ادله نبوت و رسالت حضرت سلیمان علیه السلام

سلیمان نبی

اکثر مورخان نوشته اند: هنگامی که داود آن حضرت را به جانشینی خود برگزید، از عمر سلیمان بیش از سیزده سال نگذشته بود. و این مطلب در حدیثی از امام موسی بن جعفر نیز روایت شده است. در پاره ای از احادیث نقل است که چون داود خواست سلیمان را که کودکی بود وصی خویش کند، علما و بزرگان بنی اسرائیل به مخالفت برخاستند و گفتند داود می خواهد جوان نورسی را بر ما امیر گرداند با این که میان ما بزرگ تر از او نیز وجود دارد. خدای تعالی به او وحی فرمود مجلسی ترتیب دهد و عصاهای آنان که مدعی جانشینی داود هستند و هم چنین چوب دستی سلیمان را بگیرد و در اتاقی بنهد و روز دیگر آن عصاها را بیرون آورند و هر کدام از آن ها که سبز شده بود، جانشین داود می باشد. چون این کار را کردند و روز دیگر بدان اتاق رفتند، دیدند که چوب دستی سلیمان سبز شده است.
در بعضی احادیث سبب این که حضرت داود، سلیمان را به جانشینی خود برگزید، قضاوتی بود که سلیمان در همان کودکی، درباره صاحب زمین و گوسفندان کرد و خدای تعالی در سوره انبیاء بدان اشاده کرده است. گزیده داستان این است که دو نفر به نزد داود آمدند و یکی از آن دو گفت: «من زمینی کشاورزی داشتم که آن را کشت کرده بودم و چون سبز شد، گوسفندان این مرد شبانه آمدند و زراعت مرا خورده اند.» و در روایات زیادی است که گفت زراعت مزبور درختان مو بوده و خوشه های انگور در آن ها ظاهر گردیده بود. داود برای قضاوت در آن ماجرا سلیمان را طلبید و با او به گفتگو و مشورت پرداخت یا به نقل بعضی از روایات، قضاوت را در آن باره به سلیمان سپرد و فرمود: «نزد سلیمان بروید تا وی درباره شما حکم کند.» سبب مشورت یا ارجاع به سلیمان همین بود که می خواست شایستگی او را برای جانشینی خود به بنی اسرائیل گوش زد ساخته و به آن ها بنمایاند.
سلیمان حکم کرد گوسفندان را به صاحب زمین بدهند و زمین را به صاحب گوسفندان بسپارند تا وقتی که زراعت به حالت اولیه بازگردد و در این مدت، صاحب زمین از شیر و پشم گوسفندان استفاده کند و صاحب گوسفندان نیز به زراعت زمین همت گمارد، بدین تدتیب زیانی متوجه هیچ یک از دو طرف نخواهد گردید. در حدیث کلینی که از امام صادق (ع) روایت کرده، حضرت داود بدو فرمود که چرا خود گوسفندان را به صاحب زمین ندادی چنان که علمای بنی اسرائیل چنین حکم می کنند؟ سلیمان گفت: «زیرا گوسفندان ریشه زراعت و درختان را که نخورده اند و سال دیگر زراعت به حال سابق باز می گردد.» به دنبال این حکم، وحی الهی نیز به داود نازل گردند و خدای تعالی بدو فرمود: «حکم همان است که سلیمان کرده.» بدین ترتیب استعداد و شایستگی سلیمان برای جانشینی داود نزد بنی اسرائیل و فرزندان دیگر داود آشکار گردید. به هر حال به مستندات مقام نبوت و رسالت حضرت سلیمان (ع) اینگونه می توان اشاره نمود.

نزول وحی بر سلیمان (ع)

خداوند می فرماید: «إنا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبین من بعده و اوحینا الی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الا سباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان و اتینا داود زبورا؛ ما به تو وحی فرستادیم، همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی فرستادیم و (نیز) به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (بنی اسرائیل) و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی نمودیم، و به داود زبور دادیم.» (نساء/ 163)
آیه شریفه نام حضرت سلیمان (ع) را در ضمن نام یازده پیامبر دیگر ذکر نموده و تصریح می کند که افراد مذکور از جمله برگزیدگان و پیامبران خداوند هستند که به آنها وحی شده است، بنابراین به دلایل زیر شاید بتوان گفت آیه مذکور بیشتر از هر آیه ای بر نبوت حضرت سلیمان (ع) دلالت دارد زیرا:
اول) نام آن جناب را در کنار نام یازده پیامبر دیگر ذکر کرده است که جای شک باقی نمی گذارد که همه آنان از انبیاء هستند.
دوم) با صراحت کامل از آنان تعبیر به نبی شده است.
سوم) می فرماید به همه آنها وحی نازل کرده ایم و بدون شک از لوازم نبوت دریافت وحی است.
چهارم) در آیات بعد نیز (به دنبال ذکر نام آن عزیزان الهی) از آنان تعبیر به «رسول، مبشر و منذر» کرده است. که این خصوصیات مخصوص پیامبران است.

استدلال بر نبوت حضرت سلیمان (ع)

خداوند می فرماید: «و وهبنا له اسحاق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون کذلک نجزی المحسنین؛ و اسحاق و یعقوب را به او (ابراهیم) بخشیدیم و هر دو را هدایت کردیم، و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم، و از فرزندان او، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم)، این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم.» (انعام/ 84)
در آیه شریفه به سه نکته تصریح شده است:
1) خداوند به ابراهیم (ع) دو فرزند به نام اسحاق و یعقوب داد.
2) هدایت خاصه خداوند بر افراد مذکور از جمله حضرت سلیمان (ع).
3) نحوه و چگونگی پاداش خداوند بر نیکوکاران.
«هدینا» را به معنای، هدایت خاص به معرفت الهی و معرفت و شناخت احکام شریعت، و راهیابی به الطاف و توفیق خاص الهی یعنی رسیدن به مقام و منزلت عظمای نبوت دانسته است و می گوید: «هدایت نمودیم از ذریه نوح (ع) داود و سلیمان را. حاصل اینکه به وسیله توفیق و الطاف خاصه هدایت کامله، یعنی نبوت را عطا فرمودیم به داود و پسرش سلیمان و نیز به ایوب و یوسف» و در مورد «کلا هدینا» اول، می گوید: «هر یک از این دو را هدایت نمودیم به معرفت خاصه خود و احکام شریعت و الطاف و توفیق محض، یعنی نبوت را عطا فرمودیم.» در نتیجه از آیه شریفه به دو جهت نبوت حضرت سلیمان (ع) استفاده می شود: نخست، اینکه نام آن جناب را در ضمن نام هشت نفر از پیامبران الهی ذکر کرده است. دوم، اینکه همان حکمی که به افراد مذکور نسبت داده شده است «هدایت» به وی نیز نسبت داده شده. و مفسرین مقصود از هدایت را مقام شامخ نبوت دانسته اند. بنابراین مقام نبوت حضرت سلیمان (ع) با استناد به این آیه قابل اثبات است.

صاحب حکمت و علم

خداوند می فرماید: «ففهمناها سلیمان و کلا ءاتینا حکما و علما؛ پس ما سلیمان را (به آن حکومت و فرمان دادن) آگاه ساختیم و هر یک (از داود و سلیمان) را حکم و فرمان (نبوت و پیغمبری) و علم و دانش (به احکام) دادیم.» (انبیاء/ 79)
خداوند می فرماید: ما این داوری و حکومت را به سلیمان تفهیم کردیم و با تایید ما او بهترین راه حل این مخاصمه را دریافت، اما مفهوم این سخن آن نیست که حکم داود اشتباه و نادرست بود، چرا که بلافاصله اضافه می کند: ما به هر یک از این دو، آگاهی و شایستگی داوری و علم بخشیدیم. گویند: سلیمان 11 ساله بود که این حکم را داد. بعضی از مفسرین این تفهیم را از طریق وحی دانسته اند ضمن اینکه این احتمال را نیز طرح کرده اند که الهام و القاء در قلب باشد، اما وحی را بیشتر تقویت کرده اند. آیه شریفه صراحتا بیانگر نوعی ارتباط بین حضرت سلیمان و خدای متعال (در حالی که سلیمان در اوان نوجوانی بوده است. که معمولا با وجود قرینه حکما و علما در ادامه آیه شریفه) از این نوع ارتباط تلقی وحی بر پیامبران می شود و با توجه به این مطلب شاید بتوان گفت حضرت سلیمان (ع) در اوایل نوجوانی به مقام نبوت رسیده باشد.

مقام و منزلت حضرت سلیمان (ع)

خداوند می فرماید: «ولقد اتینا داود و سلیمان علما و قال الحمدلله الذی فضلنا علی کثیر من عباده المؤمنین؛ و ما به داود و سلیمان، دانشی عظیم دادیم، و آنان گفتند و ستایش از آن خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشید.» (نمل/ 15)
موضوع آیه شریفه عطا «علم عظیم» از سوی خداوند به حضرت داود و حضرت سلیمان و برتری آن دو بر بسیاری از بندگان مؤمن الهی است. و موضوع مورد نظر را مقام و منزلت حضرت سلیمان (ع) نزد خداوند با عنایت به آیه شریفه است، که با صراحت می فرماید ما به سلیمان و پدرش علمی عظیم دادیم و آنان خداوند را بر این برتری سپاس گذاری نمودند. آنچه در آیه شریفه مورد بحث مفسرین قرار گرفته دو نکته است «علما» و «فضلنا» که مقصود از علمی که به آنان داده شده چیست؟ و مقصود از این برتری چیست؟ که از زبان آن دو نقل شده است.
بعضی از بزرگان مفسرین گفته اند: مقصود از «علما» علمی است که برای اثبات رسالت ایشان مفید بوده، مثل دانشی که میان مردم داوری و قضاوت کنند و دانشی که زبان مرغان و جنبدگان را بدانند و مقصود ایشان از «فضلنا» این بود که از میان مردم برگزیده و به مقام پیامبری رسیدند و نیز به آنها معجزه و حکومت و دانش داده شده و آهن در دستشان نرم و شیطانهای جن و انس مسخرشان شدند و بعضی گفته اند: مقصود از «علما» دانشی از احکام شرایع (گذشته) و گفته اند علم کیمیا است. و مقصود از «فضلنا» برتری به دانش است. و بعضی گفته اند: مقصود از «علما» علم هر چیز و حکومت و سیاست است و عالم استحقاق ریاست روحانی و جسمانی بر عوام را دارد، پس خداوند آنها را به «علم سیاست و حکومت و سایر علوم» بر دیگر بندگان مؤمنش برتری داد.

مقامی ارجمند و عاقبتی نیکو

خداوند می فرماید: «و ان له عندنا لزلفی و حسن ماب؛ و قطعا براى او در پيشگاه ما تقرب و فرجام نيكوست.» (ص/ 40)
آیه شریفه با صراحت تمام مقام منزلت حضرت سلیمان (ع) را نزد خداوند بیان می کند به طوری که هیچ ابهامی باقی نمانده تا مفسرین را به خود مشغول نماید.
در بیانی ذیل آیه شریفه گفته شده به درستی که سلیمان را نزد ما هر آینه قرب مرتبه است. یعنی مقرب درگاه ما باشد، «و حسن ماب» و برای او است نیکوئی بازگشت، یعنی درجات بهشت که اعظم نعم است. آیه دلالت دارد بر آنکه اعطای این سلطنت عظیمه دنیوی، موجب نقصان قرب وفوز به فیوضات اخروی نیست و در بیان دیگری گفته اند آیه دلالت دارد بر گرامی داشت مقام سلیمان (ع) که در پیشگاه کبریائی منزلت و قرب دارد و به مقام تقرب و جوار رحمت و فضل نیز نائل آمده است.
در بیان جامع تری گفته اند: آخرین موهبت خداوند بر سلیمان مقامات معنوی او بود که خداوند در سایه شایستگیهایش به او مرحمت کرده بود، چنانکه در آخرین آیه مورد بحث می فرماید برای او (سلیمان) نزد ما مقامی بلند و والا و سرانجامی نیک است. این جمله در حقیقت پاسخی است به آنها که ساحت قدس این پیامبر بزرگ را به انواع نسبتهای ناروا و خرافی (به پیروی آنچه در تورات کنونی آمده است) آلوده ساخته اند، و به این ترتیب او را از همه این اتهامات مبرا می شمرد، و مقام او را نزد خداوند گرامی می دارد، حتی تعبیر به «حسن ماب» که خبر از عاقبت نیک او می دهد ممکن است اشاره به نسبت ناروا می باشد که در تورات آمده که سلیمان به خاطر ازدواج با بت پرستان سرانجام به آیین بت پرستی تمایل پیدا کرد و حتی دست به ساختن بتخانه ای زد. قرآن با این تعبیر خط بطلان بر تمام این اوهام و خرافات می کشد.


Sources :

  1. عین الله ارشادی- سیمای الگویی پیامبران در قرآن کریم

  2. ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏16 صفحه 149، جلد 18 صفحه 87

  3. سید محمد حسینى همدانى- تفسیر انوار درخشان- جلد 6 صفحه 4، جلد 14 صفحه 129

  4. حسین بن على الخزاعى النیشابورى- تفسیر روض الجنان و روح الجنان- جلد 13 صفحه 253

  5. حسین بن احمد حسینى شاه عبدالعظیمى- تفسیر اثنى عشرى- جلد 3 صفحه 320، جلد 11 صفحه 199

  6. محمدکریم علوى حسینى موسوى- تفسیر کشف الحقایق- جلد 1 صفحه 579، جلد 2 صفحه 688

  7. کمال الدین حسین واعظ کاشفى- تفسیر مواهب علیه- جلد 3 صفحه 325

  8. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 13 صفحه 469، جلد 19 صفحه 289

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/113376