عدم حریت در دستگاه وعظ و تبلیغ روحانیت
فارسی 3302 نمایش | وعظ و تبلیغ و خطابه و منبر یکی از رشته های وابسته به روحانیت ما است. اگر بنا شود درباره این قسمت از لحاظ وظیفه ای که به عهده دارد و خدماتی که انجام داده و می دهد و نقائصی که داشته و دارد بحث شود، مقاله مستقلی خواهد شد. همینقدر می گویم که دستگاه وعظ و تبلیغ ما هم به نوعی گرفتار عوام زدگی است. این دیگر به وجوهات و سهم امام مربوط نیست، مربوط به اینست که این کار رسما به صورت یک شغل و کار و کسب درآمده و عنوان اجرت و مزد بگیرد پیدا کرده است. یعنی همان موضوعی که همه انبیاء به نقل قرآن کریم در موارد متعدده از آن امتناع می کردند در میان ما جاری و معمول است.
بدیهی است به حکم قانون مسلم عرضه و تقاضای هر چیزی که جزء مسائل اقتصادی قرار گرفت و از قبیل عرضه داشتن کالا برای فروش شد تابع میل و خواسته مصرف کننده است نه تابع مصلحت وی. اگر کالائی که همه طبقات دیگر برای فروش وارد می کنند فقط به خاطر مصلحت وارد می شوند می توان فرض کرد که وعظ و تبلیغهای حرفه ای ما نیز در جهت مصالح اسلام و مسلمین صورت می گیرد. (مرحوم حاجی نوری علیه الرحمة در کتاب لؤ لؤ و مرجان در این موضوع بحث کرده اند. مولوی در جلد دوم مثنوی می گوید:
هر نبی می گفت با قوم از صفا *** من نخواهم مزد پیغام از شما
گر ترازو را طمع بودی به مال *** راست کی گفتی ترازو وصف حال
گر طمع در آینه برخاستی *** در نفاق آن آینه چون ماستی. رجوع شود به گفتارهای خطابه و منبر در همین کتاب).
من منکر وجود خطبای صالح و مصلحت اندیش و خدمات گرانبهائی که انجام داده و می دهند نیستم و هم طرفدار این نظر نیستم که یکباره وضع موجود عوض گردد و ترتیب دیگری داده شود، بلکه طرفدار این نظر هستم که خود سازمان روحانیت گروهی خطیب و واعظ با برنامه صحیح تربیت کند و زندگی آنها را اداره کند و آنها مزد و اجری از رسالت خود نخواهند. این عده خواهند توانست آزاد بیندیشند و وابستگی نداشته باشند. وجود این عده کافی است که دیگران هم از آنها پیروی کنند. دستگاه وعظ و تبلیغ ما نیز مانند خود سازمان روحانیت حریت ندارد، در نبرد با جهالت عوام ضعیف و ناتوان است.
منـابـع
مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 312-310
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها