آثار و موارد شادابی در کودکان
فارسی 1602 نمایش |خنده، نشانه شادابی و سرور کودک است و غرض از شادابی ایجاد زمینه برای تعادل روانی و فراموش کردن غم ها و رنج هاست. افرادی چون اسپنسر و هامیلیون خوشی را نتیجه اعتدال و تناسب حالات و رفتار می دانند. همه ماداران از خنده و نگاه کودکان شیرخوار می توانند دریابند که او چقدر خوشحال و شاداب است. آنان خنده و صدای غاغای کودک را نشانه شادابی او می دانند. کودک از حدود چهار ماهگی قادر می شود شادابی خود را در سایه خنده ها، حرکت ها، جنب و جوش های خود نشان دهد و از 7 ماهگی این حالت بوجه بارزی در کودک ملاحظه می شود. سرور و خوشحالی را در برابر لغت غم و غمزدگی ذکر می کنند. در آنگاه که کودک به عللی ماتم گرفته است دچار یک حالت است و در آن گاه که در حال شادی و نشاط است وضعش متفاوت با قبل. در کل این هر دو حالت از امور نفسانی هستند و موجبات ایجاد نوسان در زندگی را فراهم می آورند که خود نقطه مثبتی به حساب می آید.
جلوه های شادابی در کودک:
به هنگامی که کودک خردسال شاداب باشد جنب و جوش دارد، با فعالیت و حرارت کار می کند، حرف می زند، و چندان از خود شادمانی نشان می دهد که دیگران نیز شاد می شوند و همه توجهات متوجه شخص او خواهد شد. این جلوه ها در کودکان متنوع است. گاهی جسمانی است که در آن صورت شادمانی تظاهراتی در بدن دارد و زمانی روحانی و روا نی است که به صورت با شور حرف زدن، احساس غرور و سرافرازی، جرات و شهامت خود را نشان می دهد. کودک خوشحال دارای چهره ای خندان و گلگون، نگاهی نافذ، حرکاتی تند، اشتهای کافی، استقلال در رای، مقاومت و جرات است. خود سعی دارد محبت کند و از خود واکنش مثبت نشان دهد. کودکی می شود مطیع، سر به راه، اهل کار و تلاش، در طریق پذیرش امر و نهی. شادابی در موردی صورت بیمارگونه دارد، مثل شادی مفرط، رقص و آواز و هیجان و از خود بی خود شدن، بی قیدی در برابر ضوابط مذهب و اخلاق، خنده توام با گریه، خنده افراطی و به دنبالش گریه افراطی. گاهی ممکن است خود برای خویش شادی کاذب و ناصوابی پدید آورد مثل شادی لحظه ای در سایه استمناء که در کودکان کمتر و در بزرگتران بیشتر است. در پس هر شادی و مخصوصا شادی های کاذب، غم و غصه ای خواهد بود.
تیپ شاداب ها:
کودکانی که شاد و شادابند از چه تیپی و از چه گروه و خانواده هائی هستند؟ در اینجا بررسی هائی صورت گرفته و نشان داده اند که اغلب آنان از خانواده های مرفه و ثروتمندند که همه گونه امکانات را در اختیار دارند و می توانند همه خواسته های خود را محقق گردانند. اینان از فرط شادابی در عالم بی غمی افتاده اند و در مرحله ای هستند که دل به حال دیگران نمی سوزانند. سرگرم خود و دنیای خویشند و دائما از لذات جدید بحث به میان می آورند و در جستجوی ایجاد تنوع در زندگی هستند. هرگز معنی و مفهوم رنج و بدبختی را نچشیده اند و در آن وادی گامی برنداشته اند. در عین حال به این نکته توجه کنیم که شادابی همه گاه به ثروت و امکانات و دارائی مربوط نیست. در مواردی بسیار به حال و روحیه و حوصله و آگاهی و دانائی مربوط است. خانواده هائی هستند که فقیرند ولی می توانند با به کار گیری روشهائی برای خود و فرزندان خود شادی و سرور بیافرینند. اساس شادمانی در محبت و احساس رضایت است و این امر برای کودکان نیز مفهوم و دارای معنی است. شما هم در عین فقر و ناداری اگر بتوانید محبت و عاطفه خود را ایثار و تقدیم کودک کنید می توانید شادی و شادابی بیافرینید. چه بسیار کودکانی که از خانواده های اغنیاء می باشند ولی والدینی دارند تو دار، سختگیر، خواستار جدی رعایت مبادی آداب و رسوم و نمی گذارند فرزندانشان مزه شادمانی و غنای روان را دریابند. و برعکس خانواده هائی هستند جدا فقیر و نادار که دارای عزت نفس، شادابی رضای باطند و برای فرزندان خود سرور و خوشحالی پدید می آورند. اصل بر این است که والدین کودک افرادی باشند مسرور، گشاده رو، خندان، خوش گفتار، بذله گو، خوش برخورد، متحمل، آماده کار، فعال، دارای فکری باز و روشن، بچه های خود را در آغوش می گیرند و به آنها محبت می کنند. ادب خواهی از کودکان را با خنده و شادی مطرح می کنند و با گرمی و طراوت، کانون کمبود مالی خود را جبران می کنند.
آثار و فواید شادابی:
شادابی کودکان دارای آثار و فواید بسیاری است. این آثار در جنبه های مختلف حیات کودک به چشم می خورد. ما ذیلا به مواردی از آن اشاره می کنیم:
1- در جنبه بدن: کودکان شاداب و مسرور، قد و قامتی افراشته دارند، نیرومندند، افرادی با انرژی هستند، چهره شان گشاده است، صورتشان از فرط شادی برق می زند، حتی اگر زشت روی هم باشند با طراوتند. اشتهای این کودکان خوب است، غذا را بهتر هضم می کنند، ذخیره قوای شان خوب است، کار بدنی شان با سهولت صورت می گیرد، چشم و گوش و اعضایشان بهتر کار می کند، جنب و جوش بیشتری از خود نشان می دهند، بیشتر می جهند، بیشتر می دوند، بیشتر می خندند و حتی گوئی غده های درونی شان هم بهتر کار می کنند، کمتر بیمار می شوند و...
2- در جنبه روان: شادابی و نشاط در روان کودکان هم موثر است. روحیه های با نشاط، روان شاد و فرح آمیزی را در فرد به ارمغان می گذارند. استعداد اینگونه کودکان بیشتر و بهتر شکوفا می شود، هوش شان بیشتر رشد می کنند و گسترش می یابد، حافظه و تخیل و دقت و اراده شان قوی تر است. انگیزه های عالی در این گونه کودکان بیشتر و بهتر پدید می آید، خوبتر می توانند فکر کنند، عالیتر می توانند تصمیم بگیرند، از اختلالات روانی، از عوارض و آفات آن دورند، کمتر دچار بیماری روانی می شوند، اختلال کمتری متوجه آنان است.
3- در جنبه عاطفه: این گونه کودکان سهل گیرند، دیرتر به خشم می آیند، زودتر می بخشند، اهل محبت و عاطفه اند، در طریق دوست داشتن دیگران هستند و می کوشند مسائل دیگران را زودتر و بهتر حل کنند. اهل جوشش با دیگرانند. می توانند دوست بدارند ،.... گاهی که خوشحالی و سرورشان به مرحله نشئه می رسد احساس آرامش روحی و جسمی بیشتری دارند. در چنان صوت کینه و عقده خود را فرو می گذارند، غم و گریه را رها می کنند، عواملی چون ترس، اضطراب، پریشان حالی کمتر به سراغ شان می آید و....
4- در حیات اجتماعی: این گونه کودکان حاضرند با دیگران بیشتر بجوشند، دوستان زیادتری پیدا کنند، در مدرسه اهل بازی با گروه وسیعتری باشند، دیگران را به بازی و جنب و جوش دعوت کنند و حتی همکاری هائی داشته باشند تا دیگران به حال و حرکت آیند. اینان را در مدرسه و کلاس، در خانه و کوچه فعال می بینی، دائما در کنار دیگران است و در زندگی در جمع مسرور راضی است. در گوشه ای کز نمی کند، از بچه های دیگر که همبازی او هستند شکوه و ناله ای ندارد، به حساب عقده های شخصی با دیگران درگیری پیدا نمی کند، تنها لذت و آسایش خود را نمی طلبد، خواستار رشد و همکاری با جمع است، می داند چگونه به دیگران محبت کند و به آنها مهرورزی کند.
5- در امر تحصیل و فراگیری: اینگونه کودکان در شرایطی هستند که یادگیریشان بهتر انجام می گیرد. در مدرسه چنانند که گوئی آمادگی فراگیری بیشتری دارند. چون اختلال در ذهن ندارند و چون مشغله ای و مشکلی ذهن شان را به خود مشغول نکرده است و راحتتر درس می فهمند. برنامه کار و درس شان منظم است، اضطراب ندارند، بی نظم نیستند، کارهای شان از روی نقشه و برنامه است و به همین نظر تنبلی و عقب ماندگی در کارشان کمتر است. در کلاس درس نشاط دارند، آماده پاسخگوئی به سوالات معلمند و پرسش معلم را برای خود بلا و آفتی نمی شمارند.
6- در جنبه شخصیت: و بالاخره و در کل شخصیت چنین کودکانی عادی و به هنجار است. در زندگی خود تضاد و تعارضی نمی بینند که سر از پریشان حالی و افسانه بافی در آورند. عصبی نیستند تا به انگشت مکیدن و ناخن جویدن مشغول گردند. حالت غیرعادی ندارند تار رفتار عصبی داشته باشند. اینان چون نشاط و شادمانی طبیعی شان تامین شده است دچار بداخلاقی نیستند، لاف زنی و دروغگوئی ندارند، اهل تعصب و فریب نیستند، تظاهر و ریا ندارند، مبتلای به نفاق و عیبجوئی نیستند. کودکند ولی رفتار بزرگان را دارند. اعمال و رفتارشان معقول، اندیشیده و از روی حساب است. اگر در بین جمعی از دانش آموزان باشند توجه معلم را به سوی خود جلب کرده و باعث آن می شوند که درباره شان به نیکی داوری شود و ما همین وضع را درباره آنها در جمع مهمانان می بینیم.
موارد شادی کودک:
کودک در چه مواردی و در سایه چه شرایطی به شادی می رسد و آیا این حالت به خودی خود حاصل شدنی است؟ در پاسخ باید گفت کودک به هنگامی شادمان است که:
- در محیط خانواده خود پذیرفته شده و عامل شادمانی و سرور باشد.
- نیازهای اولیه او به نیکی برآورده شده و او اقناع شده باشد.
- زندگی او بی سر و صدا و به دور از آشفتگی و درگیری والدین و مربیان باشد.
- حیات او به دور از غم و رنج و مصیبت و سرخوردگی و شکست باشد و برای او احساس افتخاری پدید آید.
- در میان جمع دوستان و اطرافیان خود پذیرفته شده و جای پائی داشته باشد.
- در زندگی او شور و نشاط و خنده و لذت و سرور باشد و او بتواند اشیاء را دستکاری کند.
- در انجام وظایف و مسئوولیت ها موفق باشد و این توفیق دل او را شاد کند.
- در زندگی او نظم و ترتیبی حاکم باشد و هدف اندیشیده ای را دنبال کند.
- برای کار و تلاش و مثلا مدرسه رفتن او انگیزه ای باشد و پاسخ خوبی برای انگیزه هایش بیابد.
-احساس کند که او هم به نوبه خود توانسته است والدین و مربیان خود را مسرور و شادمان کند.
- در خانه احساس امنیت کند و مطمئن باشد که خطری متوجه او نیست.
منـابـع
دکتر علی قائمی- خانواده و مسائل عاطفی کودکان – از صفحه 18 تا 24
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها