نگاهی به اخلاص در قرآن و روایات
فارسی 1975 نمایش |اخلاص پاک کردن نیت از شرک و ریا است ( چنان که تزکیه و تهذیب نفس زدودن روح از صفات ناپسند و کدورت های معنوی، و تطهیر، پاک کردن ظواهر جسم و بدن از نجاسات و آلودگی های ظاهری است) و چون اخلاص امری قلبی و وجدانی است نمی توان آن را با ظاهر زیبا و حجم کار ارزیابی کرد. اخلاص از شرایط عمومی تمام عبادت است که فقیهان آن را شرط صحت عمل، حکیمان شرط قبول و عارفان شرط وصول دانسته اند. تا عمل صبغه الهی و آسمانی نداشته باشد به سوی خدا بالا نمی رود و موجب قرب به محبوب نمی شود. اعمال ریایی با خداوند و ملکوت هیچ گونه سنخیتی ندارد تا وسیله ارتباط میان بنده و خداوند متعال باشد.
قرآن و اخلاص
قرآن مجید در این باره می فرماید: «و ما أمروا إلا لیعبدوا الله مخلصین له الدین» (سوره بینه / آیه 5)، به آنها جز این دستور داده نشده که خدا را با اخلاص (خالی از هرگونه شبائبه، شرک و ریا ) پرستش کنند.
و در آیه دیگر می فرماید:«فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه أحدا» (سوره کهف/ 110)، هرکس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
قسمت آخر آیه اشعار دارد بر این که عمل صالح آن است که در آن هیچ گونه شرک و ریا وجود نداشته باشد. پس اگر دیگران را در عبادت خدا شریک کنیم، اخلاص از بین می رود و تنها جنبه صوری و ظاهری آن باقی می ماند و موقعی که عمل محتوای واقعی خود را از دست داد، نتیجه ای عاید انسان نخواهد شد، همان گونه که در شأن نزول این آیه می خوانیم: «جاء رجل إلی النبی صلی الله علیه و اله و سلم فقال: إنی أتصدق و أصل الرحم و لا أصنع ذلک إلا لله فیذکر ذلک منی و أحمد علیه فیسرنی ذلک و أعجب به فسکت رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم: و لم یقل شیئا فنزلت الإیه»، شخصی خدمت رسول صلی الله علیه وآله وسلم آمد و عرض کرد: یا رسول الله! من در راه خدا انفاق می کنم و صله رحم به جا می آورم و این اعمال را فقط به خاطر خدا انجام می دهد، اما هنگامی که مردم از این اعمال سخن می گویند و مرا ستایش می کنند مسرور و خوشحال می شوم؛ این اعمال من چگونه است؟ پیامبر سکوت کرد و سخنی نفرمود تا این آیه (فمن کان یرجوا) نازل شد.
بندگان مخلص
خداوند متعال بندگان صالح را به صفت اخلاص می ستاید. برای مثال، آن گاه که حضرت یوسف علیه السلام را می ستاید، با صفت «مخلص» از او یاد می کند و می فرماید: «و لقد همت به و هم بها لو لا أن رأی برهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا المخلصین» ( سوره یوسف/آیه 24)، آن زن قصد او را کرد، و او نیز، اگر برهان پروردگار را ندیده بود- قصد وی را می نمود. ما این چنین کردیم تا بدی و فحشا را از او بگردانیم، چرا که او از بندگان مخلص ما بود.
و درباره حضرت موسی علیه السلام می فرماید: «و اذکر فی الکتاب موسی إنه کان مخلصا و کان رسولا نبیا» (سوره مریم / آیه 51)، و مخلص ( به کسر لام) در این کتاب (قرآن[ از موسی یاد کن که او مخلص بود و رسول و پیامبر والا مقامی بود.
نکته ای جالب و قابل توجه
مخلص به فتح « لام» به صورت اسم مفعول یعنی خالص شده. پروردگار عالم در مقام معرفی این دو پیامبر ( موسی و یوسف) می فرماید آن ها از مخلصین ( به فتح لام) یعنی خالص شده بودند و میان مخلص ( به فتح لام) فاصله زیادی وجود دارد، زیرا واژه مخلص ( به کسر لام) به کسانی که دارای اخلاص موسمی و گذرا هستند نیز اطلاق شده است. مثلا درباره کسانی که در میان امواج دریا از وسایل مادی ناامید شده و آن گاه خدای را می خوانند کلمه اخلاص آمده است، چنانکه می فرماید: «فإذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین فلما نجیهم إلی البر إذا هم یشر کون» (سوره عنکبوت/ آیه 65)، هنگامی که سوار بر کشتی شوند خداوند را با اخلاص می خوانند ]و غیر او را فراموش می کنند[ اما همین که خدا آن ها را نجات داد و به ساحل رساند دوباره مشرک می شوند.
هم چنین درباره گروهی دیگر از این افراد می فرماید: «و إذا غشیهم موج کالظل دعوا الله مخلصین له الدین فلما نجیهم إلی البر فمنهم مقتصد و ما یجحد بآیاتینا إلا کل ختار کفور» ( سوره لقمان/ آیه 32)، و هنگامی که موجی هم چون ابرهای سیاه ]در سفرهای دریایی[ آن ها را بپوشاند ]و بالای سرآن ها قرار گیرد[ خدا را با اخلاص می خوانند، اما همین که خداوند آن ها را به خشکی نجات داد بعضی از آنان به راه میانه می روند ] و بر ایمان خود وفادار می مانند، در حالی که برخی دیگر فراموش می کنند و راه کفر در پیش می گیرند[ و آیات ما را هیچکس جز پیمان شکنان کفران کننده انکار نمی کند.
و نیز در جای دیگر فرمود: «هو الذی یســیرکم فی البر و البحر حتی إذا کنتم فی الفلک و جرین بهم بریح طیبه و فرحوا بها جاءتها ریح عاصف و جاءهم الموج من کل مکان و ظنوا أنهم أحیط بهم دعوا الله مخلصین له الذین لئن أنجیتنا من هذه لنکونن من الشاکرین فلما أنجیهم إذا هم یبغون فی الأرض بغیر الحق یا أیها الناس إنما بغیکم علی أنفسکم متاع الحیاه الدنیاثم إلینا مرجعکم فننبئکم بما کنتم تعملون» (سوره یونس / آیات 23-22)، او کسی است که شما را در خشکی و دریا سیر می دهد تا آنگاه که در کشتی قرار گرفتند و بادهای موافق سرنشینان کشتی را ]به سوی مقصد[ حرکت داد و آن ها خوشحال شدند، ناگهان طوفان شدیدی وزیدن گرفت و امواج از هر سو به سراغ آن ها آمد و گمان کردند که در لابلای امواج فرو رفته اند و هلاک خواهند شد. در این موقع خدا را از روی اخلاص می خوانند که اگر ما را نجات دهی به طور حتم از سپاس گزاران خواهیم بود. اما همین که خداوند آن ها را رهایی بخشید ]دوباره[ در زمین، به ناحق، ستم می کنند. ای مردم! ستم های شما به زیان خود شما است. بهره اندکی از زندگی دنیا ]می برید[، سپس بازگشت شما به سوی ما است و ما شما را به آن چه انجام داده اید آگاه خواهیم ساخت.
از این آیات استفاده می شود که کلمه مخلص ( به کسر لام) دارای مفهوم عامی است که شامل شاگردان کلاس اول مدرسه نیز می شود و حتی مشرکان بت پرست و متکی به مظاهر فریبنده دنیا را ( که در اثر گرفتاری در امواج متلاطم دریا از تمام وسایل مادی ناامید شده و به خدا یگانه روی می آورند) نیز در بر می گیرد و حال آن که ساعتی بعد که به ساحل می رسند خداوند یگانه را فراموش کرده و دوباره مشرک می شود، طبیعی است آن ها که در مراحل نخستین راهند در برابر وساوس شیطانی و هواهای نفسانی آسیب پذیرند و آن ها که بتوانند در برابر این خطرها ایستادگی نمایند و خود را از گناه حفظ کنند بسیار اندکند. ولی مخلصین ( به فتح لام)- یعنی خالص شده ها – کسانی هستند که مدارج اولیه کمال را به خوبی پیموده و به مقام عصمت نائل شده و از ولایت شیطان و نفس اماره بیرون رفته و در وادی ولایة الله گام برمی دارند. یوسف پیامبر از این گروه است، زیرا یوسف در آن موقعیت حساس و حالت بحرانی که برای او پیش آمده بود هم چون کوه ایستاده و هرچه آن زن از او تمنای گام جویی کرد و تمام درها را محکم بست تا یوسف نتواند فرار کند، اما یوسف در جواب او گفت معاذالله ( به خدا پناه می برم ) و با قاطعیت هرچه تمام تر خواسته نامشروع او را رد کرد و برای این که خود را از شر او برهاند با سرعت به سوی در دوید و در بسته به روی او گشوده شد و خدا او را مشمول امدادهای غیبی خویش گردانید. بی شک، رسیدن به این مرحله از تهذیب و تزکیه علاوه بر توفیقات الهیه و امدادهای غیبیه مبارزه پیگیر با هوای نفس لازم دارد و کسی که نتواند از خواسته های درونی خود چشم بپود و هرچه دلش خواست انجام بدهد، هرگز به این مقام نمی رسد.
اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد
و گر به آب ریاضت برآوری غسلی همه کدورت دل را صفا توانی کرد
ولیک این عمل رهروان چالاک است تو نازنین جهانی، کجا توانی کرد.
خلاصه این که دلی می تواند صفا و نورانیت پیدا کند که خواست پروردگار را بر هوای خویش مقدم دارد و جز او هوایی دیگر در سر نپروراند. به دیگر سخن، کسی می تواند در زمره مخلصین قرار گیرد که تمام اعمالش تنها برای خدا باشد، چنانکه که خاتم پیامبران صلی الله علیه وآله وسلم به ابلاغ و اعلام این نکته مأمور بوده که فرمود: «قل إن صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین. لا شریک له و بذلک أمرت و أنا أول المسلمین» (سوره انعام / آیات 163-162)، بگو نماز و تمام عبادات و زندگی و مرگ من همه برای خداوند پروردگار جهانیان است، که شریکی برای او نیست و به همین اخلاص کامل دستور یافته ام و من نخستین مسلمانم.
اخلاص در احادیث
در روایات و احادیث ائمه معصومین علیهم السلام درباره اخلاص تأکید فراوانی دیده می شود، زیرا مسأله اخلاص بسیار دقیق و ظریف است و قبولی اعمال بستگی به مقدار خلوص اینان دارد و هرچه اخلاص بیشتر و کامل تر باشد عمل ارزشمندتر است. اخلاص یک پدیده تصوری و تخیلی و تحمیلی نیست که با تصور و خیال و یا با بازی با الفاظ بتوان آن را ایجاد کرد بلکه یک واقعیت و حقیقت قلبی است که تنها با استمداد از عنایت الهی و ریاضت نفسانی حاصل می شود. چه بسا افرادی که به گمان خود مخلص اند ولی در واقع، با اخلاص فاصله بسیار دارند و غرق در هوی پرستی و خودپرستی هستند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: جبرئیل به من خبر داد که خداوند عزوجل فرموده است: «الإخلاص سر من أسراری إستودعته قلب من أحببت من عبادی»، اخلاص سری از اسرار من است که آن را در دل بندگانی که دوستشان می دارم به امانت می سپارم.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهما فرمود: «من أصعد إلی الله عز و جل خالص عبادته أهبط الله عز و جل إلیه أفضل مصلحته»، هرکس که عبادت خالص خود را به سوی خدا بالا بفرستد خدای عزوجل بالاترین مصلحت را برایش فرو می فرستد.
از امام هشتم حضرت علی بن موس الرضا علیه السلام نقل شده است که فرمود: «أن أمیر المومنین صلوات الله علیه کان یقول: طوبی لمن أخلص لله العباده و الدعاء و لم یشغل قلبه بما تری عیناه و لم ینس ذیکر الله بما تسمع اذناه و لم یحزن صدره بما اعطی غیره»، امیر المومنین علیه السلام پیوسته می گفت: خوشا به حال کسی که عبادت و دعایش را برای خدا خالص کند و دلش را به آن چه می بیند مشغول ندارد و به خاطر آن چه گوشش می شنود خدا را فراموش نکند و برای آن چه به دیگران داده اند اندوهگین نباشید.
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «.... لیبلوکم أیکم أحسن عملا» ( سوره ملک / آیه 2)، تا بیازمایدتان که کدام یک از شما در عمل نیکوتر است.
همچنین فرمود: «لیس یعنی أکثر کم عملا و لکن أصوبکم عملا و إنما الإصابه خشیه الله و النیــه الصادقه و الخشیه ثم قال: الإبقاء علی العمل حتی یخلص أشد من العمل»
مقصود خداوند از «أیکم أحسن عملا» کسی است که صحیح تر عمل می کند نه آن که بیشتر عمل می کند، و عمل صحیح آن است که با خدا ترسی و صدق نیت همراه باشد. سپس فرمود: نگه داری عمل از آلودگی سخت تر از خود عمل است....
البته باید دانست که تحصیل اخلاق و تشخیص آن بسیار دشوار و دقیق است و سفر در این وادی، ریاضت و کوشش فراوان لازم دارد چنان که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «ألشرک أخفی فی أمتی من دبیت النمل علی الصفا»، در امت من شرک از راه رفتن مورچه بر سنگ خارا پوشیده تر است.
منـابـع
محمدرضا مهدوی کنی- نقطه های آغاز در اخلاق عملی- از صفحه 456 و صفحه 458 تا 466
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها