بیان سمبلیک پیش از حافظ در آثار شیخ محمود شبستری
فارسی 13511 نمایش |محمود شبستری در منظومه خودش که از عالی ترین قطعات عرفان اسلامی است، و افسوس که معانی اینها به کلی دارد فراموش می شود اصطلاحات عرفانی را که شبهه برانگیز است مانند رخ و زلف و ... توضیح می دهد. شخصی نزد او آمد و سوالاتی از خراسان کرده اند و آن وقت هم ظاهرا او در آذربایجان بوده و آن سوالات را جواب داده و آن طور که خودش می گوید در یک شب هم جواب داده و این خیلی عجیب است:
رسولی با هزاران لطف و احسان *** رسید از خدمت اهل خراسان
جزو سوالات آن آدم یکی این سوال است:
چه خواهد مرد معنی زان عبارت *** که دارد سوی چشم و لب اشارت؟
چه جوید از رخ و زلف و خط و خال *** کسی کاندر مقامات است و احوال!
معلوم است که برای اینها مطرح بوده که مقصود عرفا از این تعبیرات چه بوده؟ مفصل در این زمینه ها بحث می کند، شاید در حدود صد شعر داشته باشد. آن وقت این گونه جواب می دهد:
هر آن چیزی که در عالم عیان است *** چو عکسی ز آفتاب آن جهان است
جهان چون زلف و خط و خال و ابروست *** که هرچیزی به جای خویش نیکوست
تجلی، گه جمال و گه جلال است *** رخ و زلف آن معانی را مثال است
صفات حق تعالی لطف و قهر است *** رخ و زلف بتان را زان دو بهر است
چو محسوس آمد این الفاظ مسموع *** نخست از بهر محسوسند موضوع
ندارد عالم معنی نهایت *** کجا بیند مر او را چشم غایت
هر آن معنا که شد از ذوق پیدا *** کجا تعبیر لفظی یابد او را
می گوید الفاظ، اول برای معانی محسوسه وضع شده. معانی عرفانی و واردات قلبی یعنی معانی عرفانی که در قلب آمده، اساسا لفظی ندارد که به آن لفظ ها بیان شود، چون این الفاظ برای معانیی وضع شده که بشر از راه حواس با آنها آشنا شده. در جای دیگر می گوید:
معانی هرگز اندر حرف ناید *** که بحر بیکران در ظرف ناید
یک شعر عربی هم هست که حاجی سبزواری نقل می کند:
الا ان ثوبا خیط من نص تسعة *** و عشین حرفا عن معانیه قاصر
یعنی جامه ای که از این بیست و نه حرف بافته شده، به اندام او راست نمی آید، یعنی آن معانی را هرگز با این الفاظ نمی شود بیان کرد.
چو اهل دل کند تفسیر معنی *** به مانندی کند تعبیر معنی
«یعنی» با تشبیه می گوید.
که محسوسات از آن عالم چو سایه است *** که این چون طفل و آن مانند دایه است
بعد به شرح می پردازد، خیلی شرح می کند که زلف یعنی چه، رخ یعنی چه. بعد سائل می گوید:
شراب و شمع و شاهد را چه معناست *** خراباتی شدن آخر چه دعواست؟
جواب می دهد:
شراب و شمع، ذوق و نور عرفان *** ببین شاهد که از کس نیست پنهان
و وارد بحث مفصلی در این زمینه می شود.
منـابـع
مرتضی مطهری- عرفان حافظ- صفحه 46-48
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها