روایاتی در رد علم غیب پیامبر اکرم
فارسی 4561 نمایش |در الدرالمنثور است که طیالسی، سعید بن منصور، احمد، عبد بن حمید، بخاری، مسلم، ترمذی، نسایی، ابن جریر، ابن منذر، ابن ابی حاتم، ابوالشیخ، ابن مردویه و بیهقی (در کتاب اسماء و صفات) همگی از مسروق روایت کرده اند که گفت: من نزد عایشه تکیه داده بودم، عایشه گفت: «سه چیز است که هر کس دهن به یکی از آنها باز کند افتراء بزرگی بر خدا زده است.» پرسیدم «آن سه چیست؟» گفت «هر کس بپندارد که محمد (ص) پروردگارش را دید، افتراء بزرگی بر خدا بسته.» من که تا این هنگام تکیه داده بودم برخاستم و گفتم: «ای ام المؤمنین صبر کن، و مرا مهلت بده بپرسم و به عجله سخن مگوی، مگر خدای تعالی نفرموده: «و لقد رآه بالأفق المبین؛ رسول خدا را در افق آشکار بدید.» (تکویر/ 23) و در جای دیگر فرموده: «و لقد رآه نزلة أخری؛ باری دیگر او را دید.» (نجم/ 13)»
عایشه در پاسخ گفت: «من اولین فرد امت اسلامم، که همین سؤال تو را از رسول خدا (ص) کردم، فرمود: جبرئیل، یعنی من جبرئیل را به آن صورتی که با آن صورت خلق شده ندیدم غیر از این دو نوبت، که در این دو آیه است، یک بار او را دیدم که داشت از آسمان به زیر می آمد، بسیار بزرگ بود، که بزرگی خلقتش ما بین آسمان تا زمین را پر می کرد.» عایشه سپس به من گفت: «مگر نشنیدی کلام خدای را که می فرماید: «لا تدرکه الأبصار و هو یدرک الأبصار و هو اللطیف الخبیر؛ دیدگان او را نمی بیند و او دیدگان را می بیند و او لطیف و خبیر است.» (انعام/ 103) و نیز فرموده: «و ما کان لبشر أن یکلمه الله إلا وحیا... علی حکیم؛ و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه] وحى يا از فراسوى حجابى يا فرستاده اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نمايد آرى اوست بلندمرتبه سنجيده كار.» (شوری/ 51) و کسی که بپندارد که محمد چیزی از کتاب خدای را کتمان کرده و ناگفته گذارده، او افترای بزرگی بر خدا زده است و خدای عز و جل می فرماید: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس؛ اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى دارد آرى خدا گروه كافران را هدايت نمى كند.» (مائده/ 67)»
سپس عایشه اضافه کرد که: «هر کس بپندارد که محمد از فردای مردم خبر می داد، باز بر خدا افترای بزرگی زده است، زیرا خدای تعالی می فرماید: «قل لا یعلم من فی السماوات و الأرض الغیب إلا الله؛ بگو در آسمانها و زمین کسی غیب نمی داند جز خدا.» (نمل/ 67)»
سخن مؤلف
در متن روایت اشکالاتی است که آدمی را نسبت به آن بدبین می کند، اما آیات رؤیت که می فرماید چشم ها خدا را نمی بیند، رؤیت حسی را نفی می کند، نه رؤیت قلبی را و این قسم رؤیت غیر از ایمان است که به معنای اعتقاد می باشد و ما در چند مورد مناسب پیرامون آن مفصل بحث کرده ایم. و اما آیه «یا أیها الرسول بلغ...» در تفسیرش گفتیم که منظور از آن ابلاغ عامه آیات و دستورات خدا نیست، بلکه در مورد خاصی نازل شده و بر فرض هم که عمومیش بدانیم تازه دلالت می کند بر اینکه آنچه بر آن جناب به عنوان پیام و رسالت نازل شده باید ابلاغش کند، نه هر چیزی را، چون ممکن است به آن جناب چیزی نازل شود که دانستن آن مختص به خود آن جناب باشد و از دیگران کتمان کند.
اما اینکه فرمود: "قل لا یعلم..." که هیچ کس در زمین و آسمانها غیب نمی داند، این آیه مانند سایر آیات که غیب را مختص به خدا می داند بیش از این دلالت ندارد که علم غیب ذاتا مختص خدای تعالی است و اما خدا این علم را به کسی تعلیم می کند یا نمی کند آیات از آن ساکت است، بلکه آیات دیگر دلالت دارد بر اینکه خدا علم غیب را به بعضی افراد تعلیم می کند، مانند آیه «عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه أحدا* إلا من ارتضی من رسول؛ دانای غیب، که غیب خود را بر کسی اظهار نمی کند، مگر بعضی از رسولان که خود او را بپسندد،.» (جن/ 26- 27)
نیز خود خدای تعالی پاره ای از خبرهای غیبی را از مسیح (ع) حکایت کرده و فرموده: «و أنبئکم بما تأکلون و ما تدخرون؛ من خبر می دهم شما را به آنچه می خورید و آنچه در خانه ها ذخیره می کنید.» (آل عمران/ 49) و پر واضح است که اگر کسی بگوید: رسول خدا (ص) مردم را از فردایشان خبر می داد، هرگز نمی گوید که این علم را پیغمبر از خود داشته و خدا به او تعلیم نکرده است. و از سوی دیگر اخبار متواتره (هر چند متفرق و متنوع است) از طریق شیعه و سنی وارد شده، که آن جناب از بسیاری حوادث آینده خبر می داده است.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 15 صفحه 562
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها