نمونه ای از آیات محکم و متشابه

خداوند متعال در آیه 19 سوره قیامت می فرماید: «ثم ان علینا بیانه»، «سپس به طور مسلم، بر ماست بیان آن ]قرآن[». در دو آیه ی پیشین فرموده است: «ان علینا جمعه و قرانه* فاذا قراناه فاتبع قرانه»، «جمع قرآن و قرائت آن «به طور منظم و مولف» بر عهده ی ماست. پس تو (ای پیغمبر) بعد از قرائت ما، از قرائت ما تبعیت کن»، و اینک در این آیه با لفظ «ثم» که دلالت بر«تراخی» و تأخر در رتبه دارد، مرحله ی بیان قرآن را هم، پس از قرائت آن متکفل می شود که علاوه بر «جمع» و «قرائت» و «الفاظ» قرآن، «بیان مقاصد» آن نیز در کفالت ماست.

«راغب» می گوید: «بیان، پرده برداری از چیز است». شکی نیست در اینکه «بیان» و پرده برداری، در جایی صحیح است که «ابهام» و اجمالی در کار باشد تا بر اثر «بیان» کشف یک حقیقت پنهان به عمل بیاید و اظهار یک معنای نهان صورت بگیرد و گرنه بدیهی است که بیان مبین تحصیل حاصل است و لغویت آن بسیار روشن و دور از راه و رسم حکیمان است. بنابراین واقع شدن جمله ی «ثم ان علینا بیانه» بعد از جمله ی «ان علینا جمعه و قرانه» این حقیقت را به خوبی نشان می دهد که قرآن (اجمالا) مشتمل بر یک سلسله «معانی» پنهان از ظواهر الفاظ می باشد و الفاظ قرآن در مقام دلالت بر آن «معانی» دارای نوعی «ابهام» بوده و طبعا درک و فهم آن نیازمند به «بیان» می گردد. در اینکه بسیاری  از آیات قرآنیه، نسبت به بعض معارف عالیه و حقایق مقصوده ای که خداوند حکیم از آن آیات اراده فرموده است، نوع ابهامی دارند تردید نیست. (البته رعایت ابهام در آیات قرآن نیز دارای حکمت و مصلحتی است که – ان شاء الله – ضمن نقل احادیث اشاره به آن خواهد شد) و شاهد روشن بر «مبهم» بودن قسمتی از آیات همانا  اختلاف مفسرین در تفسیر و توضیح آن آیات می باشد که احیانا در بعض موارد، تعداد اقوال مذکوره ی در تفسیر یک آیه و بعضا در توضیح معنای «مراد» از یک کلمه از شماره ی «ده» می گذرد. مثلا ممکن است از باب نمونه آیات نمونه ذیل ارائه شود که چون مشتمل بر «اجمال» و «ابهام» بوده اند قهرا مورد اختلاف آراء مفسرین واقع شده اند:

1- آیه ی «محکم» و «متشابه» که به فرموده ی بعض محققین در میان علمای اسلام، در معنای محکم و متشابه اختلاف عجیبی است و با تتبع  اقوال می توان نزدیک به «بیست» قول در این مسأله پیدا کرد که مقصود از «محکم» و «متشابه» در قرآن چیست؟ و با آیات متشابهه ی قرآن چه معامله ای باید کرد و همچنین در معنای «تاویل» اختلاف شدید دارند و با تتبع اقوال در «تاویل» ممکن است به بیشتر از «ده» قول بر خورد. آیه ی شریفه این است: «هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات فاما الذین فی قلوبهم زیع فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء و ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا وما یذکر الا اولوالالباب» (آل عمران/7«او ]خدا[ است آن کسی که بر تو نازل کرده کتاب را که بعض آن، آیات محکمات است، آنها مادر کتابند و بعض دیگر متشابهات است. پس آنان که در دل هایشان کجی و انحراف ]از حق[ است، دنبال آن دسته از آیات که دارای تشابه است می روند ]و از این عمل[ غرض فتنه انگیزی ]گمراه نمودن مردم دارند[ ]و به زعم خود[ طالب تأویل آن می باشند و حال انکه نمی دانند تأویل آن را جز خدا و راسخین در علم ]ثابت دلان در ایمان[ می گویند: ایمان آورده ایم به آن، تماما  ]نازل شده [ از جانب پروردگار ماست و پند نمی پذیرد مگر خردمندان».

2- آیه ی «عرض امانت»: «انا عرضنا الا مانه علی السماوات والارض والجبال فابین ان یحملنها واشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا» (احزاب/72«حقیقت آنکه ما امانت را بر آسمان ها و زمین وکوه ها عرضه کردیم، پس آنها ایاء از حمل آنها نموده و از آن ترسیدند و انسان را حمل کرد، چه آنکه او بسیار ظالم و بسیار جاهل است». وجوه کثیری که در توجیه امانت، عرض بر کوه ها و آسمان، اباء جمادات از حمل آن، حمل انسان آن را، تعلیل حمل امانت به ظلوم و جهول بودن انسان وارد شده است، دلالت روشنی بر «ابهام» معنای آیه ی شریفه از نظر تشخیص مراد دارد.

3- آیه ی «اخذ ذریه» از ظهور بنی آدم: «و اذا اخذ ربک من بنی آدم من ظهور هم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی شهدنا» (اعراف/172«و ]یاد آور[ آن وقتی را که گرفت ]جدا کرد[  پروردگار تو از فرزندان آدم از پشت هایشان، ذریه ی آنان ]نسل آنان[ را و آنها را شاهد بر خودشان قرار داد، آیا نیستم پروردگار شما؟ آری، دیدیم و شهود نمودیم..». این آیه هم، معرکه ی آراء مفسرین است و در تفسیر آن گفتگوی فراوان دارند که «اخذ» «ذریه» از «ظهور» بنی آدم به چه حمل می شود؟ و در چه عالمی از عوالم هستی صورت گرفته است؟ آیا مربوط به عالم «ذر» است چنانکه از روایات بسیار استفاده می شود یا خیر؟ و بر فرض ثبوت، «عالم ذره» چه عالمی است و چگونه بوده است؟

4-آیه ی «دابه الارض»: «و اذا وقع القول  علیهم اخرجنا لهم دابه من الارض تکمهم ان الناس کتنوا بآیاتنا لا یوقنون»(نمل/82«و هنگامی که گفتار حکم یا وعده ی خدا بر آنها واقع شود و مسلم گردد بیرون می آوریم برای آنها جنبده ای را از زمین، تا سخن گوید با آنان، که مردم به آیات ما یقین نمی کردند». علامه طباطبایی ذیل همین آیه می فرماید: ما در قرآن نمی یابیم آیه ای را که مفسر این آیه باشد و کاملا ماهیت آن دابه ای را که در آینده از زمین بیرون خواهد آمد و با مردم سخن خواهد گفت، بیان کرده و روشن نماید. آیا آن دابه خودش چیست؟ و اوصافش کدام است و کیفیت خروجش از زمین چگونه است و کلامی که خواهد گفت ازچه نوع است؟ بلکه سیاق آیه، خود دلیل خوبی است بر اینکه غرض، به کار بردن ابهام در سخن بوده است و لذا آیه ی مبارکه «عن قصد» به صورت رمز القا شده است و نتیجتا کلامی «مبهم» و «مرموز فیه» آمده است.

5- «و خذ بیدک ضعثا فاضرب به ولا تحنث» (ص/44«و بگیر به دستت دسته ی گیاهی ] یا شاخه ی درختی[ را پس با آن بزن و مخالفت منما». با عطف نظر به قبل و بعد آیه و دیگر آیات قرآن، پیداست که بدون رجوع به «بیان» خارج از قرآن، معنای محصلی از این آیه به دست نمی آید.

6-« واسئل من ارسلنا من قبلک من رسلنا» (زخرف/45«و سوال کن ای پیغمبر[ از رسولان ما که قبل از تو فرستاده ایم». اینکه پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم مأمور به سوال از مرسلین و پیغمبران گذشته می شود، یعنی چه؟ و این پرسش چگونه و کی بوده و در کجا بوده است که جز با رجوع به «بیان» خارج از قرآن، روشن نمی شود.

7-آیه ی«اکمال الدین»: «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» (مائده/3«امروز، آن کسانی که کفر ورزیده اند از ]غلبه ی بر[ دین شما مأیوس شدند. پس مترسید از آنان و از من بترسید. امروز، دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام  را به عنوان دین برای شما پسندیدم». در اینکه آیا روز «یأس کفار» از دین مسلمین و روز «اکمال دین» و «اتمام نعمت» چه روزی است؟ و بر اثر چه کاری است؟ آیه ی شریفه نسبت به افاده ی آن «مبهم» است.

8-آیه ی «تبلیغ»: «یاایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس» (مائد/67«ای پیامبر، برسان آنچه را که بر تو نازل شده است از پروردگارت و اگر نکنی پس تبلیغ رسالت او ننموده ای و خدا تو را از ]شر[ مردم مصون داشته و در امان نگه می دارد». آیا آنچه که به عنوان «ما انزل الیک من ربک» در این آیه تعبیر شده و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم جدا با لحن تهدیرآمیز از جانب خداوند مأمور به تبلغ آن گردیده است، آنچنان که ترک تبلیغ آن، موجب «بطلان رسالت» معرفی شده است، چه مطلبی است؟ روشن نمی باشد و آیه ی شریفه ی نسبت به آن در حال «ابهام» است.

9- آیه ی «ولایت»: «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یوتون الزکاة و هم راکعون» (مائده/55«همانا ولی ]صاحب اختیار[ شما خداست و رسول او و کسانی که ایمان آورده اند، آنان که نماز را بپا می دارند و در حالی که رکوع کننده اند زکات می دهند ]زکات را در حال رکوع نماز ادا می کنند[». در این آیه نیز آیا تصدی امر «ولایت» امت در «مرتبه ی سوم» که با وصف «ایتاء زکات در حال رکوع نماز» ایماء و اشاره به او شده است، چه کسی است یا چه کسانی هستند، تعیین نگردیده و کاملا پیداست که «عمدا» در معرفی او «ابهام» به کار رفته است.

10-آیه ی «اولی الامر»: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» (نساء/59«ای گروه اهل ایمان، خدا را اطاعت کنید و رسول را و صاحبان امر از خود را اطاعت نمایید». مقصود از «اولی الامر» که اطاعتشان مانند اطاعت خدا و رسول بر امت اسلامی واجب است، چه کسانی هستند، در آیه «مبهم » آمده و تعیین نشده اند.

11-آیه ی «علم الکتاب»: «و یقول الذین کفروا لست مرسلا قل کفی بالله شهیدا بینی  و بینکم و من عنده علم الکتاب» (رعد/43«و کسانی که کافر شده اند می گویند: تو پیامبر نیستی، بگو کافی است که خدا و آن کسی که علم کتاب نزد اوست، شاهد میان من و شما باشند». عنوان «من عنده علم الکتاب» از نظر مصداق «ابهام» دارد و تعیین آن محتاج  به «بیان» خارج از قرآن است.

12-« ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا فمنهم ظالم  لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات بإذن الله» (فاطر/32«سپس وارث کتاب قرار دادیم آن کسانی را که برگزیدیم از میان بندگانمان. پس بعضی از آنان ]بندگان ما[ ظالم نسبت به خود می باشند و بعضی میانه رو بوده و برخی از آنها  به اذن خدا پیشتازان در راه خیرات و نیکی ها هستند». این آیه نیز از معارک آراء مفسرین است که علاوه بر معنای «جملی» آن، در معنای هر کدام از کلمات آیه ی شریفه ی احتمالاتی داده اند که بنا به فرموده ی علامه ی طباطبایی ( صاحب تفسیر المیزان) «اگر احتمالات منقوله از مفسرین، در آیه ضرب در هم گردد، از هزار احتمال می گذرد»؛ و بالاخره آیا مقصود از کسانی که خدا آنان را به مفاد این آیه ی شریفه، از میان بندگاش برگزیده و آن برگزیدگان را وارث کتاب (قرآن) قرار داده است، کیانند؟ شناسانده نشده اند و آیه ی کریمه نسبت به آنان دارای «ابهام» است.

13- آیاتی که راجع به «عرش» و «حاملان عرش» و «کرسی» و «قلم» یا «جن» و «شیطان» و «ملک» و «اجنحه» (بال های فرشتگان) و «روح» و «آسمان های هفتگانه» و «رجم شیاطین به وسیله ی ستارگان» سخن گفته یا اشاراتی دارند، از نظر مصادیق حقایق این «الفاظ» مشتمل بر «ابهام» می باشند.

14- آیات مربوط به «احکام و شرایع» که قسمت عمده و اکثر آنها از لحاظ تفاصیل احکام و جزئیات مقررات الهی در باب نماز، روزه، حج، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف ونهی از منکر و خصوصیات زمان و مکان و اجزاء و شرایط و موانع و دیگر متعلقات به این احکام (مطلقا) در حال «ابهام» و «اجمال» می باشند. البته آیات مشتمل بر معانی شامخه و حقایق مستوره در پس پرده ی ظواهر ازمفاهیم الفاظ، بسیار زیاد و از حد شمار عادی خارج است و اینها که گذشت، نمونه ای بود که ارائه شد تا نیازمندی درک آن حقایق پنهان از ظواهر این سلسله از آیات قرآن به «بیان» ثابت گردد و معلوم شود که بدون انضمام «بیان» به این دسته از آیات قرآن، رفع «ابهام» از آنها نخواهد شد و دسترسی به آن مطلب که مرادات حقیقیه حضرت حق حکیم است (البته علاوه بر مفاهیم ظاهری که آن نیز به طور قطع و مسلم مراد است) برای مخاطبین قرآن میسر نخواهد گشت.


منابع :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی – تفسیر سوره قیامت – از صفحه 306 تا 313

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/402608