صفات برجسته مومنان و رستگاران در سوره مومنون

خداوند در سوره مومنون آیات 1 تا 11 می فرماید: «بسم الله الرحمن الرحیم قد أفلح المؤمنون* الذین هم فى صلاتهم خاشعون* و الذین هم عن اللغو معرضون * و الذین هم للزکاة فاعلون* و الذین هم لفروجهم حافظون *إلا على أزوجهم أو ما ملکت أیمانهم فإنهم غیر ملومین* فمن ابتغا وراء ذلک فأولئک هم العادون * و الذین هم لأماناتهم و عهدهم راعون* و الذین هم على صللتهم یحافظون* أولئک هم الورثون*الذین یرثون الفردوس هم فیها خلدون؛ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر، مؤمنان رستگار شدند. آنها که در نمازشان خشوع دارند و آنها که از لغو و بیهودگى روی گردانند و آنها که زکات را انجام مى دهند و آنها که دامان خود را از آلودگى به بى عفتى حفظ مى کنند، تنها آمیزش جنسى با همسران و کنیزانشان دارند که در بهره گیرى از آنها ملامت نمى شوند و هر کس غیر این طریق را طلب کند تجاوزگر است و آنها که امانت ها و عهد خود را مراعات مى کنند و آنها که از نمازها مواظبت مى نمایند، (آرى) آنها وارثانند، که بهشت برین را ارث مى برند و جاودانه در آن خواهند ماند.»
صفات برجسته مؤمنان
مى فرماید: «مؤمنان رستگار شدند و به هدف نهایى خود در تمام ابعاد رسیدند.» (قد افلح المؤمنون) افلح از ماده فلح و فلاح در اصل به معنى شکافتن و بریدن است سپس به هر نوع پیروزى و رسیدن به مقصد و خوشبختى اطلاق شده است. در حقیقت افراد پیروزمند و رستگار و خوشبخت موانع را از سر راه بر مى دارند و راه خود را به سوى مقصد مى شکافند و پیش مى روند. البته فلاح و رستگارى معنى وسیعى دارد که هم پیروزی هاى مادى را شامل مى شود و هم معنوى را و در مورد مؤمنان هر دو بعد منظور است. پیروزى و رستگارى دنیوى در آن است که انسان آزاد و سربلند، عزیز و بى نیاز زندگى کند و این امور جز در سایه ایمان امکان پذیر نیست و رستگارى آخرت در این است که در جوار رحمت پروردگار، در میان نعمت هاى جاویدان، در کنار دوستان شایسته و پاک و در کمال عزت و سربلندى به سر برد.
نماز
سپس به بیان این صفات پرداخته و قبل از هر چیز انگشت روى نماز مى گذارد و مى گوید: «آنها کسانى هستند که در نمازشان خاشعند.» خاشعون از ماده خشوع به معنى حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمى در انسان پیدا مى شود و آثارش در بدن ظاهر مى گردد. در اینجا قرآن کریم اقامه صلوة (خواندن نماز) را نشانه مؤمنان نمى شمارد بلکه خشوع در نماز را از ویژگی هاى آنان مى شمرد، اشاره به اینکه نماز آنها الفاظ و حرکاتى بى روح و فاقد معنى نیست بلکه به هنگام نماز آنچنان حالت توجه به پروردگار در آنها پیدا مى شود که از غیر او جدا مى گردند و به او مى پیوندند، چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار مى شوند که بر تمام ذرات وجودشان اثر مى گذارد، خود را ذره اى مى بینند در برابر وجودى بى پایان و قطره اى در برابر اقیانوسى بیکران. لحظات این نماز هر کدام براى او درسى است از خودسازى و تربیت انسانى و وسیله اى است براى تهذیب روح و جان.
خشوع
دومین صفتى را که بعد از صفت خشوع براى مؤمنان بیان مى کند این است که: «آنها از هر گونه لغو و بیهودگى روی گردانند.» در واقع تمام حرکات و خطوط زندگى آنان هدفى را دنبال مى کند، هدفى مفید و سازنده چرا که لغو به معنى کارهاى بى هدف و بدون نتیجه مفید است. در حقیقت لغو همان گونه که بعضى از مفسران بزرگ گفته اند هر گفتار و عملى است که فایده قابل ملاحظه اى نداشته باشد. البته لغو تنها شامل سخنان و افعال بیهوده نمى شود بلکه افکار بیهوده و بى پایه اى که انسان را از یاد خدا غافل و از تفکر در آنچه مفید و سازنده است به خود مشغول مى دارد همه در مفهوم لغو جمع است. در واقع مؤمنان آنچنان ساخته شده اند که نه تنها به اندیشه هاى باطل و سخنان بى اساس و کارهاى بیهوده دست نمى زنند بلکه به تعبیر قرآن از آن معرض و روی گردانند.
زکات
در آیه بعد به سومین صفت مؤمنان راستین که جنبه اجتماعى و مالى دارد اشاره کرده مى گوید: «آنها کسانى هستند که زکات را انجام مى دهند.» زکات منحصرا به معنى زکات واجب نیست بلکه زکات هاى مستحب در شرع اسلام فراوان است، آنچه در مدینه نازل شد زکات واجب بود ولى زکات مستحب قبلا نیز بوده است. چهارمین ویژگى مؤمنان را مسئله پاکدامنى و عفت به طور کامل و پرهیز از هر گونه آلودگى جنسى قرار داده، چنین مى گوید: آنها کسانى هستند که فروج خویش را از بى عفتى حفظ مى کنند مگر نسبت به همسران و کنیزانشان که در بهره گیرى از آنها هیچ گونه ملامت و سرزنش ندارند. از آنجا که غریزه جنسى سرکش ترین غرایز انسان است و خویشتن دارى در برابر آن نیاز به تقوى و پرهیزگارى فراوان و ایمان قوى و نیرومند دارد در آیه بعد بار دیگر روى همین مسئله تاکید کرده و مى گوید: هر کس غیر این طریق را (جهت بهره گیرى جنسى) طلب کند تجاوزگر است.
حفظ و اداى امانت
سپس به پنجمین و ششمین صفت برجسته مؤمنان اشاره کرده، مى گوید: «آنها کسانى هستند که امانت ها و عهد خود را مراعات مى کنند.» حفظ و اداى امانت -به معنى وسیع کلمه- و همچنین پایبند بودن به عهد و پیمان در برابر خالق و خلق از صفات بارز مؤمنان است. در مفهوم وسیع امانت، امانت هاى خدا و پیامبران الهى و همچنین امانت هاى مردم جمع است، نعمت هاى مختلف خدا هر یک امانتى از امانات او هستند، آئین حق، کتب آسمانى، دستورالعمل هاى پیشوایان راه حق و همچنین اموال و فرزندان و پست ها و مقام ها، همه امانت هاى اویند که مؤمنان در حفظ و اداى حق آنها مى کوشند تا در حیاتند از آن پاسدارى مى کنند و به هنگام ترک دنیا آنها را به نسل هاى برومند آینده خود مى سپارند و چنین نسلى را براى پاسدارى آن تربیت مى کنند.
محافظت بر نمازها
بالاخره در نهمین آیه آخرین ویژگى مؤمنان را که محافظت بر نمازها است بیان کرده مى گوید: «آنها کسانى هستند که در حفظ نمازهاى خویش مى کوشند.» جالب اینکه: نخستین ویژگى مؤمنان را خشوع در نماز و آخرین صفت آنها را محافظت بر نماز شمرده است، از نماز شروع مى شود و به نماز ختم مى گردد چرا که نماز مهم ترین رابطه خلق و خالق است. نماز برترین مکتب عالى تربیت است. نماز وسیله بیدارى روح و جان و بیمه کننده انسان در برابر گناهان است. خلاصه نماز هر گاه با آدابش انجام گیرد زمینه مطمئنى براى همه خوبی ها و نیکی ها خواهد بود.
بعد از ذکر این صفات ممتاز، نتیجه نهایى آن را به این صورت بیان مى کند: آنها وارثانند. همان وارثانى که فردوس و بهشت برین را به ارث مى برند و جاودانه در آن خواهند ماند («الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون»). فردوس در اصل -به گفته بعضى- یک لغت رومى است و بعضى آن را عربى و بعضى اصل آن را فارسى مى دانند و به معنى باغ است یا باغ مخصوصى که تمام نعمت ها و مواهب الهى در آن جمع است و به همین جهت مى توان آن را به عنوان بهشت برین (بهترین و برترین باغ هاى بهشت) نامید. تعبیر به ارث بردن ممکن است اشاره به این باشد که مؤمنان بدون زحمت به آن مى رسند همانند ارث که انسان زحمتى براى آن نکشیده است. درست است که نائل شدن به مقامات عالى بهشت، بسیار تلاش و کوشش و پاکى و خودسازى مى خواهد ولى آن پاداش عظیم در مقابل این اعمال ناچیز به قدرى زیاد است که گویى انسان بى زحمت به آن رسیده است. انتخاب فعل ماضى «افلح» در مورد رستگارى مؤمنان براى تاکید هر چه بیشتر است یعنى رستگارى آنها آنقدر مسلم است که گویى قبلا تحقق یافته و ذکر کلمه «قد» قبل از آن نیز تاکید دیگرى براى این موضوع است. تعبیراتى همچون «خاشعون»، «معرضون»، «راعون» و «یحافظون» ... (به صورت اسم فاعل یا فعل مضارع) همه دلیل بر آن است که برنامه هاى مؤمنان راستین در این اوصاف برجسته موقتى و محدود نیست بلکه مستمر و دائمى است.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه جلد 14- صفحه 193-203

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/25867