اعطای لوای حمد به پیامبر و امیرالمؤمنین در قیامت

نحوه وصول به مقام محمود و ویژگی های آن:
مقتضای نص کریمه قرآنیه: «سبحـان الله عما یصفون * إلا عباد الله المخلصین؛ خدا منزه است از آنچه توصیف می کنند. مگر بندگان خالص شده ی خدا» (صافات/ 159-160) فقط بندگان مخلص خداوند می توانند حمد ذات اقدس او را به جای آورند و بقیه خلایق حمدشان توأم با تسبیح و تنزیه و تقدیس است. اما بندگان مخلصین که از همه شوائب خود بینی و خود پسندی و خود محوری و به خود اندیشی عبور کرده و وجود خود را ملک مطلق حضرت احدیت می دانند و در برابر وجود او حقا برای خود وجودی نمی بینند و وجودشان را مندک و فانی در ذات اقدس او کرده اند و به سعه حضرتش متسع گردیده اند؛ آنان می توانند حمد خدای را چنان که لایق اوست به جای آورند. ولیکن این درجه مخلصین را پیامبران داشته اند و بسیاری از اولیای خدا که به درجه خلوص می رسند، حائز چنین مقامی می گردند. این نهایت سفر اول به سوی خداست از اسفار اربعه و نهایت این سفر، خداست؛ و سفر هم غیر متناهی نیست ولیکن مقام محمود مقام دیگری است، بس بالاتر و والاتر و آن عبارت است از تکمیل سفرهای چهارگانه و تکمیل سفر فی الخلق بالحق که سفر چهارم است و در این صورت سالک با هر موجودی از موجودات، خدا را می بیند و در عالم کثرات به نور خداوند سیر می کند.

مقام بقاء بالله معصومین علیهم السلام:
ولیکن این بقای بالله در تمام افراد یکسان نیست؛ بعضی بقاء را فقط در حیطه وجودی خود و در محدودیت افکار و آرا و علوم و محیط خود دارند و بعضی بیشتر و بعضی بسیار بیشتر، تا آنکه می بینیم رسول الله (ص) با هر موجودی بوده است؛ یعنی تمام ماسوی الله از عالم ملک و ملکوت، از عقول و ارواح و نفوس علویه و سفلیه و موجودات عالم صورت و عالم طبع با همه و همه بوده است؛ بلکه حقیقت آن موجودات اولا و بالذات بوده است و نسبت وجود به آن موجودات ثانیا و بالعرض است؛ و این است مقام محمود.
این مقام، مقامی است که هرگونه حمدی، از هر حمد کننده ای، نسبت به هر حمد شده ای صورت گیرد، راجع به آنجاست؛ یعنی گلی را که ما می بوئیم و حمد می کنیم، این حقیقت حمد راجع به رسول الله است؛ یعنی حقیقت وجود گل و زیبایی گل و بوی عطر آمیز گل و طراوت گل، همه و همه رسول الله است و حقیقت ما که حامد هستیم و حقیقت حمد ما، همه و همه رسول الله است و همچنین بلبلی را که می ستائیم و ماه و خورشید و زیبایی های عالم را که مملو از شادابی و طراوت و عشق و محبت و علم و قدرت و حیات است، همه و همه رسول الله است. وجود و نفس واسع آن حضرت آنقدر در عالم بقاء بالله وسیع و واسع است که با هر موجودی از ملکوت و باطن و از ملک و ظاهر او همراه است و این است مقام ولایت کلیه که ما درباره امامان (ع) قائل هستیم؛ زیرا هر جای عالم باشیم، در مغرب و یا در مشرق، در زمین هموار و یا در بیغوله و تنگنا و زندان، همین که امام را صدا بزنیم، می فهمد و می داند و جواب می گوید و این معنی متصور نیست، مگر آنکه امام با وجود ما و وجود همه موجودات، معیت داشته باشد. در این صورت امام با ماست و از ما به ما نزدیک تر است؛ زیرا مایی که می گوئیم اولا و بالذات اشاره به سوی امام است و ثانیا و بالعرض اشاره به سوی ماست.
هر قطره ای که از آسمان می بارد و هر ذره ای که در تابش خورشید می درخشد و هر کلوخی که در زمین افتاده است و هر کوکب و ستاره تا به منظومه شمسی و کهکشان ها برسد؛ با آنها امام هست. سیطره و احاطه نفسیه امام در عالم بقای به الله چنین است؛ و این است معنای ولایت تکوینیه. هیچ کدام از انبیاء حتی شیخ النبیین: نوح (ع)، و پرچمدار توحید: ابراهیم (ع)، به این مقام نرسیده اند و اولین کسی که حائز این مقام گشت و در عالم بقاء چنین سیطره ای را به اذن خدا و به نور خدا حائز گشت، وجود اقدس خاتم الانبیاء و المرسلین محمد است و از آن پس یگانه شاگرد مکتب او: علی بن ابی طالب است که لقب إمارت و حکومت بر مؤمنان (امیرالمؤمنین) را به خود گرفت؛ و لذا لوای حمد از دست رسول الله به او رسید و این مقام عظیم و ولایت کبری در سبطان رسول الله: حسن و حسین و نه فرزند از نسل حسین یکی پس از دیگری، تا برسد به حضرت قائم آل محمد (ع) واصل شد و اینک قطب دایره امکان و محور ولایت تکوینیه و تشریعیه، منحصر در آن ذات اقدس است.
و بنابراین اگر در منزل خود باشید و بگوئید: یا صاحب الزمان همانجا با شماست و اگر در مسجد باشید و یا در بیابان و یا در هوا و یا دریا، در حال غفلت و یا توجه و در حال عبادت و یا تجارت، در همه احوال، او حقا با شماست؛ نه با معیت علمیه فقط، بلکه با معیت حقه حقیقیه و این باب از معارف الهیه در خاندان و امت رسول الله، به برکت رسول الله است که مفتوح شده است و گرنه در امت های سابقه چنین بابی مفتوح نبوده؛ زیرا امت ها از درجه علمی و عرفانی پیغمبر خودشان نمی توانستند پا فراتر نهند و برانبیاء پیمودن این راه میسور نبوده است و طبعا بر امت ها نیز چنین بوده است و اما بر امت خاتم النبیین این راه مفتوح است و این بزرگواران به عنایت ازلیه الهیه، به پای مجاهده و خلوص و عبودیت، خود را در آبشخوار عالم تشریع و بقا در آورده اند و سعه وجودیه آنها چون رسول الله با هر موجودی از موجودات است.
حال که این مطلب دانسته شد، فهمیدیم که چرا نام آن لوا، لوای حمد است؛ زیرا تکبیر: "الله اکبر" و تسبیح: "سبحان الله" و تهلیل: "لاإله إلا الله" و سایر اذکار چنین سعه ای در عالم بقاء ندارد؛ و واجد آن مقامات، ممکن است دارای مقام محمود نباشد و دانستیم که چرا علی بن ابی طالب صاحب لوای حمد است؛ چون از رسول الله به او افاضه شده و صاحب مقام ولایت کبری گردیده است و از او به امامان یکی پس از دیگری رسیده است. و دانستیم که چرا انبیاء در تحت لوای حمد محمدی و علوی واقعند؛ چون هیچ یک از آنان بدان مقام واصل نشده و امید و انتظارشان در فیوضات رحمت حضرت سبحان توسط محمد و علی است و چرا مؤمنان غیر از شهیدان و صدیقان و صالحان گرداگرد منبرند؛ چون از حجب نورانیه عبور نکرده و نتوانسته اند خود را در یک اسم از اسماء حضرت حق فانی کنند و چرا بر روی لوای حمد، "بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله رب العالمین و لا إله إلا الله، محمد رسول الله" نوشته شده است؟ چون این لوا، سیطره بر همه عوالم دارد و با اسم رحمانیت و رحیمیت حضرت حق، به هر موجودی نیازهای وجودی او را اعطا می کند، و حمد خدای را با هر موجودی که دارای حسن است -و همه موجودات دارای حسنند- متحقق می سازد و ندای وحدانیت خدا را و رسالت پیامبرش را به عوالم اعلام می دارد. اینها جهاتی است که از لوای حمد بدست می آید.


منابع :

  1. سید محمد حسین حسینی طهرانی- معادشناسی جلد 9- صفحه 422-426

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/26318