اثرات انفاق در فرد و جامعه ازنظر قرآن

فارسی 8213 نمایش |

آثار و پیامدهای انفاق را می توان به صورت زیر خلاصه نمود:
الف: آثار فردی: قوت ایمان، رسیدن به مقام بر، جلوگیری از بخل، افزایش مال شخصی، رفع حوادث ناگوار، آمرزش گناهان، آرامش درونی.
ب: آثار اجتماعی: تعدیل اختلاف طبقاتی، حفظ عزت و کمال فقیر، جلوگیری از فساد اخلاقی. برای تشریح بیشتر باید به موارد زیر توجه نمود:

انفاق و رهائى از تنگناها
خداوند در قرآن می فرماید: «و أنفقوا فى سبیل الله و لا تلقوا بأیدیکم إلى التهلکة و أحسنوا إن الله یحب المحسنین؛ و در راه خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق)، خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکى کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست مى دارد» (بقره/ 195). این آیه تکمیلى است بر آیات جهاد، زیرا جهاد به همان اندازه که به مردان بااخلاص و کارآزموده نیازمند است به اموال و ثروت نیز احتیاج دارد، جهاد هم نفرات آماده از نظر روحى و جسمى لازم دارد، و هم انواع سلاح و تجهیزات جنگى. درست است که عامل تعیین کننده سرنوشت جنگ در درجه اول سربازان اند، ولى سرباز بدون وسایل و تجهیزات کافى (اعم از سلاح، مهمات، وسیله نقل و انتقال، مواد غذائى، وسایل درمانى) کارى از او ساخته نیست. لذا در اسلام تامین وسایل جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده و از جمله در آیه مورد بحث با صراحت دستور مى دهد و مى فرماید: در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید.
مخصوصا در عصر نزول این آیات، بسیارى از مسلمانان، شور و شوق جهاد در سر داشتند، ولى چون وسایل جنگ را هر کس شخصا فراهم مى کرد و بعضى فقیر و نیازمند بودند آن چنان که طبق آیه 92 سوره توبه، گریه مى کردند و اشک مى ریختند که چرا وسیله شرکت در جنگ ندارند: «تولوا و اعینهم تفیض من الدمع حزنا ان لا یجدوا ما ینفقون؛ آنها برگشتند در حالی که از غم این که چیزی ندارند (برای جهاد) خرج کنند چشمانشان اشک می ریخت»، آرى در چنین شرایطى نقش انفاقها بسیار مهم و سرنوشت ساز بود. جمله «و لا تلقوا بایدیکم الى التهلکة؛ با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید» هر چند در مورد ترک انفاق، براى جهاد اسلامى وارد شده، ولى مفهوم وسیع و گسترده اى دارد که موارد زیاد دیگرى را نیز شامل مى شود، از جمله اینکه انسان حق ندارد از جاده هاى خطرناک (چه از نظر ناامنى و چه عوامل جوى یا غیر آن) بدون پیش بینى هاى لازم بگذرد، یا غذائى که به احتمال قوى آلوده به سم است تناول کند، و یا حتى در میدان جهاد بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود، در تمام این موارد، انسان بى جهت جان خود را به خطر انداخته و مسئول است».
در آخر آیه دستور به نیکوکارى داده، مى فرماید: و نیکى کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد. در اینکه مراد از احسان در اینجا چیست؟ چند احتمال در کلمات مفسران دیده مى شود: نخست این است که حسن ظن به خدا داشته باشید (و گمان نکنید انفاقهاى شما موجب اختلال امر معیشت شما خواهد شد) و دیگر اینکه منظور، اقتصاد و میانه روى در مساله انفاق است و دیگر اینکه منظور، آمیختن انفاق با حسن رفتار نسبت به نیازمندان است، به گونه اى که همراه با گشاده روئى و مهربانى باشد و از هر نوع منت و آنچه موجب رنجش و ناراحتى شخص انفاق شونده است برکنار باشد. مانعى ندارد که همه این معانى سه گانه در مفهوم و محتواى آیه جمع باشد.

انفاق سبب پیشگیرى از هلاکت جامعه ها
آیه 195 بقره گرچه در ذیل آیات جهاد آمده است ولى بیانگر یک حقیقت کلى و اجتماعى است و آن اینکه انفاق به طور کلى سبب نجات جامعه ها از مفاسد کشنده است، زیرا هنگامى که مساله انفاق به فراموشى سپرده شود، و ثروتها در دست گروهى معدود جمع گردد و در برابر آنان اکثریتى محروم و بینوا وجود داشته باشد دیرى نخواهد گذشت که انفجار عظیمى در جامعه به وجود مى آید که نفوس و اموال ثروتمندان هم در آتش آن خواهد سوخت، و از اینجا رابطه مساله انفاق و پیشگیرى از هلاکت روشن مى شود. بنابراین انفاق، قبل از آنکه به حال محرومان مفید باشد به نفع ثروتمندان است، زیرا تعدیل ثروت حافظ ثروت است. امام على (ع) در یکى از کلمات قصارش به این حقیقت اشاره فرموده، مى گوید: «حصنوا اموالکم بالزکاة؛ اموال خویش را با دادن زکات حفظ کنید». و به تعبیر بعضى از مفسران، خوددارى از انفاق فى سبیل الله هم سبب مرگ روح انسانى به خاطر بخل خواهد شد، و هم مرگ جامعه به خاطر عجز و ناتوانى، مخصوصا در نظامى همچون نظام اسلام که بر نیکوکارى بنا شده است.

انفاق یکى از مهم ترین اسباب نجات در قیامت
خداوند در قرآن می فرماید: «یأیها الذین ءامنوا أنفقوا مما رزقنکم من قبل أن یأتى یوم لا بیع فیه و لا خلة و لا شفعة و الکفرون هم الظلمون؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزى داده ایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است (تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را براى خود خریدارى کنید)، و نه دوستى (و رفاقتهاى مادى سودى دارد)، و نه شفاعت، (زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود) و کافران، خود ستمگرند، (هم به خودشان ستم مى کنند، هم به دیگران)» (بقره/ 254).
در این آیه روى سخن را به مسلمانان کرده و به یکى از وظائفى که سبب وحدت جامعه و تقویت حکومت و بنیه دفاعى و جهاد مى شود اشاره مى کند و مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزى داده ایم انفاق کنید. با توجه به آخرین جمله آیه که کافران را ظالمان مى شمرد، اشاره اى است که ترک انفاق نوعى کفر و ظلم است و این جز در انفاقات واجب، تصور نمى شود. سپس مى افزاید: امروز که توانائى دارید انفاق کنید پیش از آنکه روزى فرا رسد که نه خرید و فروش در آن است و نه رابطه دوستى و نه شفاعت. اشاره به اینکه راه هاى نجاتى که در دنیا از طرق مادى وجود دارد هیچکدام در آنجا نیست، نه بیع و معامله اى مى توانید انجام دهید که سعادت و نجات از عذاب را براى خود بخرید و نه دوستیهاى مادى این جهان که با سرمایه هاى خود کسب مى کنید در آنجا نفعى به حال شما دارد زیرا آنها نیز به نوبه خود گرفتار اعمال خویش اند و از خود به دیگرى نمى پردازند و نه شفاعت در آنجا به حال شما سودى دارد زیرا شفاعت الهى در سایه کارهاى الهى انجام مى گیرد که انسان را شایسته شفاعت مى کند و شما آن را انجام نداده اید و اما شفاعتهاى مادى که با مال و ثروت در این دنیا قابل بدست آوردن است در آنجا وجود نخواهد داشت.
بنابراین شما با ترک انفاق و انباشتن اموال و بخل نسبت به دیگران تمام درهاى نجات را به روى خود بسته اید و در پایان آیه مى فرماید: کافران همان ظالمان اند. اشاره به اینکه آنها که انفاق و زکات را ترک مى کنند هم به خویشتن ستم روا مى دارند و هم به دیگران. قرآن در این جمله مى خواهد این حقیقت را روشن سازد که: اولا کافران به خود ستم مى کنند زیرا با ترک انفاق واجب و سایر وظائف دینى و انسانى، خود را از بزرگ ترین سعادتها محروم مى سازند، و این اعمال آنها است که در آن جهان دامانشان را مى گیرد و خداوند درباره آنها ستمى نکرده است. ثانیا افراد کافر به اجتماعشان نیز ستم مى کنند و اصولا کفر سرچشمه قساوت، سنگدلى، مادیگرى و دنیاپرستى است و اینها همه سرچشمه هاى اصلى ظلم و ستم هستند

انفاق مایه رشد آدمى
مساله انفاق یکى از مهمترین مسائلى است که اسلام روى آن تاکید دارد و قرآن مجید تاکید فراوان روى آن نموده است. خداوند می فرماید: «مثل الذین ینفقون أمولهم فى سبیل الله کمثل حبة أنبتت سبع سنابل فى کل سنبلة مائة حبة و الله یضعف لمن یشاء و الله وسع علیم؛ کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند، که در هر خوشه، یکصد دانه باشد، و خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، دو یا چند برابر مى کند، و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع، و (به همه چیز) داناست» (بقره/ 261).
در این آیه «مشبه انسان انفاق کننده است و مشبه به بذرهاى پربرکت، و وجه تشبیه نمو و رشد آن است. انسان انفاق کننده در پرتو عملش، رشد فوق العاده معنوى و اجتماعى پیدا مى کند.

انفاق مهمترین طریق حل مشکل فاصله طبقاتى
یکى از مشکلات بزرگ اجتماعى که همواره انسان دچار آن بوده و هم اکنون با تمام پیشرفتهاى صنعتى و مادى که نصیب بشر شده نیز با آن مواجه است مشکل فاصله طبقاتى است به این معنى که فقر و بیچارگى و تهیدستى در یک طرف و تراکم اموال در طرف دیگر قرار گیرد. عده اى آنقدر ثروت بیندوزند که حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده دیگرى از فقر و تهیدستى رنج برند، به طوریکه تهیه لوازم ضرورى زندگى از قبیل غذا و مسکن و لباس ساده براى آنان ممکن نباشد. بدیهى است جامعه اى که قسمتى از آن بر پایه غناء و ثروت و بخش مهم دیگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسید. در چنین جامعه اى دلهره و اضطراب و نگرانى و بدبینى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتناب ناپذیر است.
گرچه در گذشته این اختلاف در جوامع انسانى بوده است ولى باید گفت متاسفانه اکنون این فاصله طبقاتى به مراتب بیشتر و خطرناکتر شده است. زیرا از یک سو، درهاى کمکهاى انسانى و تعاون به معنى حقیقى، به روى مردم بسته شده و رباخوارى که یکى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شکلهاى مختلف به روى آنها باز است. پیدایش کمونیسم و مانند آن و خونریزیها و جنگهاى کوچک و بزرگ و وحشتناک که در قرن اخیر اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و کنار جهان ادامه دارد و غالبا از ریشه اقتصادى مایه مى گیرد و عکس العمل محرومیت اکثریت جوامع انسانى است، گواه این حقیقت است. با این که دانشمندان و مکتبهاى اقتصادى جهان به فکر چاره و حل این مشکل بزرگ اجتماعى بوده اند و هر کدام راهى را انتخاب کرده اند، کمونیسم از راه الغاى مالکیت فردى، و سرمایه دارى از راه گرفتن مالیاتهاى سنگین و تشکیل مؤسسات عام المنفعه (که به تشریفات بیشتر شبیه است تا به حل فاصله طبقاتى) به گمان خود به مبارزه با آن برخاسته اند ولى حقیقت این است که هیچکدام نتوانسته اند گام مؤثرى در این راه بردارند زیرا حل این مشکل با روح مادیگرى که بر جهان حکومت مى کند ممکن نیست.
با دقت در آیات قرآن مجید آشکار مى شود که یکى از اهداف اسلام این است که اختلافات غیرعادلانه اى که در اثر بی عدالتی هاى اجتماعى در میان طبقه غنى و ضعیف پیدا مى شود از بین برود و سطح زندگى کسانى که نمیتوانند نیازمندیهاى زندگیشان را بدون کمک دیگران رفع کنند بالا بیاید و حداقل لوازم زندگى را داشته باشند. اسلام براى رسیدن به این هدف برنامه وسیعى در نظر گرفته است. تحریم رباخوارى بطور مطلق، و وجوب پرداخت مالیاتهاى اسلامى از قبیل زکات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشویق به انفاق وقف و قرض الحسنه و کمکهاى مختلف مالى قسمتى از این برنامه را تشکیل مى دهد، و از همه مهمتر زنده کردن روح ایمان و برادرى انسانى در میان مسلمانان است.

انفاق یکی از عوامل آمرزش گناهان
خداوند در قرآن می فرماید: «ان تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفر لکم و الله شکور حلیم؛ اگر شما به خدا، قرض الحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف مى سازد، و شما را مشمول آمرزش خویش مى گرداند، و خدا شکرگزار و بردبار است» (تغابن/ 17). چه تعبیر عجیبى که بارها در قرآن مجید در مورد انفاق فى سبیل الله تکرار شده، خدائى که آفریننده اصل و فرع وجود ما، و بخشنده تمام نعمتها، و مالک اصلى همه ملکها است، از ما وام مى طلبد! و در برابر آن وعده اجر مضاعف و آمرزش مى دهد، و نیز از ما تشکر مى کند، لطف و محبت بالاتر از این تصور نمى شود. یضاعفه از ماده ضعف، تنها به معنى دو برابر نیست، بلکه چندین برابر را نیز شامل مى شود که در مورد انفاق تا هفتصد برابر، و بیش از آن، در قرآن آمده است!
ضمنا جمله «یغفر لکم» دلیل بر این است که انفاق، یکى از عوامل آمرزش گناه است. تعبیر به شکور که یکى از اوصاف خدا است، دلیل بر این است که خداوند از بندگانش به وسیله پاداشهاى عظیم تشکر مى کند، و حلیم بودن او اشاره به مساله آمرزش گناهان، و عدم تعجیل در عقوبت بندگان است. اوصاف پنجگانه خداوند که در این آیه و آیه قبل به آن اشاره شده، همگى نوعى ارتباط با مساله انفاق در راه او دارد، ولى توجه به این صفات پنجگانه خداوند علاوه بر مساله تشویق به انفاق، انسان را در مساله اطاعت پروردگار به طور کلى و خوددارى از هرگونه گناه مصمم تر مى کند و به او قوت قلب و نیروى اراده و روح تقوا مى بخشد.

انفاق در راه خدا یک تجارت پر سود
خداوند در قرآن می فرماید: «قل إن ربى یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر له و ما أنفقتم من شىء فهو یخلفه و هو خیر الرزقین؛ بگو: پروردگارم روزى را براى هر کس بخواهد توسعه مى دهد و براى هر کس بخواهد تنگ (و محدود) مى سازد و هر چیزى را (در راه او) انفاق کنید جاى آن را پر مى کند و او بهترین روزى دهندگان است» (سبا/ 39).
این آیه ممکن است اشاره به دو حالت مختلف از یک انسان باشد که گاه روزیش گسترده و گاه تنگ و محدود است. به علاوه آنچه در آغاز این آیه آمده در حقیقت مقدمه اى است براى آنچه در پایان آیه است و آن تشویق به انفاق در راه خدا است. جمله «فهو یخلفه؛ او جایش را پر مى کند» تعبیر جالبى است که نشان مى دهد آنچه در راه خدا انفاق گردد در حقیقت یک تجارت پرسود است، چرا که خداوند عوض آنرا بر عهده گرفته و مى دانیم هنگامى که شخص کریمى عوض چیزى را بر عهده مى گیرد رعایت برابرى و مساوات نمى کند بلکه چند برابر و گاه صد چندان مى کند. البته این وعده الهى منحصر به آخرت و سراى دیگر نیست، آن که در جاى خود مسلم است، در دنیا نیز با انواع برکات جاى انفاقها را به نحو احسن پر مى کند.

انفاق مایه فزونى است نه کمبود
تعبیرى که در آیه فوق در مورد انفاق آمده که فرمود هر چیزى را که در راه خدا انفاق کنید خداوند جاى آن را پر مى کند تعبیرى است بسیار پر معنى. اولا: از این نظر که شىء به معنى وسیع کلمه، تمام انواع انفاقها را اعم از مادى و معنوى، کوچک و بزرگ، به هر انسان نیازمند اعم از صغیر و کبیر، همه را شامل مى شود. مهم اینست که انسان از سرمایه هاى موجود خود در راه خدا ببخشد به هر کیفیت و به هر کمیت باشد. ثانیا: انفاق را از مفهوم فنا بیرون مى آورد، و رنگ بقا به آن مى دهد، چرا که خداوند تضمین کرده با مواهب مادى و معنوى خود که چندین برابر و گاه هزاران برابر -و حداقل ده برابر است- جاى آن را پر کند، و به این ترتیب شخص انفاق کننده هنگامى که با این روحیه و این عقیده به میدان مى آید دست و دل بازترى خواهد داشت، او هرگز احساس کمبود و فکر فقر به مغز خود راه نمى دهد، بلکه خدا را شکر مى گوید که او را موفق به چنین تجارت پرسودى کرده است.
همان تعبیرى که قرآن مجید در آیه 10-11 سوره صف فرموده است: «یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم على تجارة تنجیکم من عذاب الیم* تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فى سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون؛ اى کسانى که ایمان آورده اید آیا شما را به تجارت پرسودى که از عذاب دردناک رهائیتان مى بخشد راهنمائى بنمایم؟* ایمان به خدا و پیامبرش بیاورید و در راه خدا با اموال و جانهایتان جهاد کنید این براى شما بهتر است اگر مى دانستید». در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده: «من ایقن بالخلف سخت نفسه بالنفقه!؛ کسى که یقین به عوض و جانشین داشته باشد در انفاق کردن سخاوتمند خواهد بود». همین معنى از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نیز نقل شده است. اما مساله مهم اینست که انفاق از اموال حلال و مشروع باشد که خدا غیر آن را قبول نمى کند و برکت نمى دهد.

اثرات معنوی انفاق
از نظر قرآن کریم انفاق در راه خدا، تجارتی پرسود و معامله ای ارزشمند است که موجب جلب پاداش های عظیم و رسیدن به بهشت الهی شده، انسان را از هول و هراس قیامت ایمن نموده و موجب نجات از عذاب دردناک الهی می شود. خداوند می فرماید: «یأیها الذین ءامنوا أنفقوا من طیبت ما کسبتم و مما أخرجنا لکم من الأرض و لا تیمموا الخبیث منه تنفقون و لستم بئاخذیه إلا أن تغمضوا فیه و اعلموا أن الله غنى حمید؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! از قسمتهاى پاکیزه اموالى که (از طریق تجارت) به دست آورده اید، و از آنچه از زمین براى شما خارج ساخته ایم (از منابع و معادن و درختان و گیاهان)، انفاق کنید! و براى انفاق، به سراغ قسمتهاى ناپاک نروید در حالى که خود شما، (به هنگام پذیرش اموال) حاضر نیستید آنها را بپذیرید، مگر از روى اغماض و کراهت! و بدانید خداوند، بى نیاز و شایسته ستایش است» (بقره/ 267).
از آنجا که بعضى از مردم عادت دارند همیشه از اموال بى ارزش و آنچه تقریبا از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نیست انفاق کنند و اینگونه انفاقها علاوه بر اینکه سود چندانى به حال نیازمندان ندارد، یک نوع اهانت و تحقیر نسبت به آنها است، و موجب تربیت معنوى و پرورش روح انسانى نیز نمى باشد، این جمله صریحا مردم را از این کار نهى مى کند و آن را با دلیل لطیفى همراه مى سازد و آن اینکه، شما خودتان حاضر نیستید اینگونه اموال را بپذیرید مگر از روى کراهت و ناچارى چرا درباره برادران مسلمان، و از آن بالاتر خدایى که در راه او انفاق مى کنید و همه چیز شما از او است راضى به این کار مى شوید. در حقیقت، آیه به نکته لطیفى اشاره مى کند که انفاق در راه خدا، یک طرفش مؤمنان نیازمندند، و طرف دیگر خدا، و با این حال اگر اموال پست و بى ارزش انتخاب شود، از یک سو تحقیرى است نسبت به نیازمندان که ممکن است على رغم تهیدستى مقام بلندى از نظر ایمان و انسانیت داشته باشند و روحشان آزرده شود و از سوى دیگر سوء ادبى است نسبت به مقام شامخ پروردگار. جمله «لا تتیمموا؛ قصد نکنید» ممکن است اشاره به این باشد که اگر در لابلاى اموالى که انفاق مى کنید بدون توجه چیز نامرغوبى باشد، مشمول این سخن نیست. سخن این است که از روى عمد اقدام به چنین کارى نکنید.
تعبیر به طیبات (پاکیزه ها) هم پاکیزگى ظاهرى را شامل مى شود، و ارزش داشتن براى مصرف، و هم پاکیزگى معنوى، یعنى اموال شبهه ناک و حرام، زیرا افراد باایمان از پذیرش همه اینها کراهت دارند، و جمله «الا ان تغمضوا فیه» شامل همه مى شود و این که بعضى از مفسران آن را منحصر به یکى از این دو دانسته اند صحیح به نظر نمى رسد. نظیر این آیه در سوره آل عمران آیه 92 نیز آمده است آنجا که مى فرماید: «لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون؛ هرگز به حقیقت نیکوکارى نمى رسید، مگر آنکه از آنچه دوست دارید، انفاق کنید». البته این آیه بیشتر روى اثرات معنوى انفاق تکیه مى کند و در پایان آیه مى فرماید: بدانید خداوند بى نیاز و شایسته ستایش است «و اعلموا ان الله غنى حمید»، یعنى نه تنها نیازى به انفاق شما ندارد، و از هر نظر غنى است، بلکه تمام نعمتها را او در اختیار شما گذارده و لذا حمید و شایسته ستایش است.

جلوگیری از بخل
خداوند می فرماید: «فاتقوا الله ما استطعتم و اسمعوا و أطیعوا و أنفقوا خیرا لأنفسکم و من یوق شح نفسه فأولئک هم المفلحون؛ بنابراین تا آنجا که در توان دارید تقواى الهى پیشه کنید، و گوش دهید و اطاعت نمائید، و انفاق کنید که براى شما بهتر است، و آنها که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگار و پیروزند» (تغابن/ 16). نخست دستور به اجتناب از گناهان مى دهد (چرا که تقوا بیشتر ناظر به پرهیز از گناه است) و سپس دستور به اطاعت فرمان و شنیدنى که مقدمه این اطاعت است و از میان طاعات بخصوص روى مساله انفاق که از مهمترین آزمایشهاى الهى است تکیه مى کند و سرانجام هم مى گوید سود تمام اینها عائد خود شما مى شود. در پایان آیه به عنوان تاکیدى بر مساله انفاق مى فرماید: و آنها که از بخل و حرص خویش مصون بمانند رستگار و پیروزند.
شح به معنى بخل توأم با حرص است و مى دانیم این دو صفت رذیله از بزرگترین موانع رستگارى انسان و بزرگترین سد راه انفاق و کارهاى خیر است، اگر انسان دست به دامن لطف الهى زند و با تمام وجودش از او تقاضا کند و در خودسازى و تهذیب نفس بکوشد و از این دو رذیله نجات یابد سعادت خود را تضمین کرده است. گرچه در بعضى از روایات از امام صادق (ع) آمده است: «من ادى الزکاة فقد وقى شح نفسه؛ کسى که زکات را بپردازد از بخل و حرص رهائى یافته» ولى روشن است که این یکى از مصداقهاى زنده ترک بخل و حرص است، نه تمام مفهوم آن.
در حدیث دیگرى مى خوانیم که امام صادق (ع) از شب تا صبح طواف خانه خدا بجا مى آورد و پیوسته مى فرمود: «اللهم یوق شح نفسى؛ خداوندا! مرا از حرص و بخل خودم نگاهدار» یکى از یارانش عرض مى کند: فدایت شوم، امشب نشنیدم غیر از این دعا، دعاى دیگرى کنى. فرمود: چه چیز از بخل و حرص نفس مهمتر است در حالى که خداوند مى فرماید: «و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون». سپس براى تشویق به انفاق و جلوگیرى از بخل و شح نفس مى فرماید: اگر شما به خدا، قرض الحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف مى سازد، و شما را مشمول آمرزش خویش مى گرداند و خدا شکرگزار و بردبار است.

انفاق و صدقه باعث افزایش مال شخصی
خداوند در قرآن می فرماید: هر کس صدقه دهد، علاوه بر اجر اخروی، چند برابر پاداشش را در همین دنیا پس می گیرد. به همین دلیل در روایات آمده است که هرگاه احساس تنگدستی کردید، آن را با صدقه دادن که نوعی معامله با خداست، برطرف کنید. برخلاف تصور افراد ظاهربین، انفاق نه تنها موجب کم شدن اموال انسان نمی شود، بلکه برکت و یا افزایش اموال را نیز به دنبال دارد. قرآن کریم می فرماید: مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند همانند دانه ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه صددانه باشد، خداوند برای هرکس که بخواهد آن را چند برابر می کند و خدا گشایشگر داناست.
«یضاعفه» از ماده «ضعف» تنها به معنای دو برابر نیست، بلکه تا چندین برابر را نیز شامل می شود که در انفاق تا هفتصد برابر و بیشتر در قرآن آمده است. با توجه به اطلاق در آیه می توان استفاده کرد که زیاد شدن صدقات و برکت آن علاوه بر این که شامل اموال دنیا اعم از زیاد شدن رزق و روزی، اداء دین و... می باشد افزونی پاداش ها و ثواب های الهی در آخرت را نیز شامل می شود، چنانچه در روایات هر دو مورد بیان شده است. پیامبر اکرم می فرماید: به وسیله صدقه، رزق و روزی را برای خود نازل کنید. امام صادق (ع) فرموده است: صدقه دین را ادا می کند و برکت را برای انسان به دنبال دارد. امام علی (ع) می فرماید: هرگاه بی چیز شدید بوسیله صدقه با خدا تجارت کنید. همچنین پیامبر اسلام فرموده است: خداوند صدقه شما را افزایش داده و زیاد می کند همانطور که یکی از شما فرزند خود را رشد داده و پرورش می دهد، تا این که روز قیامت در حالی که به بزرگی کوه احد رسیده است او را ملاقات می کند. آن حضرت در جای دیگر می فرماید: صدقه بدهید، همانا صدقه مال را زیاد می کند، پس صدقه بدهید خداوند شما را مورد رحمت خویش قرار دهد.

انفاق باعث دوری بلا و مرگ بد
رفع بلا، دوری از مرگ سوء و... از اثرات انفاق می باشد که در روایات نیز به آن اشاره شده است. امام باقر (ع) می فرماید: صدقه هفتاد بلا را از انسان دور می کند و نیز مرگ سوء را از انسان دور می نماید چرا که صاحب صدقه هرگز با مرگ سوء از دنیا نمی رود. و در جایی دیگر آمده است: با دست خود صدقه دادن، انسان را از مرگ سوء حفظ می کند و هفتاد نوع از انواع بلایا را از انسان دور می کند.

انفاق و صدقه باعث طول عمر
همانطور که در تعالیم اسلامی آمده است، برخی عوامل بر مدت عمر انسان تأثیر می گذارد و کاهش یا افزایش طول عمر انسان را به همراه دارد. صدقه دادن از عواملی است که طبق بیان صریح روایات، موجب افزایش طول عمر می شود. پیامبر اکرم می فرماید: صدقه و صله رحم شهرها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید.

انفاق باعث شفای مریض
از دیگر آثار مهم، صدقه و انفاق، شفای مریض است که نفش اساسی و مهمی دارد و اثر آن بارها به تجربه رسیده است. حدیثی که به این مسئله تصریح می کند از پیامبر اکرم، امام صادق (ع)، امام کاظم (ع) و امیرمؤمنان (ع) نقل شده است: بیماران خود را به وسیله صدقه درمان کنید و در حدیث دیگری می خوانیم که مستحب است مریض با دست خود صدقه بدهد.

انفاق دورکننده فقراست
از امام باقر (ع) نقل شده است: نیکی و صدقه فقر را دور می کند.

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 2- صفحه 38-36 و 22 و 262- جلد 24- صفحه 212-211- جلد 18- صفحه 121-122 و 117

سید محمدحسین طباطبائی- المیزان- جلد 2- صفحه 420 و 433

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد