نگاهی به تعدادی از اسامی قیامت در قرآن
فارسی 2607 نمایش |قرآن مجید همیشه از قیامت با یک نام یاد نمی کند، این به خاطر آن است که در قیامت حوادث بسیار مختلف و گوناگونی رخ می دهد، و هر یک از این حوادث چهره ای از آن روز را نشان می دهد. قرآن برای نشان دادن این ویژگیها که مسلما آثار تربیتی فوق العاده ای دارد از نامهای گوناگون استفاده می کند تا ترسیم دقیقی در مجموع آیات از آن روز عظیم و حوادث فوق العاده و تکان دهنده آن کرده باشد. البته «نام» در اینجا به معنی اسم خاص (یا به تعبیر ادبیات عربی «علم شخص») نیست، بلکه معنی وسیعتری دارد که نامهای توصیفی را نیز شامل می شود، یعنی عناوینی که متکی بر اوصاف آن روز و ویژگیهای آن زندگی است. با این اشاره به سراغ یکی از نامهای قیامت در قرآن می رویم و خوانندگان را به این نکته توجه می دهیم که دقت در این نامها آثار تربیتی عمیقی دارد، و در بیداری و آگاهی و تهذیب نفوس و اصلاح قلوب و دعوت به سوی تقوی و بازداشتن از زشتیها بسیار موثر است. مرحوم «فیض کاشانی» در «محجه البیضاء» می گوید: «در هر یک از نامهای قیامت سری نهفته است و در هرتوصیفی معنی مهمی بیان گشته، باید کوشید این معانی را درک کرد و به این اسرار راه یافت»، سپس همراه آن یکصد نام برای قیامت ذکر می کند.
یوم التلاق (روز تلاقی)
این نام فقط یکبار درقرآن مجید (سوره مومن آیه 15) آمده است: "یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق" «خداوند روح را به فرمانش برهرکسی از بندگانش بخواهد القاء می کند، تا انسانها را از روز تلاقی انذار کند». منظور از القای روح به قرینه آیات دیگر، همان وحی و کتب آسمانی است، چنانکه در آیه 52 شوری خطاب به پیامبر (ص) می فرماید: "و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا" «همانگونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم بر تو نیز روحی را به فرمان خود وحی کردیم»، و به این ترتیب قرآن مجید روحی است از جانب خدا در کالبد جامعه بشریت دمیده شده است!
راغب در مفردات می گوید: قرآن به این سبب روح نامیده شده که سبب حیات معنوی است و هدف القای این روح بیم دادن و انذاراز آن روز بزرگ تلاقی است. در آن روز انواع تلاقیها رخ می دهد که همه آنها در مفهوم آیه جمع است، هرچند مفسران احیانا به گوشه ای از آن چشم دوخته اند. روزی است که بندگان با پروردگارشان ملاقات می کنند (یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملا قیه) (انشقاق/6)، روزی است که انسانها با فرشتگان حساب و پاداش و کیفر تلاقی دارند ( و تتلقاهم الملائکه ) (انبیاء/ 103)، روزی است که انسان با حساب اعمال و گفتارش در آن دادگاه عدل تلاقی دارد (انی ظننت انی ملاق حسابیه) (حاقه/20)، روزی که گذشتگان و آیندگان با هم تلاقی می کنند، روز تلاقی پیشوایان حق و باطل با پیروانشان. روز تلاقی ظالم و مظلوم با یکدیگر، روز تلاقی بهشتیان و دوزخیان! آری هدف آمدن انبیاء و نزول کتب آسمانی همین بوده است که بندگان را از آن روز تلاقی بزرگ بیم دهنده و چه عجیب است نام و مفهوم وسیع و تکاندهنده آن.
یوم ثقیل (روز سنگین!)
این نام نیز از نامهائی است که فقط یکبار در قرآن در سوره انسان آیه 27 به چشم می خورد: "ان هولاء یحیون العاجله و یذرون ورائهم یوما ثقیلا" «آنها (مجرمان) زندگی زودگذر دنیا را دوست دارند، در حالی که پشت سر خود روز سخت و سنگینی را رها می کنند». توصیف آن روز به ثقیل توصیفیب است گسترده و پرمعنی: سنگین از نظر محاسبه ها، سنگین از نظر مجازاتها، سنگین از نظر رسوائیها، سنگین از نظر شدائد محشر و سنگینی مسئولیتها، و سنگین از نظر بار گناهان بر دوش مجرمان! تعبیر به "یذرون ورائهم" (پشت سرشان می اندازند) با اینکه باید قاعدتا گفته شود «پیش رویشان... » به خاطر آن است که مجرمان آن روز را چنان به دست فراموشی سپرده که گوئی پشت سر انداخته اند.
یوم الازفه ( روز نزدیک)
هر یک از نامهای قیامت پیامی مخصوص به خود دارد، از جمله "یوم الازفه" است که فقط دو بار در قرآن مجید در سوره مومن آیه 18 آمده است. (تعبیر به «الازفه» دوبار آمده، ولی "یوم الازفه" فقط یک بار ) می فرماید: "و انذرهم یوم الازفه اذا القلوب لدی الحناجر کاظمین" «آنها را از روز نزدیک» بترسان روزی که از وحشت آن دلها به گلوگاه می رسد و تمام وجود انسان مملو از اندوه می شود». «آرفه» از ماده «ازف» (بر وزن صدف) به گفته مقائیس اللغه و مفردات و مصباح اللغه و کتب دیگر به معنی نزدیک شدن است، ولی بعضی آن را به معنی نزدیک آمیخته با تنگی وقت شمرده اند. این نامگذاری بیانگر این واقعیت است که قیامت بیش از آنچه مردم فکر می کنند نزدیک است، تا بیخبران نگویند هنوز وقت بسیار است و قیامت وعده ای است نسیه! آن هم روز نزدیکی که از شدت وحشتش گوئی قلبها به گلوگاه می رسد، و جانها به لب می آید، اندوه آمیخته با ترس گلوی مردم را می فشارد و راه نفس کشیدن را بر آنها می بندد. آری برای چنین روزی باید هر لحظه آماده بود. همین معنی را قرآن با تعبیر دیگر در آیه 1 سوره انبیاء بیان کرده است: "اقرب للناس حسابهم وهم فی غفله معرضون" «روز حساب مردم بسیار به آنها نزدیک شده اما آنها در غفلتند و رویگردان هستند». توجه داشته باشید که جمله «اقترب» تأکید بیشتری از «قرب » را می رساند، و اشاره به این است که حساب روز قیامت بسیار نزدیک می باشد. قیامت به قدری نزدیک و حتمی است که قرآن در بسیاری از تعبیرات خود با صیغه های فعل ماضی از آن یاد می کند مانند آیات 65 و 66 سوره فرقان می فرماید: "ان عذابها کان غراما. انها سائت مستقرا ومقاما" «عذاب جهنم بسیار سخت و پردوام بوده و دوزخ جایگاه بد و محل اقامت بدی است»، و آیات فراوان دیگر.
یوم عسیر (روز پر مشقت)
این تعبیر دو بار در قرآن مجید (در سوره مدثر آیه 9 و سوره فرقان آیه 26) آمده است، در آیه اول می خوانیم: "فذلک یومئذ یوم عسیر" « آن روز، روز سختی است»، و در آیه دوم می خوانیم: "و کان یوما الکافرین عسیرا" «روز قیامت برای کافران روز سختی خواهد بود». البته یک بار هم به عنوان «عسر» (بر وزن خشن) در آیه 8 سوره قمر آمده است: "یقول الکافرون هذا یوم عسیر" «کافران می گویند امروز روز سختی است». مسلما آن روز برای کافران بسیار طاقت فرسا و مصیبت بار و دردناک است به طوری که نیرومندترین آنها را به زانو در می آورد و عاجز و بیچاره و ناتوان می سازد. فخر رازی در تفسیر خود می گوید: سخت بودن آن روز بر کافران از این جهت است که در حساب بر آنها سخت گرفته می شود، نامه های اعمالشان به دست چپ آنها داده شده، صورتهایشان سیاه، بدنها کبود، چشمایشان نابینا، و اعضاء بدنشان در حضور جمع به گناهان آنها گواهی می دهد و مایه رسوائی آنها می گردد. تازه این یک مرحله از سختیهای محشر است، مراحل بعد به هنگامی که به سوی جهنم کشیده می شوند و سپس گرفتار انواع عذابها، گرفتار آتش قهر غضب الهی می گردند، سخت تر و مصیبت بارتر است. آن روز حتی برای مومنان روز آسانی نیست، و دادن حساب تمام اعمال حتی به اندازه سنگینی یک ذره و گذشتن از آن گردنه های سخت، کار بسیار دشواری است.
یوم الیم ( روز دردناک)
این نام نیز دو بار در آیات قرآن مجید آمده (هر چند واژه «الیم» دهها بار به عنوان توصیفی برای عذاب قیامت در سوره های مختلف قرآن به چشم می خورد) یکبار در سوره هود آیه 26 از زبان نوح پیغمبر نقل شده که خطاب به قوم بت پرستش می گوید: "انی اخاف علیکم عذاب یوم الیم" «من بر شما از عذاب روز دردناکی بیمناکم» و یکبار هم در سوره زخرف آیه 65 از لسان وحی الهی: "فویل للذین ظلموا من عذاب یوم الیم" «وای بر آنها که ستم کردند از عذاب روزی دردناک». توصیف آن روز به دردناک بودن تنها به خاطر این نیست که عذابش الیم و دردناک است، بلکه علاوه بر این، آن روز از جهات زیادی مایه درد و رنج است؛ از جهت رسوائیها، ندامتها و پشیمانیهای کشنده، و انواع رنجهای روحی دیگر مثلا انسان می بیند دیگران به وسیله او اهل بهشت شدند و او خودش دوزخی شد، دردناک به خاطر اینکه راه بازگشتی وجود ندارد، و به خاطر اینکه عذاب و رنجهایش جاودانی است. جالب اینکه در یکی از دو آیه فوق سخن از مشرکان به میان آمده، و در دیگری از ظالمان، و می دانیم شرک نوعی از ظلم، ظلم و ستم نیز از انگیزه های شرک جلی و خفی است.
یوم الوعید (روز وعده های وحشتناک)
این نام نیز یک بار در در سراسر قرآن مجید در سوره ق آیه 20 آمده است: "و نفخ فی الصور ذلک یوم الوعید" «و در صور دمیده می شود آن روز، روز تحقق وعده های وحشتناک است». البته واژه «وعید» به طور مکرر در قرآن آمده، ولی تعبیر به یوم الوعید تنها در یک مورد است. واژه «وعید» از ماده «وعد» گرفته شده و به گفته راغب در مفردات «وعد» در مورد خیر و شر هر دو به کار می رود ولی «وعید» تنها در موارد وعده های شر گفته می شود، و لذا «ابن منظور» در لسان العرب آن را به تهدید تفسیر کرده است و واژه «ایعاد» نیز به همین معنی آمده است. به هرحال، این نام اشاره پرمعنائی به نام مجازاتهای روز قیامت است، اعم از مشکلات صحنه محشر و دادگاه عدل الهی، و مجازاتهای دوزخ، و اعم از کیفرهای مادی و معنوی، مانند رسوائی در میان خلائق، و دور ماندن از فیض قرب پروردگار. در اینکه منظور از نفخ صور در این آیه، نفخه مرگ و پایان دنیا است و یا نفخه حیات و آغاز آخرت؟ در میان مفسران گفتگو است، ولی آیه بعد از این آیه که می گوید: "و جائت کل نفس معها سائق وشهید" «و هر انسانی وارد محشر می گردد در حالی که همراه او سوق دهنده و گواهی دهنده است» دلیل بر آن است که منظور نفخ دوم است، و روز وعید نیز همان روز است.
الیوم الحق
این نام نیز یکبار در قرآن مجید در سوره نبأ آیه 39 آمده است که اشاره به روز رستاخیز کرده و می فرماید: "ذلک الیوم الحق" «آن روز، روز حق است». آری واقعیتی است انکار ناپذیر، واقعیتی است که به تمام عالم آفرینش مفهوم می بخشد، اگر آن روز نبود، واقعیت این جهان مفهوم نداشت. اصولا دنیا سرابی بیش نیست، و در واقع «مجاز» است نه «حقیقت»، فنا است نه بقا، مرگ است نه حیات، آری حقیقت و واقعیت و مفهوم اصلی حیات در قیامت تجلی می کند (و ان ادار الاخره لهی الحیوان) «سرای آخرت حیات حقیقی است» (عنکبوت/ 64). بعضی از مفسران در تفسیر حقانیت آن روز به سه نکته اشاره کرده اند:
1- آن روز حق است و غیر از آن باطل، چرا که ایام دنیا باطلش بیش از حق می باشد.
2- حق به معنی وجود ثابت است و به همین جهت خدا را حق می گویند چرا که فنائی برای او تصور نمی شود، روز قیامت نیز چنین است، بنابر این حق است.
3- آن روز روزی است که شایسته عنوان یوم است چرا که در آن روز روشن، اسرار مخفی آشکار می گردد در حالی که در دنیا احوال خلق مکتوم نامعلوم (همچون شب) است.
یوم مشهود ( روزی که همه آن را مشاهده می کنند)
این توصیف نیز تنها یکبار در قرآن مجید در آیه 103 سوره هود آمده است که بعد از اشاره به عذاب آخرت ااشاره به آن روز کرده می فرماید: "و ذلک یوم مشهود" «و آن روزی است که همه اعم از نیکان و بدان آن را مشاهده می کنند»، نه تنها خلق اولین و آخرین آن روز را مشاهده می کنند، بلکه اعمال و حساب و دادگاه و عدل الهی پاداشها و کیفرهای اعمال خویش را نیز در آن روز مشاهده خواهند کرد. به گفته مرحوم طبرسی در مجمع البیان و مرحوم علامه طباطبائی در المیزان اطلاق این آیه گواه بر آن است که نه فقط انسانها، بلکه جن و ملائکه نیز در آن روز حاضر و ناظرند که روز اجتماع عمومی همگان است. قرطبی نیز می گوید اهل آسمانها نیز شاهد و ناظر آن روزند. البته همه روزها مشاهده می شود، ولی انتخاب این توصیف برای قیامت از یکسو اشاره به قطعی بودن آن است و از سوی دیگر اشاره به اهمیت آن و حوادثی که در آن روی می دهد، و حضور عمومی همه خلایق درآن است.
یوم معلوم (روزی که برای همه معلوم است)
این تعبیر نیز یکبار در قرآن مجید در آیه 50 سوره واقعه در برابر سوال کفار از حیات بعد از مرگ آمده است: "قل ان الاولین والاخرین لمجموعون الی میقات یوم معلوم" «بگو اولین و آخرین همگی در موعد روز معلومی گردآوری می شوند». معلوم بودن آن روز دو تفسیر می تواند داشته باشد:
1- «علم تفصیلی» است، یعنی آگاهی بر آن روز و تاریخ دقیق آن، و می دانیم این علم مخصوص خدا است، و هیچکس حتی انبیاء مرسلین و ملائکه مقربین از آن آگاهی ندارند، ولی نزد خداوند ثابت و قطعی و از هر نظر معلوم است.
2- «علم اجمالی» یعنی آگاهی بر اینکه همه ما چنین روزی را در پیش داریم، و از آنجا که این آگاهی از اعماق فطرت ما می جوشد، به علاوه دلائل متععدی از طریق عقل و خرد برای آن وجود دارد که عالم و عامی هر کدام می توانند اجمالا به آن دست یابند، و اضافه بر این تمام انبیاء و پیامبران الهی از آن خبر دادند، آن روز روز معلوم، قطعی، و مسلم است، هر چند تاریخ دقیق آن را ندارند. درست مانند اینکه همه ما به طور قطع می دانیم سرانجام می میریم، و از دنیا می رویم هر چند هیچکس تاریخ پایان عمر خود را نمی داند. غالب مفسران معنی اول را برگزیده اند ولی بعضی بیشتر روی معنی دوم تکیه می کنند و کلمه «قل» را دلیل بر عمومی بودن این علم می شمرند چرا که مفهومش این است که به همگان این مطلب را ابلاغ کن، ولی جمع هر دو تفسیر در مفهم آیه نیز کاملا ممکن است. ضمنا پیامی که این تعبیر (یوم معلوم) به ما می دهد این است که در برخورد با آن جدی باشیم و خود را برای ملاقات آن روز آماده کنیم، و یقین بدانیم که قیامت با تمام آثار و پیامدهایش به هرحال خواهد آمد، این علم و یقین اثر تربیتی فوق العاده ای دارد.
یوما عبوسا قمطریرا ( روزی که چهره درهم کشیده و سخت است)
این نام نیز فقط یکبار در قرآن مجید به چشم می خورد در سوره انسان( هل اتی) آیه 10 از زبان «ابرار»(نیکان) نقل می کند که آنها می گویند: "انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا: «ما از پروردگارمان خائفیم از آن روز که عبوس و سخت است». ناگفته پیدا است که «عبوس» از صفات انسان است و به کسی گفته می شود که قیافته اش را درهم کشیده و کاملا ناخشنود است، و توصیف آن روز به «عبوس» کنایه زنده ای از وضع وحشتناک آن روز است، یعنی آنقدر حوادث آن سخت و ناراحت کننده است که نه تنها انسانها در آن روز عبوس اند، بلکه گوئی خود آن روز نیز قیافه اش را سخت درهم کشیده و ناراحت است! «قمطریر» به گفته بسیاری از مفسران به معنی «سخت و شدید» یا انسان ترش روی عبوس است، بنابراین مفهوم آن نزدیک به مفهوم عبوس است. این واژه از ماده «قطر» (بر وزن قفل) گرفته شده و میم زائده است و به قولی از ماده «قمطر» (بر وزن خنجر) گرفته شده. به هرحال تعبیر فوق نشان می دهد که حوادث آن روز به قدری سخت و شدید و دشوار و دردناک است که آثار آن از درون جان انسانها به قیافه ها منتقل می شود، و وحشت و اضطراب سر تاپای همگان را فرا می گیرد، چون کسی از پایان کار خود خبردار نیست، و همگی در انتظار حساب و در انتظار لطف خدا هستند. بعضی از مفسران گفته اند "سبحان الله ما اشداسمه و هو من اسمه اشد" «سبحان الله! روز قیامت چه نام شدید و سختی دارد (عبوسا قمطریرا) و از آن شدید تر خود آن روز است»!
یوم البعث ( روز رستاخیز)
این تعبیر دو بار در قرآن مجید آن هم در یک آیه (آیه 56 سوره روم) آمده است: "و قال الذین اوتو العلم والایمان لقدلبثتم فی کتاب الله الی یوم البعث فهذا یوم البعث و لکنکم کنتم لا تعلمون" «کسانی که علم و ایمان به آنان داده شده، در قیامت به مجرمان می گویند: شما به اذن خدا تا روز بعث (در عالم برزخ) درنگ کردید، و هم اکنون روز بعث (برانیگخته شدن مردگان) است، ولی شما نمی دانستید». البته تعبیر از زنده شدن مردگان به «بعث» (و افعال مشتق از آن) در آیات قرآن بسیار فراوان و گسترده است و همه بیانگر این حقیقت است که آن روز، روز حیات عمومی بعد از مرگ است.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن (معاد در قرآن مجید)- جلد 5- از صفحه 49 تا 50 و صفحه 63 تا 73
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها