وفات آمنه
فارسی 3526 نمایش |آمنه (س) در حالیکه 30 سال از عمر شریفش می گذشت در ابواء که قریه ای است بین مدینه و جحفه فوت کرد. ابن هشام در سیره خود سن پیامبر (ص) را هنگام فوت مادرشان شش ساله عنوان می کند. بنا به نقل ابن اسحاق، آمنه (س) در ابواء فوت شده و سبب خروج ایشان از مکه آن بود که پیامبر (ص) را برای دیدن دائی هایش که از بنی عدی ابن النجار بودند برده بود و هنگام مراجعت به مکه در اثر بیماری فوت می شود. در مورد سن پیامبر (ص) هنگام فوت مادرشان قول دیگری نیز وجود دارد که سن ایشان را چهار سال عنوان می کند اما قول اول بهتر به نظر می رسد.
تفصیل ماجرای سفر:
در برخی از کتب تاریخی آمده است: وقتی پیامبر (ص) به مادرش آمنه (س) برگردانده شد، فکر سفر به یثرب و دیدن قبر عبدالله (ع) به ذهن آمنه خطور کرد لذا تصمیم گرفت با پسر خود و ام ایمن راه یثرب را پیش گیرد. (همان شهری که بعدها مدینه الرسول نام گرفت و مرکز و پایگاه اسلام شد). آمنه از عبدالمطلب اجازه گرفت و پس از مدتی که در تهیه آذوقه و توشه راه تلاش کرد به سمت یثرب حرکت کردند. وقتی به یثرب رسیدند آدرس دارالنابغه محلی که عبدالله در آنجا دفن شده بود، را پرسیده و به زیارت قبر عبدالله (ع) رفتند، حدود یک ماه در آنجا مانده و سپس یثرب را به قصد مکه ترک گفتند. در راه بیماری آمنه (س)، که از پیش به آن دچار بود شدت یافته و در ابواء قریه ای در نزدیکی مکه فوت شد و او را در همانجا دفن کردند. برخی از تاریخ نویسان نیز در بیان سبب خروج آمنه (س) به سمت مکه پس از آنکه به یثرب رسیده و قبر عبدالله (ع) را زیارت کرده بود نوشته اند: سبب آن این بود که برخی از یهودیان در یثرب نبی اکرم (ص) را دیده و از نبوت ایشان خبر می دهند، از این رو آمنه (س) از ترس جان پیامبر (ص) که مبادا معاندین آسیبی به ایشان برسانند از یثرب خارج می شود.
مرمت قبر آمنه (س):
ابن سعد در «طبقات» آورده است: رسول الله (ص) در سفر حدیبیه، از ابواء عبور کرده، در آنجا به زیارت قبر مادرشان رفته و سپس آنجا را مرمت می کنند، کنار قبر مادرشان گریه کرده و مسلمانان نیز به همراه ایشان می گریند، زمانی که سبب گریه ی ایشان را می پرسند، آن حضرت می فرماید: مهر و محبت او به یادم آمد پس گریستم. در نقل تاریخ دیگری آمده است که پیامبر اکرم (ص) بعدها برای زیارت قبر مادرشان از خداوند متعال اجازه می گیرند و خداوند به ایشان اجازه می دهد. این مطلب از قول آن حضرت این چنین نقل شده است: فرمود: از پروردگارم در مورد زیارت قبر مادرم، اجازه خواستم، پس خداوند هم به من اجازه داد. پس زیارت کنید قبور را که سبب تذکر و یادآوری موت برای شماست. این حدیث در کشف الغمه جلد 1- صفحه 16 و در صحیح مسلم جلد 3 ص 65 نیز آمده.
با توجه به حدیث حاضر می فهمیم که اشکال برخی از برادران اهل سنت به شیعیان در مورد زیارت قبور وارد نیست چرا که از دو حدیث مذکور، هم جواز گریه، هم جواز زیارت قبور و هم جواز ساخت مقبره اثبات می شود.
جالب است بدانیم برخی از خلفاء ثلاثه من جمله خلیفه ثانی جملاتی نقل کرده اند که با هر دو حدیث تنافی دارند. یکی از این گفته ها به نقل از عبدالله ابن عمر فرزند عمر از این اقرار است: ان المیت یعذب ببکاء الحی (الاصابه- ج 3- ص 606 و کنزل العمال- ج 8- ص 118) ترجمه: بدرستیکه به سبب گریه کردن شخص زنده در سوگواری مرده، مرده عذاب می شود.!! جالب تر این است که عایشه این حدیث را رد می کند. نحوه رد کردن عایشه در صحیح بخاری در ابواب الجنائز و در صحیح مسلم ج 1- ص 344 و در سنن نسائی ج 4 ص 17 آمده، آنجا که گفته است: آن دو نفر (یعنی عمر و فرزند او عبدالله)، خطا کرده اند و اشتباه شنیده اند.
از این گذشته اگر زیارت قبور و توسل به بزرگان دین صحیح نیست، چرا در برخی از کتب مولوی های سنی مسائلی در مورد توسل به عمر و ابوبکر و دیگر بزرگان اهل سنت آمده؟ بطور مثال در کتابی از «مولی محمد عمر» در صفحه 33 و صفحه 85 برای درمان دندان درد و برخی امراض دیگر ادعیه و اذکاری که نشانگر توسل به عمر و ابوبکر است ذکر شده. اگر توسل و استمداد از عمر و ابوبکر در این مسائل جایز است، آیا زیارت مرقد شریف علی ابن ابی طالب (ع) و توسل جستن به آستان آن حضرت جایز نیست؟ حال آنکه ایشان نیز خیلفه الرسول بوده و در ضمن پسر عموی رسول اکرم (ص) و به اعتراف خلیفه ثانی مایه نجات او از مهلکه های مختلف بوده اند! ما قضاوت را به عهده ی برادران اهل تسنن گذاشته و با آنکه حرف بسیار است سکوت اختیار می کنیم.
منـابـع
سیره ابن هشام
سید جعفر مرتضی عاملی- الصحیح من سیرهالنبی الاعظم- جلد 2
میثاق امیر فجر- رستاخیز جانها
سیدهاشم رسولی محلاتی- درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام- جلد 1
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها