تبرک جستن به آثار پیامبر اکرم

فارسی 3704 نمایش |

در همه کتب حدیثی با نقل متواتر آمده است که: صحابه رسول خدا (ص) در زمان حیات ایشان با مباشرت و خواسته خود آن حضرت به آثار او تبرک می جستند. چنان که پس از وفات ایشان نیز، این روش را ادامه دادند. برخی از دلایل ایشان چنین است:

تبرک جستن به آب دهان پیامبر (ص)
در «صحیح بخاری» از «سهل بن سعد» روایت کند که رسول خدا (ص) در جنگ خیبر فرمود: «فردا این پرچم را به دست کسی خواهم داد که خداوند خبیر را به دست او می گشاید، او دوستدار خدا و رسول خداست و خدا و رسول خدا دوستدار اویند.»
راوی گوید: «مردم آن شب را به سختی سپری کردند تا بدانند پرچم به دست کدامین آنها داده خواهد شد. بامدادان همگی به نزد رسول خدا (ص) آمدند و هر یک امید آن داشت که پرچم به او داده شود که رسول خدا فرمود: علی کجاست؟ گفته شد: یا رسول الله او از درد چشمانش می نالد. پیامبر به دنبال او فرستاد تا حاضر شد، و دو چشم او را با آب دهان شفا بخشید، به گونه ای که گویا دردی وجود نداشته است.» تا آخر حدیث.
این روایت در صحیح مسلم از قول «سلمه بن اکوع» چنین است:
گوید: نزد علی آمدم و او را که دچار درد چشم بود با خود می کشیدم تا نزد رسول خدایش آوردم. آن حضرت با آب دهان چشمانش را شفا بخشید و پرچم را به دست او داد.

تبرک جستن به وضوی رسول خدا (ص)
در صحیح بخاری از «انس بن مالک» روایت کند که گفت:
«وقت نماز عصر فرا رسید و مردم برای وضو به جستجوی آب پرداختند و آن را نیافتند. پیامبر (ص) با ظرف وضو سر رسید و دست خود را در آن نهاد و به مردم فرمود وضو بگیرند. ناگهان دیدم آب از سر انگشتان آن حضرت همچون چشمه می جوشید و مردم تا آخرین نفر از آن وضو گرفتند.»
و در روایت دیگر از «جابربن عبدالله» گوید:
«من با پیامبر (ص) بودم که وقت نماز عصر فرا رسید و ما جز اندکی آب نداشتیم. آن را در ظرفی ریختند و نزد پیامبر (ص) آوردند. ایشان دست خود را در آن فرو بردند. و انگشتان خود را باز کردند و فرمودند: وضو گیرندگان بشتابند که خداوند برکت افزاید. ناگهان دیدم آب از میان انگشتان آن حضرت می جوشید تا آنگاه که مردم وضو گرفتند و نوشیدند، و این معجزه چنان در من اثر کرد که دیگر دچار تردید نگشتم و دانستم که این عین برکت است. به جابر گفتند: شما در آن روز چند نفر بودید؟ گفت: یک هزار و چهارصد نفر! و در روایت دیگری، پانصد نفر.»

تبرک جستن به موی پیامبر (ص)
مسلم در صحیح خود روایت می کند که: «رسول خدا (ص) به منی آمد و پس از رمی جمرات و قربانی کردن، سر خود را تراشید و آن را به مردمان داد.»
و در روایت دیگری گوید: «آن حضرت سر تراش را فراخواند و پس از تراشیدن موها، آنها را به «اباطلحه» داد. راوی گوید: او نیز آنها را میان مردم تقسیم کرد.»
و نیز از «انس بن مالک» روایت کند که گفت:
«رسول خدا (ص) را دیدم که سر می تراشید و صحابه آن حضرت دور او را گرفته بودند تا هر مویی که فرو افتد در دست یکی از آنان قرار گیرد.»
و در کتاب «اسدالغابه» در شرح حال «خالد بن ولید» گوید:
«خالد بن ولید که در نبرد با ایرانیان و رومیان نقش ویژه و برجسته ای داشت به هنگام فتح «دمشق» در شب کلاه که با آن می جنگید، تار مویی از رسول خدا (ص) را قرار داده بود که به برکت آن فتح و ظفر می جست و همیشه پیروز بود.»
همچنین در شرح حال او در «اصابه» و «مستدرک حاکم» گویند:
«خالد بن ولید در نبرد «یرموک» شب کلاه خویش را گم کرد و دستور داد آن را بجویند. ابتدا آن را نیافتند، ولی دوباره جستجو کردند و آن را یافتند و دیدند شب کلاهی کهنه و مندرس است.
خالد گفت: رسول خدا (ص) در سالی عمره به جای آورد و سر تراشید. مردمان به جمع آوری موی آن حضرت پرداختند و من در گرفتن موی پیشانی بر آنان سبقت گرفتم و آنان را در این «شب کلاه» نهادم و اکنون در هیچ نبردی حاضر نمی شوم که این شب کلاه با من باشد مگر آنکه پیروزی نصیب من می گردد.»
و در صحیح بخاری روایت کند که: «تارهایی از موی پیامبر (ص) نزد «ام سلمه» زوجه رسول خدا (ص) بود که هرگاه کسی را چشم زخمی می رسید ظرف آبی خدمت ایشان می فرستاد تا آن موها را در آن فرو کند و آسیب دیده را شفا بخشد.»
عبیده گوید: «اگر یک تار موی پیامبر نزد من باشد از همه دنیا و هر چه در آن است نزد من محبوب تر است.»

تبرک جستن به لباس پیامبر (ص)
عبدالله خادم اسماء دختر ابوبکر گوید: «بانوی من اسماء جبه و روپوش بلندی با نشان های سبز به من نشان داد و گفت: این جبه را رسول خدا (ص) می پوشید و ما آن را می شوییم و از آن شفا می گیریم.»
و در صحیح مسلم گوید: «این جبه رسول خدا (ص) است. سپس جبه ای بلند و خسروانه بیرون آورد که جا دکمه ها و چاکهای آن از حریر و دیباج بود و گفت:
این جبه نزد عایشه بود تا از دنیا رفت و پس از او به من رسید. پیامبر آن را می پوشید و ما آن را می شوییم تا بیماران به وسیله آن بهبود یابند.»

تبرک جستن به تیر و پیکان پیامبر (ص)
بخاری درباره «صلح حدیبیه» روایت کرده و گوید:
«رسول خدا (ص) با سپاهیان خود در انتهای «حدیبیه» بر سر چاهی کم آب فرود آمدند مردم به سوی آن شتافتند و با سرعت آب آن را کشیدند و اندکی بعد از تشنگی به رسول خدا شکوه کردند. پیامبر (ص) تیری از تیردان خود بیرون کشید و فرمود تا آن را در درون چاه قرار دهند. پس به خدا سوگند پیوسته جوشید و آنان را سیراب کرد تا از آنجا کوچ کردند.»

تبرک جستن به جای دست پیامبر (ص)
در کتاب «اصابه» و «مسند احمد» در شرح حال «حنظله» روایتی است که فشرده آن چنین است:
حنظله گوید: «جد من مرا خدمت پیامبر (ص) برد و گفت: من پسرانی بزرگ و کوچک دارم که این کوچکترین آنهاست. برای او دعا بفرمایید. پیامبر (ص) دستی بر سر او کشید و فرمود: «خدوند سعادتت افزاید یا: او سعادتمند است.» راوی گوید:
با چشم خود دیدم که بیماران صورت باد کرده یا حیوانات پستان ورم کرده را نزد «حنظله» می آوردند و او بر دست خود آب دهان می زد و با «بسم الله» آن را به سر خود می کشید و می گفت: این جای دست رسول خدا (ص) است. سپس محل ورم کرده را مسح می کرد و به گفته راوی، ورم برطرف می شد.»
و در عبارت «اصابه» آمده است:
حنظله «بسم الله» می گفت و دستش را بر سر خود که جای دست رسول خدا بود می نهاد و آن را مسح می کرد و سپس بر محل ورم کرده و می کشید و آماس آن برطرف می شد.
باری، برکت و فرخندگی همچون نور خورشید و عطر شکوفه از رسول خدا (ص) به اطراف او پراکنده می شد؛ و در کودکی و بزرگی، در سفر و حضر، در شب و روز، هیچ گاه از آن حضرت جدا نگردید. چه آنگاه که در خیمه «حلیمه سعدیه» مادر رضاعی خود بود، و چه در سفر شام برای تجارت، یا در خیمه «ام معبد» در حال هجرت، یا در مدینه در کسوت قیادت و رهبری و حکومت. و بدیهی است که آنچه را ما در اینجا آوردیم نمونه ای از انواع است و ما هرگز درصدد آمار و احصاء نبوده ایم.
زیرا، احصای همه در توان هیچ پژوهشگری نگنجد. و آنچه بیان شد برای دارندگان قلب سلیم و گوش شنوا و دل آگاه بسنده باشد.

منـابـع

سیدمرتضی عسگری- بر گستره کتاب و سنت- صفحه 335-340

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد