شهدای خیبر

فارسی 4258 نمایش |

اسامی شهدای خیبر از قرار زیر است

1- ربیعة بن اکثم که در نطاة کشته شد و قاتل او حارث یهودى بود.
2- ثقف بن عمرو بن سمیط. او را اسیر نام یکی از پهلوانان یهود کشت.
3- رفاعة بن مسروح که او را هم حارث یهودى کشت.
4- عبدالله بن ابى امیة بن وهب که در نطاة کشته شد.
5- محمود بن مسلمه که در نطاة از حصار ناعم مرحب سنگى به او زده و کشته شد.
6- ابوالضیاح بن نعمان.
7- حارث بن حاطب.
8- عدى بن مرة بن سراقه.
9- اوس بن حبیب که در حصار ناعم کشته شده است.
10- انیف بن وائله که او هم در حصار ناعم کشته شد.
11- مسعود بن سعد، که مرحب او را کشت.
12- بشر بن براء بن معرور که از گوسفند مسموم خورد و مرد.
13- سیزدهمین شهید خیبر فضیل بن نعمان است که از قبیله اسلم بود.
14- عامر بن اکوع که با شمشیر خود کشته شد و او و محمود بن مسلمه را در غارى در رجیع به خاک سپردند.
15- عمارة بن عقبة بن عباد بن ملیل
16- یسار که برده اى سیاه پوست بوده است.
17- مردى از قبیله اشجع که به نامش تصریح نکرده اند.
بنابراین مجموع کسانى که در جنگ خیبر شهید شدند هفده نفر بودند. در مورد اینکه آیا شخص پیامبر (ص) بر آنها نماز گزارده است یا خیر، اختلاف نظر وجود دارد. برخى گفته اند پیامبر نماز گزارده اند و برخى هم گفته اند پیامبر نماز نگزارده اند. از یهود هم نود و سه نفر کشته شدند.

ماجرای گوسفند مسموم

وقتی رسول خدا (ص) خیبر را فتح کردند، زینب دختر حارث شروع به پرس و جو کرد که محمد کدام قسمت گوسفند را بیشتر دوست دارد؟ گفتند: شانه و سر دست را. زینب بزى را کشت، و سپس زهر کشنده تب آورى را که با مشورت یهود فراهم آورده بود به تمام گوشت و مخصوصا شانه و سردست آن زد و آن را مسموم کرد. چون غروب شد و رسول خدا (ص) به منزل خود آمد، متوجه شد زینب کنار بارها نشسته است. از او پرسید: کارى دارى؟ او گفت: اى ابو القاسم، هدیه اى برایت آورده ام. اخلاق پیامبر (ص) چنان بود که اگر چیزى را به او هدیه مى کردند از آن مى خوردند بجز صدقه را که بر ایشان و اولادش حرام است، پیامبر (ص) دستور فرمود تا هدیه او را گرفتند و در برابر آن حضرت نهادند. آنگاه فرمود: نزدیک بیایید و شام بخورید! یاران آن حضرت که حاضر بودند نشستند و شروع به خوردن کردند. پیامبر (ص) از گوشت بازو خوردند، و بشر بن براء هم استخوانى را برداشت و مشغول شد. پیامبر (ص) پس از خوردن آن گوشت احساس لرزشى کردند و بشر هم لرزید. همین که پیامبر (ص) و بشر لقمه هاى خود را خوردند، پیامبر (ص) به یاران خود فرمود: از خوردن این گوشت دست بردارید که این بازو به من خبر مى دهد که مسموم است. بشر بن براء گفت: اى رسول خدا، به خدا سوگند که من هم از همین یک لقمه فهمیدم، و علت آنکه آن را از دهان بیرون نینداختم براى این بود که خوراک شما را ناگوار نسازم، و چون شما لقمه خود را خوردید جان خودم را عزیزتر از جان شما ندیدم، وانگهى امیدوار بودم این یک لقمه کشنده نباشد. بشر بن براء هنوز از جاى خود برنخاسته بود که رنگش مانند عباى سیاه شد، و یک سال بیمار بود و نمى توانست حرکت کند، و بعد نیز به همین سبب فوت کرد. سه نفر از اصحاب دست بر طعام برده ولى چیزى از آن نخورده بودند. پیامبر (ص) به الباقی اصحاب خود دستور داد تا خون بگیرند و آنها میان سر خود را تیغ زدند، و پیامبر (ص) هم از زیر کتف چپ و به نقلی دیگر از پس گردن خود خون گرفت رسول خدا (ص) زینب دختر حارث را فرا خوانده و پرسیدند: شانه و بازوى گوسفند را مسموم کرده بودى؟ زینب گفت: چه کسى به تو خبر داد؟ فرمود: خود گوشت. گفت: آرى. پیامبر (ص) فرمود: چه چیزى تو را به این کار واداشت؟ گفت: پدر و عمو و همسرم را کشتى و بر قوم من رساندى آنچه رساندى، گفتم اگر پیامبر باشد که خود گوشت به او خبر مى دهد که چه کرده ام، و اگر پادشاه باشد از دست او خلاص مى شویم. در مورد سرنوشت زینب بنت حارث مطالب مختلفى نقل شده است. برخى از راویان گفته اند رسول خدا (ص) دستور فرمود او را بکشند فلذا او را به دار آویختند. برخى از راویان گفته اند پیامبر (ص) او را عفو فرمود. گویند: مادر بشر بن براء مى گفت: در مرضى که منجر به مرگ پیامبر (ص) شد، به دیدنش رفتم. رسول خدا (ص) تب شدیدى داشت، دستش را گرفتم و گفتم: چنین تب شدیدى در هیچ کس ندیده ام. پیامبر (ص) فرمود: همان طور که اجر و پاداش ما دو برابر است بلا و سختى ما نیز دو چندان است. مردم مى پندارند که من گرفتار ذات الجنب شده ام، و حال آنکه چنین نیست و خداوند آن بیمارى را بر من مسلط نکرده است، و این ریشخندى شیطانى است. این اثر لقمه اى است که من و پسرت خوردیم، از آن روز بیمارى در من ریشه دوانده تاکنون که پاره شدن رگ قلبم نزدیک شده است. آنچه در بالا آمده است نقل تعداد قابل توجهی از مشاهیر اهل سنت می باشد. واقدی پس از نقل فوق می گوید: بنابراین رسول خدا شهید از دنیا رفت.

و اما نظر شیعه در این باره

در کتاب از هجرت تا رحلت، فصل: حوادث سال هفتم، ذیل عنوان حکایت مسموم شدن رسول خدا (ص) در خیبر می خوانیم: «مرحوم مجلسی در بحارالانوار، ج 27 اعتقادات مرحوم صدوق نقل کرده که فرماید: اعتقاد ما درباره رسول خدا  آن است که او در غزوه خیبر مسموم گردید، خوردن آن طعام مسوم گاه گاه اثرش در وجود ایشان ظاهر می شد تا شریانش قطع شد و رحلت کرد. مرحوم شیخ مفید در شرح اعتقادات صدوق فرموده: آنچه شیخ ابوجعفر رحمه الله فرموده که پیامبر (ص).... با سم و قتل از دنیا رفتند نزد بعضی ثابت نشده است، و ظاهرا خودش نیز این مطلب را از ثابت نشده ها دانسته است. سپس جناب علی قرشی در ادامه می نویسد: علامه در کتاب خلاصه درباره بشربن براء بن معرور فرموده: رسول خدا  میان او و واقدبن عبدالله برادری به وجود آورد، او در بدر، احد، خندق، حدیبیه و خیبر در رکاب رسول الله بود، و با آن حضرت از گوسفند مسموم خورد و گویند که در اثر آن فوت کرد، ارباب رجال که بشربن براء را در رجال خود نقل کرده اند، نوعا این طور گفته اند.» از نظر ما مطالب منقول در مورد شهادت پیامبر (ص) نیاز به تحقیق بیشتری داشته و به بخشی دیگر موکول می شود.

منـابـع

محمود مهدوی دامغانی- ترجمه ی مغازی واقدی

ابوالقاسم السهيلي- الروض الانف- جلد 4

سيد علي اكبر قرشي- از هجرت تا رحلت

ابن هشام- سیره ابن هشام- جلد 4

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها