تربیت اولاد از نظر لقمان حکیم
فارسی 5541 نمایش |لقمان
خداوند در آیه 13 سوره لقمان می فرماید: «وإذ قال لقمان لابنه وهو یعظه یا بنى لا تشرک بالله إن الشرک لظلم عظیم؛ به یاد آر زمانى را که لقمان به فرزند خود اندرز داد، و گفت: فرزندم! براى خدا شریک قرار مده، زیرا شرک ستم بزرگى است.» مسائل مربوط به تعلیم و تربیت کودک، یکى از امور مهم اجتماع کنونى بشر است که فکر دانشمندان را به خود متوجه ساخته، و از این راه فصل تازه اى در علوم تربیتى و پرورشى، بازگشوده شده و افکار تازه و سودمندى در این باره به مراکز و محافل تربیتى عرضه شده است، و سازمان هایى براى رفع نیازمندى هاى علمى و تربیت کودک به وجود آمده و این قسمت به صورت رشته تخصصى درآمده است. دانشمندان به خوبى دریافته اند که زیربناى زندگى در دوران کودکى پى ریزى مى شود، و سعادت و شقاوت ادوار مختلف زندگى، یعنى دوران هاى جوانى و پیرى، در گرو طرز تربیت دوران کودکى است.
با این که شخصیت انسان به عوامل گوناگونى بستگى دارد که هرکدام از آنها در سرنوشت انسان تأثیر به سزایى داشته و کاملا مؤثر مى باشد، مع الوصف تربیت هاى دوران کودکى در نظر دانشمندان، حائز اهمیت خاصى است و آن را «زیربناى زندگى» مى نامند. قلب و روان کودک بسان صفحه کاغذ سفیدى است که در دست نقاش چیره دست قرار گیرد، هر نقشى که روى آن ترسیم شود، تا آخر عمر صفحه، باقى مى ماند.
فرض کنید قطعه سنگ مرمرى در دست استادکار هنرمندى قرار گیرد، از آن جا که او یک سنگ تراش توانا، یک صنعتگر ماهر، یا یک مجسمه ساز چابک دست است، ده ها فکر و خیال درباره آن کرده و نقشه هایى مى ریزد، ولى اگر دست به پیکر آن «مرمر» زد و آن را به صورت مجسمه یکى از نوابغ جهان یا یکى از اشیاى ظریف درآورد، همه گونه امکانات و استعدادهایى که قبلا در این قطعه مرمر وجود داشت، از میان مى رود و تا سنگ باقى است، صورت نابغه نیز همراه آن باقى خواهد بود.روح و روان حساس کودک در آغاز زندگى، از جهات بسیارى مانند همین ماده خامى است که براى همه گونه فعالیت ها و صورت ها، براى همه رقم تربیت ها و پرورش ها آمادگى دارد; و اگر اولیاى کودک، حسن ابتکار به خرج دهند و فطرت پاک و احساسات ارزنده او را با شیوه هاى پسندیده رهبرى نمایند، سرنوشت او را از این طریق روشن مى کنند، و اگر در این راه، سهل انگارى نمایند و با روش هاى غلط و پرورش هاى ناستوده فطرت او را آلوده سازند، حتما مقدمات بدبختى کودک را فراهم ساخته اند، به طورى که عوامل دیگر شخصیت هاى غلط، زود یا دیر در زندگى او نمایان خواهد شد.
علی (ع) مى فرماید: «إنما قلب الحدث کالأرض الخالیة ما ألقى فیها من شىء قبلته؛ همانا دل جوان نورس، همچون زمین کشت نشده و بکر است، هر بذرى در آن بپاشند مى پذیرد.» (نهج البلاغه، ک31) بنابراین، جا دارد بگوییم که مغز کودک مانند فیلم عکاسى است، از آنچه مى بیند و مشاهده مى کند، عکس برمى دارد.
مسؤولیت هاى سنگین
برخى از پدران تصور مى کنند که مسؤولیت آنان فقط منحصر به تأمین نیازمندى هاى جسمانى کودک است و دیگر وظیفه اى ندارد، در صورتى که پرورش هاى اخلاقى و ایمانى، بزرگ ترین مسؤولیتى است که بر دوش آنها گذارده شده است و انجام دادن این مسؤولیت، ارزنده تر از تأمین حوایج مادى آنهاست.
دومین شخصیت جهان اسلام، امیرمؤمنان (ع) مى فرماید: «ما نحل والد ولدا نحلا أفضل من أدب حسن؛ بهترین هدیه اى که پدر مى تواند به فرزند خود بدهد، همان تربیت پسندیده است.» (مستدرک الوسائل، ج2، ص 625) مسؤولیت پدران در این باره به قدرى سنگین و قابل توجه است که امام سجاد (ع) در انجام دادن این وظیفه خطیر از خداوند استمداد مى کند، و در ضمن راز و نیاز خود چنین عرض مى کند: «وأعنى على تربیتهم وتأدیبهم وبرهم؛ بارالها مرا در تربیت و تأدیب فرزندان و نیکى به آنها یارى بفرما.» (صحیفه سجادیه)
اگر پدران حق اطاعت در گردن فرزندان دارند، فرزندان نیز حق بزرگترى در عهده پدران دارند و آن حق تربیت است، یعنى آموختن راه و رسم زندگى از طریق صحیح و پرورش دادن سجایاى انسانى است که در فطرت او تعبیه شده است. اگر دانشمندان، امروز به اهمیت تربیت کودکان و راهنمایى رجال آینده کشور پى برده اند و با تشکیل جلسات و نوشتن کتاب ها و جزوه ها و نشان دادن فیلم هاى اخلاقى و علمى، گام هاى بلندى در این راه برداشته اند، رهبران عالى قدر اسلام و پیشوایان مذهبى ما، از چهارده قرن پیش با دادن دستورات لازم و ارشاد و راهنمایى هاى سودمند، و با پرورش کودکان و فرزندان نمونه، قدم مؤثرى در این راه برداشته اند.
برنامه وسیع اسلام
اگر دانشمندان و روان شناسان، استادان آموزش و پرورش، برنامه هاى تربیتى خود را از دورانى شروع مى کنند که کودک چشم و گوش خود را باز کرده و در آستانه چیز فهمى قرار مى گیرد، ولى اسلام برنامه وسیع خود را براى تحقق یافتن سعادت کودک، پیش از انعقاد نطفه او آغاز مى نماید. اسلام درباره پیوند زناشویى دستورات لازم و کافى دارد و در این باره به تمام جوانب توجه نموده و در انتخاب همسر به ریشه خانوادگى و شرافت موروثى، اهمیت فوق العاده داده است.
رسول اکرم (ص) فرمود: «المرأة الحسناء فى المنبت السوء؛ از «خضراء الدمن» (گیاهانى که در نقاط آلوده مى رویند) بپرهیزید! عرض کردند: منظور چیست؟ فرمود: زن زیبایى که در خاندان بد و پلید به وجود آمده باشد.» (کنزالعمال، ج16، ص 300، ح44587) اسلام براى حالت آمیزش، آداب و وظایفى معین فرموده که مراقبت هر کدام، در سعادت و خوشبختى کودک تأثیر به سزایى دارد و بالأخص از آمیزش در حالت مستى به شدت جلوگیرى کرده است، زیرا کودکانى که در این حال نطفه آنها بسته مى شود، از عوارض عصبى درمان ناپذیر بى نصیب نیستند.
اسلام، تنها به این قسمت اکتفا نکرده، در ایام باردارى و پس از وضع حمل با موشکافى شگفت آورى، تمام شؤون پرورش کودک را مد نظر قرار داده است، تا آن جا که به پدران دستور داده که براى فرزندان نام نیکى انتخاب نمایند، زیرا نام، خصوصا نامى که حاکى از بندگى کودک نسبت به خداى یکتا باشد، نشانه شخصیت و از نظر روانى اثر نیکى در روح کودک دارد. اسلام دستور مى دهد که کودک را پس از تولد با آب پاک و تمیزى شستشو دهند، و در گوش هاى او اذان و اقامه بگویند، تا گوش هاى او از روز نخستین با جمله هایى که حاکى از یگانگى خدا و رسالت نبى اکرم و دعوت به کارهاى نیک است، آشنا گردد. اگر مردم آن روز، اسرار این تعالیم عالى را درنیافتند، امروز پیشرفت دانش، پرده از روى این مطلب برداشته است. دستورهاى اسلام درباره تربیت کودک به قدرى زیاد است که نقل یک صدم آنها مقدور نیست، ولى خوشبختانه امروز این مسائل زنده و ارزنده، مورد توجه دانشمندان است و نویسندگان و گویندگان ما با طرز جالبى، نظر اسلام را درباره نحوه تربیت کودک بیان مى کنند.
ایجاد شخصیت در کودک
مربیان کودک باید متوجه باشند که کودک یک انسان به تمام معنا واقعى است، چیزى از انسانیت کم ندارد، چیزى که هست انسانیت او در حال رشد و تکامل، در حال پیشرفت و پرورش است و مربى باید از ذخایر و سرمایه معنوى و فطرى او به تدریج بهره بردارى کند.یکى از اساسى ترین اصول تربیت، همان «احیاى شخصیت کودک» است; یعنى باید به طفل فهماند که تو یک انسان واقعى هستى، و سپس به صورت یک انسان کامل با او سخن گفت و مطالب علمى و اجتماعى، روش هاى صحیح و اخلاقى را در افق فکر او توضیح داد; به سخنان او به طور دقیق گوش داد و مانند یک انسان کامل به گفت و شنود پرداخت، دست از تشریح و توضیح و افهام برنداشت، تا آن جا که کودک حقیقت را بفهمد و باور کند.
نمونه اى از گفتار پیشوایان
نمونه اى از گفتار پیشوایان خود که حاکى از طرز تربیت اسلامى است: امام مجتبى (ع) روزى فرزندان و برادرزادگان خود را دعوت کرد و رو به آنها کرد و گفت: «إنکم صغار قوم ویوشک أن تکونوا کبار قوم آخرین، فتعلموا العلم، فمن لم یستطع منکم أن یحفظه فلیکتب، ولیضعه فی بیته؛ شما کودکان امروز و بزرگان اجتماع آینده هستید، بر شماست که تحصیل علم کنید و هر کس از شما که نمى تواند مطالب را حفظ کند، درس خود را بنویسد و در موقع لزم به آن مراجعه کند.»
امام مجتبى (ع) چگونه مى خواهد فرزندان خود را تربیت کند. او مى خواهد فرزندانش دانش بیاموزند، ولى هرگز در این راه به شدت و خشونت متوسل نمى گردد و با سیطره و فشار، آنها را وادار به درس خواندن نمى کند، چرا؟ زیرا اثر آن موقت و مایه پیدایش عقده هایى است که بعدها جبران ناپذیر است.او در ایجاد شخصیت، با باز کردن فکر کودک، امیدوار ساختن او به آینده خود، و با تشریح منافع دانش اندوزى، وارد گفتگو شده و عملا براى آیندگان روش صحیح تربیت را مى آموزد.
لقمان و تربیت اولاد
اندرزهایى که لقمان به فرزند خود داده و قرآن مجید آنها را به عنوان برنامه تربیتى در این سوره آورده است، همگى بر اساس ایجاد شخصیت در فرزند استوار است; همان اساسى که امام مجتبى (ع) از آن پیروى کرده، همان روشى که امروز در کشورهاى متمدن تعقیب مى شود. باید دید اساسى ترین مسأله در نظر لقمان چیست.
نخستین پایه تربیت یک کودک در نظر او چه بوده و او برنامه خود را از کجا شروع مى کند و چگونه اساس را پى ریزى مى نماید. او برنامه تربیتى خود را با فطرى ترین مسائل که همان مسأله توحید و یکتاپرستى و بت شکنى است آغاز مى نماید. هیچ مسأله اى ساده تر و روشن تر از مسأله «توحید» نیست که هر فردى به اتکاى سرشت خود مى تواند آن را بفهمد و درک آن، نیازى به دلایل پیچیده عقلى ندارد.
منـابـع
محمد محمدى اشتهاردى- مقاله حکمتهاى دهگانه لقمان (پرهیز از رفتار و راه رفتن مغرورانه)- ماهنامه پاسدار اسلام- شماره 246
جعفر سبحانى- مربّى نمونه تفسیر سوره لقمان- انتشارات مؤسسه امام صادق (ع)
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها