقاد داشته باشد که امام زمان، و امام ثانی عشر، حضرت خلف صالح، حجت بن الحسن العسکری (ص) مهدی موعود، و قائم منتظر و غایب از انظار، و سایر در اقطار است، که به حسب نصوص متواتره، از حضرت رسول، امیرالمؤمنین، و سایر امامان گذشته (ع) تصریح به اسم وصف و شمایل و غیبت آن جناب رسیده، بلکه اختلافی نیست در میان فرق معروفه مسلمین، در اینکه حضرت رسول (ص) خبر دادند به آمدن مهدی (ع) در آخرالزمان، که همنام است با آن حضرت (محمد) و دین آن حضرت را رواج دهد، و زمین را از عدل و داد پر کند.
این است که باید کوشید تا به هر اندازه که ممکن است، با حقیقت زمان، سر دوران و روح جهان آشنا شد، و به او متوجه گشت، تا حیات انسان، حیات بیداری و شناخت باشد، و مرگ او نیز مرگ بیداری و شناخت و صعود، نه مرگ جاهلیت و سقوط (زیرا انسان هر آنگونه که زندگی کند، همانگونه می میرد) و تا مرگ انسان؛ درگاهی باشد، برای ورود به جهان حیات واقعی، جهانی که فنا و تغیر و زوال در آن نیست، جهانی که «لهی الحیوان» است، حیات است در حیات، و زندگی است در زندگی، و همه چیز آن حضور است و جاودانگی.....


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- خورشید مغرب- صفحه146- 148

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/210696