مشخصات عصر ظهور
فارسی 3781 نمایش |به اتفاق علمای تشیع و اهل تسنن، این جمله از پیامبر اکرم (ص) متواتر است.احدی در این جمله تردید ندارد که پیغمبر اکرم فرمود: «لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی؛ اگر فرض کنیم از دنیا یک روز بیشتر باقی نمانده است، خدا آن روز را طولانی می کند تا مردی از اولاد من ظهور بکند.» مقصود این است: این قضای حتمی پروردگار است که اگر فرض کنیم از عمر دنیا یک روز بیشتر باقی نمانده است، این کار حتما باید عملی شود. این روایتی است که اهل تشیع و اهل تسنن هر دو روایت کرده اند، و در آن تردیدی نیست. پیغمبر آن روز را روشن و دوره کمال بشریت می بیند و می فرماید: «المهدی یبعث فی امتی علی اختلاف من الناس و الزلازل؛ امام مهدی (ع) در یک شرایطی می آید که اختلاف در میان بشر شدید و زلزله ها برقرار است. (مقصود زلزله های ناشی از مواد زیر زمین نیست) اصلا زمین به دست بشر دارد تکان می خورد و خطر، بشریت را تهدید می کند که زمین نیست و نابود شود.
«فیملا الارض قسطا و عدلا کما ملت ظلما و جورا؛ بعد از آنکه پیمانه ظلم و جور پرشد، دنیا را پر از عدل و داد می کند.» «یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض؛ از او، هم خدای آسمان راضی است و هم خلق خدای آسمان و مردم روی زمین. می گویند: الحمدالله که شر این ظلمها از سر ما کوتاه شد. بعد فرمود: «یقسم المال صحاحا؛ ثروت را به طور صحیح تقسیم می کند. گفتند: یا رسول الله یعنی چه به طور صحیح؟ فرمود: عادلانه و بالسویه تقسیم می کند. «و یملا الله قلوب امة محمد غنی و یسعهم عدله؛ خداوند دل امت اسلام را مملو از غنا می کند.» (اعلام الوری/ ص 401) یعنی خیال نکن غنا و ثروت تنها همان ثروت مادی است، دلها غنی می شود، فقرها و نیازها و حقارتها و بیچارگیها و کینه ها و حسادتها، همه از دلها بیرون کشیده می شود.
امام علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: «حتی تقوم الحرب بکم علی ساق، بادیا نواجذها، مملوءش اخلافها، حلوا رضاعها، علقما عاقبتها؛ قبل از ظهور حضرت مهدی، آشوب عجیب و جنگهای بسیار مهیب و خطرناکی در دنیا هست.می فرماید: جنگ روی پای خودش می ایستد، دندانهای خودش را نشان می دهد مثل یک درنده ای که دندان نشان می دهد، شیر پستان خودش را نشان می دهد، یعنی آن ستیزه جویا و آتش افروزان جنگ، نگاه می کنند می بینند این پستان جنگ خوب شیر می دهد یعنی به نفعشان کار می کند، اما نمی دانند که عاقبت این جنگ به ضرر خودشان است.» «حلوا رضاعها؛ دوشیدنش خیلی شیرین است.» اما «علقما عاقبتها؛ اما عاقبتش فوق العاده تلخ است.»
«الا و فی غد و سیأتی غد بما لا تعرفون؛ بدانید که فردا دنیا آبستن چیزهایی است که هیچ پیش بینی نمی کنید، نمی شناسید و آگاه نیستید، ولی بدانید هست و فردا با خود خواهد آورد.» «یاخذ الوالی من غیرها عمالها علی مساوی اعمالها؛ اول کاری که آن والی الهی می کند این است که عمال و حکام را یک یک می گیرد، اعوان خودش را اصلاح می کند، دنیا اصلاح می شود.» «و تخرج له الارض افالیذ کبدها؛ زمین پاره های جگر خودش را بیرون می دهد.» یعنی زمین هر موهبتی که در خودش دارد از هر معدنی، و هر استعدادی که شما تصور بکنید، همه را بیرون می دهد، هر چه تا امروز مضایقه کرده بیرون می دهد. «و تلقی الیه سلما مقالیدها؛ زمین می آید مثل یک غلام در حالی که تسلیم است کلیدهای خودش را در اختیار او قرار می دهد.» (اینها همه تعبیر و بیان است) یعنی دیگر سری در طبیعت باقی نمی ماند مگر اینکه به دست او کشف می شود، مجهولی در طبیعت باقی نمی ماند مگر اینکه در آن دوره مکشوف می گردد.
«فیریکم کیف عدل السیرة؛ آن وقت او به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی یعنی چه.» نشان خواهد داد که این همه که دم از اعلامیه حقوق بشر و آزادی می زدند همه اش دروغ بود، این همه که دم ازصلح می زدند همه اش دروغ و نفاق و جو فروشی و گندم نمائی بود. «و یحیی میت الکتاب و السنة؛ قوانین کتاب و سنت را که متروک مانده و به حسب ظاهر مرده و از میان رفته است، زنده خواهد کرد.» و نیز فرمود: «اذا قام القائم حکم بالعدل؛ همانا قایم به عدل حکم می کند.» هر یک از ائمه ما یک لقبی دارد، مثلا امیرالمؤمنین: علی المرتضی، امام الحسن المجتبی، امام حسین: سیدالشهداء و ائمه دیگر: السجاد، الباقر، الصادق، الکاظم، الرضا، التقی، النقی، الزکی العسکری. حضرت یک لقبی دارد مخصوص به خود، لقبی که از مفهوم قیام گرفته شده است، آنکه در جهان قیام می کند: القائم. اصلا ما حضرت مهدی را به قیام و عدالت می شناسیم. هر امامی به یک صفت شناخته می شود.
این امام به قیام و عدالت شناخته می شود. «و ارتفع فی ایامه الجور؛ جور و ظلمی دیگر در کار نیست.» «و امنت به السبل؛ همه راهها، راههای زمینی، دریایی و هوایی امن می شود.» چون منشاء این نا امنیها ناراحتی ها و بی عدالتی هاست.
وقتی که عدالت بر قرار بشود، از آنجا که فطرت بشر فطرت عدالت است، دلیل ندارد که نا امنی وجود داشته باشد. «و اخرجت الارض برکاتها؛ و زمین تمام برکات خودش را بیرون می آورد.» «و لا یجد الرجل منکم یؤمئذ موضعا لصدقته و لا بره و هو قوله تعالی: و العاقبة للمتقین؛ آیا می دانید ناراحتی مردم آن وقت چیست؟ ناراحتی مردم فقط این است که اگر بخواهند یک صدقه ای بدهند و یک کمکی به کسی بکنند، یک نفر مستحق پیدا نمی کنند، یک فقیر در روی زمین پیدا نخواهد شد.» راجع به توحید الهی می فرماید: «حتی یؤحدوا الله و لا یشرک به شیئا» و راجع به امنیت می فرماید: «و تخرج العجوزة الضعیفة من المشرق ترید المغرب لا یؤذیها احد؛ یک پیر زن ناتوان، از مشرق تا مغرب دنیا را مسافرت می کند بدون کوچکترین آزار و اذیتی.» (نهج البلاغه/ خطبه 138) زیاد است: آنچه از عدالت گفته شده است، از صلح و صفا به معنی واقعی گفته شده است، از آزادی و امنیت کامل گفته شده است، از ثروت و برکت فراوان گفته شده است، از تقسیم عادلانه ثروت گفته شده است، از فراوانی وسائل (وسائل دامداری و غیره) از میوه و گوسفند گفته شده است، از نبودن مفاسد گفته شده است که دیگر شرب خمری وجود نخواهد داشت، دیگر زنائی وجود نخواهد داشت، دیگر بشر تنفر دارد از دروغ گفتن، تنفر دارد از غیبت کردن، تنفر دارد از تهمت زدن، تنفر دارد از ظلم کردن.
اینها بر اساس چه فلسفه ای است؟ اسلام می گوید عاقبت بشر عدالت است، اما نمی گوید آن عدالتی که در عاقبت می آید فقط این است که فکر بشر به اینجا منتهی می شود که منفعت من در این است که منافع دیگران را حفظ کنم، نه، در آن زمان عدالت برای بشر محبوب و مثل یک معبود است، یعنی روحش رقاء پیدا می کند، تربیتش کامل می شود، و این نمی شود جز اینکه یک حکومت عادل جهانی بر مبنای ایمان، خداپرستی و خداشناسی و بر مبنای حکومت قرآن به وجود آید، و ما مسلمین خوشوقتیم که بر خلاف این همه بدبینی هایی که در دنیای غرب برای بشریت به وجود آمده به آینده بشریت خوشبین هستیم. برای بشر و برای زمین، از این پرتگاهها باز هم پیدا شده است، دست الهی بالای همه دستها است: «و کنتم علی شفا حفرش من النار فانقذکم منها؛ در صورتی که در پرتگاه آتش بودید، خدا شما را نجات داد.» (آل عمران/ 103)
دولتی مقرون به عدل و عقل و حکمت و خیر و سعادت و سلامت و امنیت و رفاه و آسایش و وحدت عمومی و جهانی در انتظار بشریت است، دولتی که در آن دولت حکومت با صالحین است و انتخاب اصلح به معنی واقعی در آن صورت خواهد گرفت. روز بهروزی خواهد رسید. «و اشرقت الارض بنور ربه؛ و روشن می شود زمین به نور پروردگارت.» (زمر/ 69) روزی که «اذا قام القائم حکم بالعدل، ارتفع فی ایامه الجور و أمنت به السبل، و اخرجت الارض برکاتها و لا یجد الرجل منکم یومئذ موضعا لصدقته و لا بره و هو قوله تعالی و العاقبة للمتقین؛ در آن روز به عدالت حکم شود و ستم برای همیشه رخت بربندد، راهها امن گردد، زمین برکات و استعدادهای خود را ظاهر گرداند و حداکثر استفاده از منابع و خیرات زمین صورت گیرد، فقیری پیدا نشود که مردم صدقات و زکوات خود را به او بدهند و این است معنی سخن خدا: عاقبت از آن متقیان است.» (اعراف/ 28) همانطور که ظهورهای گذشته پس از سختی هائی بوده، قطعا این ظهور نیز پس از سختیها و شدت ها خواهد بود. همیشه برقها در ظلمتها می جهد.
علی (ع) اشاره به ظهور مهدی موعود می کند و چنین می فرماید: «حتی تقوم الحرب بکم علی ساق بادیا نواجذها، مملوئة اخلافها، حلوا رضاعها، علقما عاقبتها، الا و فی غد و سیأتی غد بما لا تعرفون یأخذ الوالی من غیرها عمالها علی مساوی أعمالها و تخرج الارض له افالیذ کبدها و تلقی الیه سلما لمقالیدها فیریکم کیف عدل السیرش و یحیی میت الکتاب و السنة؛ جنگ قد علم خواهد کرد در حالی که دندان های خود را نشان می دهد. پستانهایش پر است و آماده است، شروع کار شیرین است و عاقبت آن تلخ همانا فردا و فردا چیزی ظاهر خواهد کرد که او را نمی شناسید و انتظارش را ندارید آن حاکم انقلابی هر یک از عمال حکومتهای قبلی را به سزای خویش خواهد رسانید، زمین پاره های جگر خود را از معادن و خیرات و برکات برای او بیرون خواهد آورد و کلیدهای خود را با تمکین به او تسلیم خواهد کرد. آن وقت به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی چیست و کتاب خدا و سنت پیامبر را احیاء خواهد کرد.» (نهج البلاغه/ خطبه 136)
علی (ع) نیز از یک آینده عبوس و خشمناک و جنگهای وحشت زا یاد می کند ولی علی در پایان این شب سیه یک سفیدی میمونی را نوید می دهد. قرآن کریم هم می فرماید: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون؛ ما از پیش اطلاع داده ایم که وارث اصلی زمین، بندگان صالح و شایسته ما خواهند بود.» (انبیاء/ 105) برای همیشه زمین در اختیار ارباب شهوت و غضب و بندگان جاه و مقام و اسیران هوای نفس نخواهد بود. آری این است فلسفه بزرگ مهدویت، در عین اینکه پیش بینی یک سلسله تکانهای شدید و نابسامانیها و کشتارها و بی عدالتی ها است: پیش بینی یک آینده سعادت بخش و پیروزی کامل عقل بر جهل، توحید بر شرک، ایمان بر شک، عدالت بر ظلم، سعادت بر شقاوت است. به همین جهت نوید و آرزو است.
بسیاری از افراد بشر خیال می کنند که مسئله ظهور حضرت حجت (ع) یک امری است مساوی با انحطاط دنیا و بازگشت بشر به انحطاط. قضیه بر عکس است، فساد فکری و اخلاقی و علمی بشر است، به حکم همه شواهد و ادله ای که از دین به ما رسیده است. همان دینی که موضوع ظهور حضرت حجت را و عدل کلی را برای ما ذکر کرده است اینها را هم ذکر کرده است. در حدیث اصول کافی است که وقتی آن حضرت ظهور می کند خدای متعال دست خود را بر سر افراد بشر می کشد و عقل افراد بشر افزون می شود، فکر و عملشان زیاد می شود. وقتی که وجود مقدس او ظهور می کند دیگر گرگ و گوسفندی در دنیا وجود ندارد، حتی گرگها با یکدیگر در صلح و صفا زندگی می کنند. کدام گرگها؟ آیا همان گرگهایی که در بیابان زندگی می کنند؟ یا گرگهای افراد بشر. یعنی گرگ دیگر طبیعت گرگی ندارد، طبیعت گرگی از گرگ گرفته می شود.
منـابـع
مرتضی مطهری- قیام و انقلاب مهدی- صفحه 53-51 و 13-14
مرتضی مطهری- سیری در سیره ائمه اطهار- صفحه 230 و 239-233
مرتضی مطهری- امدادهای غیبی در زندگی بشر- صفحه 96-94
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها