اوصاف قیامت (بازپرسی)
فارسی 2844 نمایش |بازپرسی عمومی
قیامت روزی است که از همه خلایق سؤال می شود: «فلنسلن الذین أرسل إلیهم و لنسلن المرسلین* فلنقصن علیهم بعلم و ما کنا غائبین؛ پس قطعا از کسانی که [پیامبران] به سوی آنان فرستاده شده اند خواهیم پرسید، و از فرستادگان نیز خواهیم پرسید. و بی شک [داستانشان را] از روی علم برای آنها نقل خواهیم کرد و ما [از احوال آنها] غایب نبوده ایم.» (اعراف/ 6- 7)
نخست به عنوان یک قانون عمومی می فرماید: از تمام کسانی که پیامبران به سوی آنها فرستاده شدند، به طور قطع در روز قیامت سؤال می کنیم. «فلنسئلن الذین أرسل إلیهم» نه تنها از آنها سؤال می کنیم از پیامبرانشان نیز می پرسیم که رسالت خویش را چگونه انجام دادند. «و لنسئلن المرسلین» بنابراین، هم رهبران مسئولند و هم پیروان، هم پیشوایان و هم تابعان، منتها چگونگی مسئولیتهای این دو گروه متفاوت است.
حدیثی که از امیر مؤمنان علی (ع) در این زمینه نقل شده، نیز این معنی را تایید می کند، آنجا که می فرماید: «فیقام الرسل فیسئلون عن تادیه الرسالات التی حملوها الی اممهم فاخبروا انهم قد ادوا ذلک الی اممهم؛ پیامبران را نگه می دارند و از آنها سؤال می کنند که آیا رسالت خویش را به امتها رساندند یا نه؟ آنها پاسخ می گویند که این وظیفه را انجام داده اند.» در روایت دیگری که در تفسیر علی بن ابراهیم نقل شده نیز به این معنی تصریح شده است. در آیه بعد برای اینکه کسی تصور نکند که سؤال از امتها و پیامبرانشان دلیل بر این است که چیزی از علم خدا مخفی می ماند، با قاطعیت و صراحت و تاکید آمیخته با قسم می گوید: ما با علم و دانش خویش تمام اعمالشان را برای آنها شرح می دهیم، زیرا ما هرگز از آنها غائب نبودیم، همه جا با آنها بودیم و در هر حال همراهشان. «فلنقصن علیهم بعلم و ما کنا غائبین»
خداوند در این آیه سوگند یاد می کند که سر انجام از مردمی که پیامبران را به سوی آنها فرستاده و از خود پیامبران سؤال خواهد کرد. از دسته اول می پرسد که فرمانبری کرده اند یا نه و از دسته دوم می پرسد که ابلاغ کرده اند یا نه. اگر چه خدا می داند که دسته اول امتثال کرده یا نکرده اند و دسته دوم ابلاغ کرده اند یا نکرده اند. مع الوصف آنها را تهدید می کند تا خود را برای چنین پرسشی آماده کنند. برخی گویند: از امتها می پرسد که اجابت کرده اند یا نه. و از پیامبران می پرسد که مردم با آنها چگونه رفتار کرده اند؟ برخی گویند: از امتها به منظور توبیخ و از پیامبران به منظور شهادت سؤال می شود. این قول بهتر است. فایده این سؤال، چند چیز است: 1- مردم بدانند که خداوند پیامبران خود را فرستاده و عذر را برداشته و کسی را ظلم نمی کند. 2- مردم بدانند که کفار به کیفر کردارشان می رسند. 3- اهل ایمان شاد و مسرور و کفار غمگین می شوند 4- این هم لطفی است در باره مکلفینی که از آینده به آنها خبر داده شود.
سؤال برای چیست؟
نخستین بحثی که در اینجا پیش می آید این است که ما می دانیم خدا همه چیز را می داند و اصولا در همه جا حاضر و ناظر است با اینحال چه نیازی به سؤال دارد که انبیاء و امتها را عموما و بدون استثناء مورد بازپرسی قرار دهد؟! جواب این پرسش روشن است، زیرا اگر سؤال برای استعلام و درک واقعیت چیزی باشد، در مورد کسی که عالم است معنی ندارد ولی اگر منظور توجه دادن خود شخص و اتمام حجت به او و امثال آن بوده باشد، هیچ مانعی ندارد، درست مثل اینکه ما به شخص فراموشکاری خدمتهای زیاد کرده ایم، و او به جای خدمت مرتکب خیانتهایی شده و همه این مسائل پیش ما روشن است، او را مورد بازپرسی قرار داده و می گوئیم آیا ما این همه به تو خدمت نکردیم؟ و آیا تو حق این خدمات را ادا کردی؟! این سؤال برای کسب علم نیست بلکه برای تفهیم طرف است، و یا اینکه برای ابراز قدردانی از یک فرد خدمتگزار و تقدیر و تشویق از او می پرسیم در این سفر ماموریتی که داشتی چه کارها انجام دادی؟ با اینکه از جزئیات آن قبلا آگاه شده ایم.
آیات سؤال در قرآن
ممکن است تصور شود، آیات مورد بحث که با صراحت و تاکید و قسم می گوید از همه در روز قیامت سؤال می کنیم، با بعضی دیگر از آیات قرآن منافات دارد، مثلا در سوره الرحمن می خوانیم؛ «فیومئذ لا یسئل عن ذنبه إنس و لا جان؛ در آن روز از هیچکس نه انس و نه جن، سؤالی نمی شود.» (الرحمن/ 39) «یعرف المجرمون بسیماهم؛ بلکه افراد گناهکار از سیمایشان شناخته می شوند.» (الرحمن/ 41) و همچنین آیات دیگر که سؤال را نفی می کند با آیه مورد بحث که سؤال را اثبات می کند چگونه سازگار است؟ ولی دقت در این آیات هر گونه ابهامی را برطرف می سازد، زیرا از مجموعه آیات مربوط به سؤال و جواب در روز قیامت چنین استفاده می شود، که مردم در آن روز، مراحل مختلفی را می پیمایند، در پاره ای از مراحل هیچگونه سؤال و پرسشی از آنها نمی شود، حتی مهر بر دهان آنها می گذارند و تنها اعضای پیکرشان که آثار اعمال را در خود حفظ کرده اند، به عنوان یک گواه گویا و انکارناپذیر، چگونگی اعمالشان را بازگو می کنند.
در مرحله بعد، مهر از زبان آنها برداشته می شود، و به سخن می آیند و از آنها پرسش می شود، آنها نیز با مشاهده روشن شدن حقایق در پرتو گواهی اعضا، به اعمال خود اعتراف می کنند، درست همانند مجرمی که با مشاهده آثار عینی جرم چاره ای جز اعتراف نمی بیند.
بعضی از مفسران نیز در تفسیر این آیات احتمال داده اند که آیات نفی کننده سؤال اشاره به سؤال و جواب زبانی است، و آیات اثبات کننده سؤال اشاره به سؤالاتی است که از اعضای بدن می شود و آنها به زبان حال (همانند رنگ رخسار انسان که خبر از سر درون او می دهد) حقایق را بازگو می کنند.
در مجمع البیان در توضیح و تفسیر اختلاف این آیات آمده است:
1- مقصود این است که از آنها برای کسب اطلاع و معلوم شدن حقیقت، سؤالی نمی شود، اما به منظور سرزنش، از آنها سؤال می شود. چنان که به دنبال آیه 39 سوره الرحمن می فرماید: «مردم مجرم به سیمای خود شناخته می شوند» و بنابراین احتیاجی به سؤال نیست. لکن سؤالات توبیخی مانعی ندارد. چنان که می فرماید: «ای اولاد آدم، آیا با شما عهد نکردم که شیطان دشمن آشکار شماست؟» (یس/ 60) شاعر عرب گوید: «اطربا و انت قنسری؛ آیا در سن پیری به بازی می پردازی؟»
گاهی هم سؤال برای تقریر و تثبیت موضوع است. مثل:
الستم خیر من رکب المطایا *** و اندی العالمین بطون راح
یعنی: آیا شما بهترین سواران و سخی ترین مردم نیستید؟ یعنی هستید. پس سؤال مردم برای توبیخ است. اما سؤال پیامبران به منظور توبیخ خودشان نیست، بلکه به منظور توبیخ کفار است.
2- روز قیامت، به هنگام محاسبه، از آنها سؤال می کنند، اما همین که وارد جهنم شدند، از آنها سؤالی نمی کنند. پس در بعضی مراحل سؤال هست و در بعضی مراحل نیست. چنان که می فرماید: «آنها را نگه دارید که آنها مسئولند.» (صافات/ 24)
3- قیامت دارای مواقفی است. در بعضی از موقفها سؤال هست و در بعضی سؤال نیست.
در هر صورت اختلافی در میان این دو دسته آیات نیست.
رفع تناقض
در یک جا می فرماید: «فلا أنساب بینهم یومئذ و لا یتساءلون؛ در آن روز نسبتی میان آنها نیست و از یکدیگر سؤال نمی کنند.» (مؤمنون/ 101) در جای دیگر می فرماید:«و أقبل بعضهم علی بعض یتساءلون؛ آنها به یکدیگر روی می آورند و از یکدیگر سؤال می کنند.» (صافات/ 27) در مورد اول مقصود این است که برای کسب خبر و آگاهی چیزی از یکدیگر نمی پرسند و در مورد دوم منظور این است که سؤال و جوابها به منظور ملامت و سرزنش است. چنان که می فرماید: «أ نحن صددناکم عن الهدی بعد إذ جاءکم؛ آیا ما شما را از هدایت باز داشتیم؟» (سبا/ 32)
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 1 ص 407، جلد 6 ص 92 و 86، جلد 14 صفحه 148
ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد 1 ص 319، جلد 9 ص 51
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 373
میرزاحسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد 2 صفحه 101
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 8 صفحه 9
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها
بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد
-
اوصاف قیامت (کنار رفتن پرده ها و رسیدن به یقین)
-
اوصاف قیامت (سودبخشی راستگویان)
-
اوصاف قیامت (مشهود و مأوا)
-
اوصاف قیامت (مرصاد و کمینگاه)
-
اوصاف قیامت (بلا و بیداری)
-
اوصاف قیامت؛ رد خواهش
-
اوصاف قیامت (کشیده شدن به صورت در آتش)
-
اوصاف قیامت؛ قطع پیوندها
-
اوصاف قیامت (ترازوی سنجش اعمال)
-
اوصاف قیامت (بازجویی و سنجش اعمال و حکم)