بررسی نیاز کودک به امنیت

فارسی 1814 نمایش |

آرامش و امنیت شرط اول خوشبختی و سعادت کودک است. ما احتیاج به تأمین امنیت را از رحم مادر آموختیم و می خواهیم همچنان در محیط امن و آرام باشیم. کودک نیاز دارد  که بفهمد مورد علاقه دیگران به خصوص والدین است تا احساس امنیت کند و به ادامه  زندگی بپردازد. امنیت، شرط لازم و ضروری برای ایجاد رشد و تحول کودک است و از اولیه ترین نیازمندی های طفل است. وجودش برای کودک ضروری است از آن بابت که او در سایه آن قادر باشد راه و رسم زندگی بیاموزد و از هر سو و جهت رشد کند. دفاع از خود یاد گیرد، به حفظ تمامیت وجودی خود همت گمارد و قادر به ادامه حیات سالم باشد. بر این اساس اگر سعادت و کمالی برای طفل آرزو می کنیم، خوشبختی و آرامشی برای او می خواهیم باید زمینه هرگونه تشویش  و اضطراب را از او دور ساخته و بدو امنیت دهیم.

امنیت طفل در خانه

برای داشتن امنیت، خانه برای طفل باید محل آرامش و سکون و والدین برای او نقطه اتکاهای نیرومندی باشند، خانه باید مرکزی آرام و مطبوع و محلی پر از مهر و صفا باشد. والدین کسانی  باشند که خطای طفل را می بخشند و در بحرانی ترین شرایط او را از خود نمی رانند و طرد نمی کنند. طفل در خانه باید احساس کند که یک موجود زاید نیست، بلکه وجودی گرامی و ارزنده است، وجودی که برای والدین منبع نشاط و رضایت و شادی و امید است. والدین به او نیاز دارند و او را برای لذت و شادی و تکمیل زندگی خود دوست دارند و می خواهند. طفل در خانه باید احساس کند که سربار نیست والدین از وجود او احساس سنگینی نمی کنند. بدین نظر ضروری است که پدر و مادر در قبال رنجی که به خاطر طفل متحمل می شوند شکوه نکنند و آه و ناله سر ندهند و بالاخره عواطف او را جریحه دار نکنند. خانه برای طفل به گونه ای باید باشد که او در آن خود را غریبه و بیگانه حس نکند، از کمبودها و نارسائی های خود احساس حقارت نکند و بر سفره و در حضور والدین شرمسار نباشد. چه بسیار کودکان که در خانه خود، در کنار والدین خویش  غر یبند و احساس ناامنی می کنند.

1- عشق و محبت شرط لازم رشد کودک است. روح طفل را سر زنده و بانشاط نگه می دارد. عشقی که راستین و دور از فریب باشد. طفل از زندگی پرفریب نگران است. ریاکاری دیگران و سطحی بودن محبت را خوب می فهمد و از آن پریشان خاطر می شود.

2- پذیرش طفل در خانواده باعث می شود که او خود را عضوی از خانواده بداند و در میان جمع احساس غرور کند. بر این اساس اگر کودکی منظم و با حساب می طلبیم و می خواهیم از اخلاقش لذت بریم باید او را بپذیریم و محیط خانه را برایش آرامش بخش و دوست داشتی کنیم.

3- دوام و ثبات اصول انضباطی و مقرراتی در خانواده باعث می شود که کودک در زندگی احساس سنگینی نکند، دچار دو دلی در انجام یک امر نباشد و به طور خلاصه پیش از انجام هر عملی قادر باشد عواقب آن را پیش بینی کند.

در طریق ایجاد امنیت برای کودک

جنبه هائی که امنیت خاطر طفل بدان بستگی دارد بسیار است و در این زمینه از مسائل متعددی می توان سخن گفت که برخی از آنها به قرار زیر است:

1- حمایت از کودک، در تمام جنبه هائی که او نیازمند و در برآوردن نیازش ناتوان است. آنچنان حمایتی که او بفهمد و آن را لمس کند.

2- برآوردن نیازهای اساسی کودک از تغذیه و پوشاک و مسکن و بهداشت در حدی متعادل و متعارف و در سطح همسالانی که کودک با آنها تماس مستقیم دارد.

3- وابسته دانستن کودک به خود بدانگونه که او احساس تعلق به کانون والدین کند و از آن مغرور و سربلند باشد. هرگز بت پدر و مادر در برابر طفل نباید شکسته شود. او باید سرافراز باشد که فرزند مامانش هست. باباجونش او را دوست دارد، حاضر است همه نوع خدمت به او بکند.

4- پذیرش او در خانه بدانگونه باشد که جنسش، خصایص جسمی او، رنگ و مو و چهره او، وجود نارسائی ها و نقص جسمی در او چون زشتی صورت، فلج بودن و...  موجب بی اعتنائی و یا کم اعتنائی درباره او نباشد. طفل در مقایسه وضع خود با دیگران این عدم پذیرش را نیکو احساس می کند اگر چه به زبان نیاورد.

5- محبوب داشتن او: یعنی پدر و مادر او را دوست داشته و محبت خود را به او ابراز نمایند. ابراز مهر، خود موجب اقناع روانی او می شود.

6- کودک را منشأ و منبع شعف برای خانواده دانستن. والدین باید از سرزندگی و نشاط او خرسند و از ناراحتی و بیماری او ناراحت و متألم باشند. او را مایه سرور و نشاط خانواده بدانند و به او بفهمانند که در بین اعضای خانواده او هم جای پائی دارد و والدین از وجود او خرسند و دلشادند.

7- هدایت و راهنمائی او. والدین باید قدم کودک را در جریان زندگی، در مسیر آگاهی های امور اجتماعی قرار داده و ضروریات زندگی را به دو بیاموزند. شک نیست که این امر اگر چه تدریجی انجام می گیرد ولی باید به گونه ای باشد که در برابر هر امر حادثی، راه مقابله و مواجهه را بداند.

8- ایجاد زمینه برای فعالیت و تجربه او در خانواده. بدانگونه که بعضی از اشیاء که خطر آفرین نیستند مورد تجربه و بررسی او قرار گیرند. او بتواند آنها را لمس کند، تغییر دهد، دگرگون سازد و...

9- در برابر اشتباهات و ندانم کاریها نترسد. خاطر جمع باشد که لغزشهای ناآگاهانه او را می بخشند و انضباط و مقررات برای خطاهای عمدی است. خطاهای والدین این است که کودک را حتی در برابر اشتباهاتش تنبیه می کنند.

10- آزادی محدود داشته باشد: یعنی آن آزادی که مضر به حال او و خانواده و جامعه اش نباشد. بدینسان بین آزادی مشروع و آزادی بی بند و بار باید تفاوت گذاشت. طفل آزاد است ولی در چارچوب مقررات خانواده و در سایه اصول انضباطی آن.

رفتار والدین در برابر کودک:

طفل در خانه باید احساس کند که والدین با هم خوبند و سر ناسازگاری ندارند. به تجربه  ثابت شده است که اگر طفل دعوا و اختلاف والدین را ببیند بیش از هر چیز و هر وقت امنیت خود را در خطر احساس می کند. او نیاز به مرکزی دارد که در آن اضطراب و پرخاش نیست، تهاجم و برخورد وجود ندارد. بدینسان ضروری است که بین پدر و مادر در خانه برخورد، ناسازگاری و دعوا نباشد و اگر هم هست لااقل از دید کودک مخفی باشد. ضروری است که به خاطر احساس امنیت کودک در خانواده، روابط والدین بر اساس گذشت و صفا و خلوص و فداکاری پایه گذاری شود و روح همکاری و احترام متقابل نسبت به هم و آشنائی به وظیفه بر هر دو مسلط باشد. این مایه شرمساری است که پدر و مادری به کودکان خود بگویند با هم دعوا نکنید و خود دائما در برخورد و ستیزه باشند. و چه بسیار زشت است که گاهی از حد بگو مگو تجاوز کرده و کارشان به کتک کاری، داد و فر یاد، اخراج از خانه بیانجامد.

برای ایجاد امنیت بیشتر:

1- بکوشیم که در خانواده اندیشه های ناصواب حکومت نکند. دو گوئی و  دو صورت از امر و نهی نباشد. راه و روشی که براساس اهداف خانواده نادرست شناخته شده توسط  پدر یا مادر عمل نگردد.

2- امور در حد توانائی و به قدر کفایت و لیاقت بین افراد تقسیم شود. همه در خانواده مسئوولیتی داشته باشند ولی هرکس در حد امکاناتش - حتی کودک 4 ساله هم می تواند به بازی سفره را پهن کند- قاشق و لیوان بر روی آن گذارد.

3- به هیچیک از اعضای خانواده  تحمیلی نشود و کسی مجبور به پذیرش امری که فوق طاقت و احیانا خلاف مقتضای سنی و امکانی اوست نباشد. توقعات زیاد از حد، کودک را دلسرد و از زندگی مأیوس می کند، حتی گاهی طفل عکس العمل عصبی از خود بروز می دهد و گاهی به لکنت زبان می افتد.

4-خواسته ها و تمایلات قانونی و مشروع افراد به حساب آید. به کودک اجازه داده شود که حرف خود را بزند و اگر خواسته ای مشروع دارد برآورده گردد.

5- شوون و موقعیت افراد مورد نظر بوده و در این تآتر یا تعزیه زندگی نقش هرکس معین باشد. و در جنبه های مربوط به او، والدین همه گاه دوست و همدم باشند نه همیشه دستور دهند، زیرا در چنان صورت گاهی ممکن است مواجه با مقاومت طفل شوند.

6- چنانچه برآوردن خواسته طفل در خانه امکان پذیر نباشد به او تفهیم گردد که این در قدرت والدین نیست نه اینکه غرض مخالفت و کراهت در انجام خواسته ها باشد و نیز به او آگاهانده شود که کوشش خواهد شد در نخستین فرصت و امکانی که بدست می آید خواسته اش برآورده گردد.

7- تا زمانی که دلایل قانع کننده و با زبان کودکانه برای ساختن طفل وجود دارد به کتک و زور متوسل نباید شد و نیز تا موقعی که با زبان نرم و ملایم می توان مسأله ای را به کودک تفهیم کرد نباید به پرخاش و ایجاد سرو صدا متوسل گردید.

مواردی که امنیت طفل را به هم می زند:

ذکر این موارد بدان نظر است که والدین تا حدود امکان از بروزش جلوگیری کنند و در صورت عدم امکان و یا وجود ضرورت مهمتر برای پدید آمدن بکوشند که اثرش بر روی کودک ناچیز و غیرقابل ذکر باشد.

1- کودکی که جنسش و خصایص مادرزادیش مورد پذیرش نباشد امنیت ندارد.

2-کودکی که در خانه تبعیض و جور ببیند دچار احساس ناامنی است.

3- کودکی که والدینش اشتغالات بسیار دارند و به او نمی رسند، در کارش مداخله و اظهار نظر نمی کنند احساس ناامنی دارد.

4- کودکی که در خانه شاهد دعواها و مشاجرات والدین باشد امنیت خود را در خطر می بیند.

5- کودکی که همه سخنانش در خانه به مسخره گرفته می شود و رأی و فکرش را دائما در خطا می یابد دچار احساس ناامنی است.

6- طفلی که مجبور است تمام لذات زندگیش را از بازی و تفریح و گردش رها کند تا نمره مورد درخواست والدین را در درس معین بدست  آورد دچار ناامنی است.

7-کودکی که در مدرسه از معلم و مدیر خود تحمیل و ستم می بیند و گوش والدین به فریاد مظلومیت او بدهکار نیست در ناامنی به سر می برد.

8- طفلی که دچار محرومیت از محبت است و والدین با او در قهرند دچار ناامنی است.

9- کودکی که ناگهان با طفل نوزاد دیگری در خانه مواجه شده و سرمایه مهر خود را از والدین در تاراج می بیند دچار ناامنی است.

10- کودکی که والدینش تلون مزاج دارند و دوام و ثبات اخلاقی ندارند و هر لحظه درخواست جدیدی را از کودک می نمایند احساس ناامنی می کند.

11- کودکی که یکباره به مدرسه اش کشاندند و زمینه را برای انس او فراهم نساختند ناامین است.

12- و بالاخره طفلی که والدینش سریع الرضا نیستند و او باید متحمل مشقات بسیاری  شود تا جلب رضایت آنها را کند، دائم در اضطراب و دچار ناامنی است.

تذکر نکاتی برای والدین در جهت حفظ امنیت کودک:

1- هرگز انتظار نداشته باشید که تمام آرزوهای شما توسط فرزندتان برآورده شود زیرا ممکن است او را طاقت انجام آن نباشد و تکلیف بر او شاق و دشوار آید.

2- از مقایسه کودکان در حضور هم و یا در حضور یکی و در غیاب دیگری بپرهیزید. اگر پسر همسایه رفتار کودک یا حافظه ای قوی داشت کودک شما که فاقد آن است نباید ملامت ببیند. البته در برخی از موارد این امر خوبست، به شرطی که موجب حرکتی باشد.

3-  در انجام تکلیف، استعدادها را در نظر گیرید. هرگز از دو کودک یک خانواده هم نمی توان یک گونه تکلیف خواست زیرا استعدادها و طبایع با هم متفاوتند پس به خاطر ابراز محبت به یک کودک، دیگری را سرکوفت ندهید.

4- ملامت کودک هر آنگاه که جنبه داروئی و درمان پیدا کند بد نیست. ولی سرزنش و ملامت را همیشه ادامه ندهید و برای چندین بار تکرار نکنید.

5- برای اصلاح کودک اگر با او قهر کردید زود آشتی کنید.

6- هرگز پدر و مادر توأما با کودک قهر نکنند اگر یکی با او قهر کرد دیگری در آشتی باشد و زمینه را برای آشتی او فراهم نماید تا طفل امنیت خود را در خطر نبیند.

7- برای تنبیه او عجله نکنید. اول بیندیشید، قضاوت کنید و بعد آن را با نقشه اجرا کنید. پدری که تنبیه کند و بعد متوجه شود که اشتباه کرده در نظر طفل ستمکار است، اگر چه بعدا از او عذرخواهی کند. او همیشه خود را در معرض ظلم می بیند از آن باب که پدرش درباره تنبیه او درست فکر نمی کند.

8- در تنبیه، قساوت به خرج ندهید. زدن یکی دو ضربه برپشت دست و یا کفل او برای آگاه ساختنش بد نیست ولی بستن طفل با ریسمان بدین منظور که آزادانه بتوان او را کتک زد اشتباهی بزرگ است.

9- هرگز طفل را از خانه اخراج و یا در جائی که فوق العاده از آن وحشت دارد زندانی نکنید که طفل خود را بی پناه احساس می کند و حتی ممکن است خطرات روانی او را تهدید نماید.

10- هرگز نگذارید که طفل با غصه و ترس بخوابد و یا با این احساس به خواب رود که پدر و مادرش او را دوست ندارند، از دست او خسته شده اند و طالب مرگ اویند زیرا این امر موجب  خواب های پر یشان و بدخوابی اوست که ناراحتی هائی را در پی خواهد داشت.

منـابـع

علی قائمی- خانواده و تربیت کودک– از صفحه 160 تا 166

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها