تشبیهات آب در قرآن

اهمیت و جایگاه آب در قرآن از سویی و مفهوم عینی آن برای انسان ها و ملموس بودن آن و در عین حال لطافت و طراوت و زیبایی آن از سویی دیگر، موجب شده است تا در قرآن کریم از آب برای بیان مفاهیم عالی در قالب تشبیه و تمثیل استفاده شود. بیشتر این گونه تشبیهات حول دو محور می باشد:
الف) در قرآن به خاطر تقارب فوق العاده آب و زندگی و حیات در چندین مورد حیات انسان ها و زندگی به آب نازل گشته از آسمان، تشبیه شده است که حائز اهمیت بوده و شایسته است به این آیات توجه ویژه ای مبذول گردد. «و اضرب لهم مثل الحیوة الدنیا کماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض فاصبح هشیما تذروه الریاح و کان الله علی کل شیء مقتدرا؛ ای پیامبر زندگی دنیا را برای آنان به آبی تشبیه کن که از آسمان فرو می فرستیم و به وسیله آن، گیاهان زمین (سرسبز می شود) در هم فرو می رود. اما بعد از مدتی می خشکد؛ و بادها آن را به هر سو پراکنده می کند و خداوند بر همه چیز تواناست.» (کهف/ 45) در این تشبیه خداوند، حیات و زندگی دنیایی آدمیان را به آبی تشبیه نموده که از آسمان فرود می آید و موجب رویش و نمو نباتات می گردد و سپس دوران کوتاه حیات نباتی آن به انجام و پایان می رسد.
نکته بسیار زیبا در همان اصل تشبیه است که حیات، آب است و آب، حیات است. رویش و رشد نیز از برکات همین آب حیات است. عمده این می باشد که چنین فرصت و موقعیتی مغتنم شمرده شود و از این دوره سبز بهره برداری شایسته به عمل آید. چنین تشبیهی در جایی دیگر نیز با قدری افزودگی به کار برده شده است که باز آب، حیات است و رویش و زینت و زیبایی و طراوت از آن بر می خیزد.
«انما مثل الحیوة الدنیا کماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض مما یأکل الناس والانعام حتی اذا أخذت الأرض زخرفها وازینت و ظن اهلها أنهم قادرون علیها اتاها امرنا لیلا او نهارا فجعلناها حصیدا کان لم تغن بالأمس کذلک نفصل الآیات لقوم یتفکرون؛ مثل زندگی دنیا، همانند آبی است که از آسمان نازل کرده ایم، که در پی آن، گیاهان (گوناگون) زمین -که مردم و چهارپایان از آن می خورند- می روید؛ تا زمانی که زمین، زیبایی خود را یافته و آراسته می گردد و اهل آن مطمئن می شوند که می توانند از آن بهره مند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شب هنگام یا در روز، (برای نابودی آن) فرا می رسد؛ (سرما یا صاعقه ای را بر آن مسلط می سازیم) و آن چنان آن را درو می کنیم که گویی دیروز هرگز (چنین کشتزاری) نبوده است! این گونه، آیات خود را برای گروهی که می اندیشند، شرح می دهیم.» (یونس/ 24)
خداوند در آیه 45 از سوره نور می فرماید: «و الله خلق کل دابة من ماء؛ هر جنبنده ای را ما از آب آفریده ایم» و در آیه 30 از سوره انبیاء این مطلب به صورت عام تری بیان شده است، می فرماید: «و جعلنا من الماء کل شیء حی؛ هر زنده ای را ما از آب قرار داده ایم» و این مطلب که اساسی ترین عنصر برای حیات و زندگی آب است، امروز از قطعی ترین مسائل است از چند نظر: یکی از نظر اینکه اساسا اندام هر موجود زنده، مثلا انسان، با این همه اعضا و جوارح و پوست و رگ و پی و استخوان، این اندام و این هیکل چقدرش آب است و چقدرش سایر عناصر.
در اینجا قرآن "جنبنده" ذکر کرده است، البته "دابه" شامل همه جاندارها نمی شود، ولی منشأ پیدایش سایر جانداران نیز یا مایعی است مثل نطفه و یا آنهایی هم که از تخم به وجود می آیند باز در ماده اصلی هر تخمی آب از هر چیز دیگر بیشتر دخالت دارد و از همه بالاتر اینکه راجع به پیدایش حیات در روی زمین که علما زیاد جستجو کرده اند ولی هنوز به یک نظر قاطع نرسیده اند، تمام فرضیه ها در اطراف این دور می زند که حیات بالاخره از آب پیدا شده است و از خشکی شروع نشده است. این است که آب به طور کلی رمز حیات است.
در قرآن در بعضی جاهای دیگر کلمه آب (ماء) به عنوان رمز و کنایه ای از حیات آمده است ولو حیات معنوی، مثلا در آیه ای که در سوره مبارکه «تبارک الذی بیده الملک» داریم، می فرماید: «قل ارایتم ان اصبح ماؤکم غورا فمن یأتیکم بماء معین؛ بگو اگر آب مورد استفاده شما یک مرتبه بخشکد، اگر چشمه ها و چاه ها بخشکد، چه قدرتی است غیر از قدرت خدا که آب گوارا برای شما بیافریند و بیاورد.» (ملک/ 30) ظاهر آیه خیلی روشن است، ولی در تفاسیر، از ائمه اطهار وارد شده است که این را تعبیر کرده اند به آب حیات معنوی، یعنی بگو اگر امام، اگر حجت خدا از میان شما برود چه قدرتی می تواند چنین آب زلالی را برای شما بیاورد؟ پس ما می بینیم در آنجا نیز از "امام" که منشأ حیات معنوی است به "آب" تعبیر شده است.
به هر صورت آب رمز و سر حیات است. قرآن در جای دیگر امکان وجود جهان را به صورت کنونی به آب باران که از بالا می ریزد و تدریجا سیل تشکیل می دهد و آب در بستر نهرها و جوی ها و رودخانه های مختلف قرار می گیرد مثل می زند، می فرماید: «انزل من السماء ماء فسالت اودیة بقدرها؛ خدا از آسمان آبی فرود آورد و هر رودخانه ای به قدر ظرفیت خودش سیلان یافت» (رعد/ 17) یعنی رحمت پروردگار، هیچ موجود مستعدی را محروم نمی سازد، ولی استعداد و ظرفیت موجودات هم یکسان نیست، استعدادها مختلف است، هر ظرفی به قدری که گنجایش دارد از رحمت خدا لبریز می گردد.
ب) نقش محوری آب در حیات و زندگی بشریت موجب گردید که خداوند سبحان خواندن خویش و نحوه خدا  خوانی را به نوعی به آب تشبیه نماید و باطل جویان و گمراهان را به کسانی تشبیه سازد که به سوی آب دست دراز می کنند تا قدری از آن به لبان تشنه خویش رسانند؛ اما هرگز کامشان سیراب نمی گردد و جامی به لبشان نمی رسد.
«له دعوة الحق و الذین یدعون من دونه لایستجیبون لهم بشیء الا کباسط کفیه الی الماء لیبلغ فاه وما هو ببالغه وما دعاء الکافرین الا فی ضلال؛ دعوت حق از آن اوست و کسانی را که (مشرکان) غیر از خدا می خوانند، (هرگز) به دعوت آنها پاسخ نمی گویند. آنها همچون کسی هستند که کف های (دست) خود را به سوی آب می گشاید تا آب به دهانش برسد و هرگز نخواهد رسید و دعای کافران، جز در ضلال (و گمراهی) نیست.» (رعد/ 14)
به هر حال همان گونه که آب طبیعی حیات بخش و موجب شادابی و تحرک است، آب معرفت توحیدی نیز در شریان روح آدمی محرکی حقیقی است و شاداب کننده جان تشنه آدمی می باشد که جز با آن سیراب نمی گردد.
البته در تشبیهات قرآن همواره سخن از آب نیست، بلکه گاه سراب نیز به صحنه می آید، زیرا شوق و عشق آدمیان به آب گاه موجب می شود که در مقابل خویش نقش آب را به جای آب رقم زنند و سراب یا همان گوراب فارسی را به جای آب تمنا نمایند.
قرآن در این خصوص تشبیهی جالب دارد که بدین مضمون است: «والذین کفروا اعمالهم کسراب بقیعه یحسبه الظمان ماء حتی اذا جاءه لم یجده شیئا و وجد الله عنده فوفاه حسابه و الله سریع الحساب؛ کسانی که کافر شدند، اعمالشان هم چون سرابی است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب می پندارد؛ اما هنگامی که به سراغ آن می آید چیزی نمی یابد و خدا را نزد آن می یابد که حساب او را به طور کامل می دهد و خداوند سریع الحساب است.» (نور/ 39)
همان گونه که اعمال مؤمنین مفید و مؤثر و زاینده است، اعمال و افکار کفار جز وهم و خطای دید، چیز دیگری نیست، نه تشنگی را مرتفع می کند و نه روشنی می بخشد و نه لطافت و خنکی را در پی دارد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 4- صفحه 214-216

  2. محمد علي انصاري- زلال آب در آيينه وحي

  3. مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 191

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/27983