اسلام یگانه مکتب انسانیت
فارسی 4559 نمایش |از اصالت ارزش های انسان، رسیدیم به اصالت خود انسان: «نفخت فیه من روحی». آیا فقط همین انسان است در این جهانی که در میان یک بی نهایت ظلمت است؟ و به قول یک اروپایی در میان یک اقیانوس زهر، تنها این آقا تصادفا یک قطره شیرین به وجود آمده؟ یا نه؟ این قطره شیرین نماینده اقیانوس شیرین است؟، این ذره نور، نماینده جهان نور است؟
اینجاست که رابطه اصالت انسان با خدا روشن می شود. یعنی اصلا این دو از هم تفکیک پذیر نیستند.
«الله نور السموات و الارض» (نور/ 35) اگر گفتید خدا، خدا فقط این نیست که... (حدید/ 3) محرک اول ارسطو را نمی گویم، محرک اول ارسطو غیر از خدای اسلام است. او یک موجود جدا و اجنبی از جهان است.
(منظور) خدای اسلام (است) که «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» (حدید/ 3) تا گفتید خدا یک دفعه جهان برای شما منظره دیگری پیدا میکند، برای تمام اصالت هایی که در وجود خودتان احساس می کنید، مفهوم و معنی پیدا می شود. هدف پیدا می شود. می فهمید که شما اگر یک ذره نور هستید، چون جهانی از نور وجود دارد.
اگر قطره شیرین هستید، برای این است که اقیانوس بی پایان از شیرینی وجود دارد. پرتوی از او در جان شماست.
اسلام یک مکتب انسانی است یعنی بر اساس مقیاس های انسانی است. بدین معنی که در اسلام آن چیزهایی که مبنی بر تبعیض های غلط بین انسان هاست، وجود ندارد یعنی در اسلام اقلیم وجود ندارد، نژاد وجود ندارد، خون وجود ندارد، منطقه وجود ندارد، زبان وجود ندارد، اینها ابدا در اسلام ملاک امتیاز انسان ها نیست. در اسلام آنچه که ملاک امتیاز انسان هاست، همان ارزش های انسانی است.
اسلام که یک مکتب انسانیت است و برای انسانیت احترام قائل است، از آن جهت برای ارزش های انسانی اصالت قائل است که برای خود انسان اصالت قائل است و از آن جهت برای خود انسان اصالت قائل است که برای جهان اصالت قائل است، یعنی به خدای قادر متعالی قائل و معترف است: «هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر» (حشر/ 23) و از این جهت است که تنها مکتب انسانیتی که می تواند بر اساس یک منطق صحیح وجود داشته باشد، اسلام است و دیگر مکتب انسانیتی در جهان وجود ندارد.
منـابـع
مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 263-264
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها