فلسفه دینی یهود و ظهور مسیحا

فلسفه دینی یهود

موج بررسی عقلانی عقائد یهود از عربستان تا مصر، قرطبه و طلیطله گسترش یافت و بر اذهان تمام یهودیان تأثیر کرد. این موج اثر ماندگاری بر نظریات و اعتقادات یهود باقی گذاشت و گونه ای ادبیات بارور و لطیف، یعنی ادبیات فلسفی یهود قرون میانه را پدید آورد که در تولید آن قارئون سهم زیادی داشتند.

نظریه های عقلی سعدیا در خصوص اعتقاد مسیحایی
یکی از پیشگامان این حرکت سعدیا گائون (942-892 میلادی) بود. وی بدون ترس از آسیب دیدن ایمان خود یک فلسفه دینی یهودی بر اساس کتاب مقدس و سنت پدید آورد که با مفاهیم فلسفی عصر وی سازگاری داشت. دو فصل از کتاب مهم او به نام عقائد و باورها درباره مسیحا است. فصلهای یاد شده عبارتند از: فصل هفتم در باب رستاخیز مردگان و فصل هشتم در باب رهایی نهایی.

سعدیا و رستاخیز مردگان
بررسی او پیرامون مسائل مربوط به دوران مسیحایی مطالب تازه چندانی ندارد، ولی در آن تلاش کرده که چند عقیده و تعلیم رایج را عقلانی سازد. وی استدلال می کند که امکان نوسازی اسرائیل و رستاخیز مردگان لازمه ایمان به توانایی خدا برای آفرینش جهان است و رخ دادن این امور معجزه آسا، همچون تحقق وعده های خدا به بنی اسرائیل که در کتاب مقدس آمده، حتمی است. سعدیا با نظر کسانی که معتقدند امید مسیحایی در زمان حاضر هیچ اصلی در کتاب مقدس ندارد و همه وعده های انبیا پس از بازگشت از تبعید بابلی و تجدید حکومت محقق شده، مخالف است و برای رد این نظریه 15 دلیل می آورد: 5 دلیل از تجربه، 5 دلیل از کتاب مقدس و 5 دلیل از سنت. بر اساس این ادله، وعده های یاد شده محقق نشده اند و به آینده دوری ارتباط دارند. وی همان دلیلها را بر ضد مسیحیان که می گویند وعده های کتاب مقدس مربوط به عیسی مسیح است، جهت می دهد.
همچنین او می کوشد معجزه رستاخیز را نه تنها به دلیل قدرت مطلقه خدا، بلکه حتی از طریق طبیعی، ممکن جلوه دهد. عناصر بدن ممکن نیست مفقود یا نابود شوند، بلکه پس از مرگ در جایی از جهان باقی می مانند و آمادگی دارند تا به اراده خدا دوباره به هم بپیوندند. برای تأیید این عقیده، وی مطالبی پیرامون رستاخیز از کتاب مقدس نقل می کند و نشان می دهد فقراتی که به ظاهر این عقیده را نفی می کند، به چیز دیگری ارتباط دارد، ولی عبارات مربوط به رستاخیز را باید بدون تأویل پذیرفت. او حتی این عقیده تلمود را ممکن می داند که مردگان در همان جامه هایی که با آنها به خاک رفته اند، بر خواهند خاست.

نظریه سعدیا درمورد علت آزمون سخت و طولانی بنی اسرائیل
نظریه سعدیا درباره علت آزمون سخت و طولانی بنی اسرائیل این است که آن امتحان یا به دلیل گناه قوم و یا برای آزمایش استحکام ایمان ایشان است. سختی آزمونها نشانه نزدیک شدن پادشاهی مسیحاست. رنجهای بنی اسرائیل باید سرانجام، خاتمه یابد؛ زیرا خدا کاملا عادل است. هر کس به سبب ایمان ما بر ما بخندد و ما را به علت رنج کشیدنمان احمق بداند، در حالی که ما می توانیم با انکار ملیت خود، شاد و کامیاب زندگی کنیم، چنین کسی خود احمق است؛ زیرا او از بازده آزمونی که ما برای ایمانمان متعهد و متحمل می شویم، بی خبر است. وی مانند کسی است که تا کنون روییدن گندم را ندیده باشد و با مشاهده بذر پاشیدن، بر کشاورزان بخندد. چنین فردی نمی داند که کشاورز هنگام خرمن بیست یا سی برابر بذری را که به دور ریخته است، به دست خواهد آورد.
نکته دیگری که وی بر آن تأکید می کند، تأثیر توبه حقیقی بنی اسرائیل است. او بر چیزی اصرار می ورزد که قبلا در کتاب اسرار ربی شمعون بن یوحای آمده و گفته شده که به علت عدم شایستگی بنی اسرائیل، در آغاز نه مسیحا بن داوود، بلکه مسیحا بن یوسف ظاهر خواهد شد و ظهور و مرگش به دست آرمیلوس خواهد بود که برای تسلط بر فلسطین تلاش خواهد کرد. وی بر داستان وی چند چیز تازه می افزاید، ولی به نظر می رسد که او به شدت تحت تأثیر توصیف روزگار مسیحا به گونه ای که در این مکاشفه گائونی آمده، قرار داشته است. همه امتها از چهار گوشه زمین رعایای یهودی خود را به مسیحای پادشاه تقدیم خواهند کرد و او ایشان را به فلسطین باز خواهد گرداند. معبد در شکوه نخستین خود نوسازی خواهد شد و مردگان پارسا و توبه کار همه نسلها برای زندگانی جاوید بر خواهند خاست.
آنها یکدیگر را خواهند شناخت و برای مدتی از خواسته ها و لذائذ مادی بهره مند خواهند شد و سرانجام، به فردوس خواهند رفت. افراد ناقص الخلقه، کور و شل به همان حال بر خواهند خاست و پس از شناسایی از سوی خویشاوندان خود، شفا خواهند یافت. سعدیا از محاسبه شمار تقریبی مردم در آن زمان نتیجه می گیرد که زمین برای زندگی دوباره ایشان گنجایش خواهد داشت و به هر شخص تقریبا 288 ذراع از زمین خواهد رسید. در آن عصر، ایمان جهانی و اجر و پاداش آن بسیار خواهد بود. مردم آن دوران و کسانی که پس از رستاخیز به دنیا آیند، عمری طولانی خواهند داشت، ولی جاوید نخواهند بود. بنی اسرائیل همگی قدرت پیشگویی خواهند داشت و به انجام دادن کارهای نیک و پرهیز از همه بدیها خواهد گرایید.

دو دوره ممکن برای نجات و محاسبه تاریخ ظهور

این دوره مسیحایی که در نتیجه توبه واقعی فرا می رسد، دوره ای است که نجات در آن ممکن می شود. دوره دیگری نیز وجود دارد و آن عبارت است از نهایت موعود بر اساس پیشگوییهای کتاب دانیال که در آخرالزمان روی خواهد داد، حتی اگر توبه بنی اسرائیل کامل نباشد. آنگاه سعدیا، بدون توجه به نهی شدید تلمود، بحث مفصلی را پیرامون محاسبه تاریخهای مسیحایی بر اساس سخنان فرشته به دانیال مطرح می کند. نتیجه محاسبات او چندان روشن نیست، اما به نظر می رسد وی انتظار داشته که مسیحا در سال 964 میلادی، یعنی زمان خود او، ظهور کند. سعدیا به دلیل بی اعتنایی به نهی ربانیون از محاسبه زمان رهایی، بسیار مورد انتقاد قرار می گرفت.
ابن میمون، با آنکه این عمل را محکوم می کند، برای توجیه کار سعدیا می کوشد و می گوید: «وی از روی ناچاری به آن دست زد، تا امید به آمدن مسیحا را در اذهان یهودیان عصر خود تقویت کند؛ زیرا آنان با بی صبری در پایان کار خود می اندیشیدند و پیرامون تاریخ آن حدسهایی می زدند و بدین منظور به فقراتی از کتاب مقدس رجوع می کردند. نویسندگان بعدی نیز به نهی ربانیون در این باب اعتنای چندانی نداشتند. در طول جنگهای صلیبی یهودیان آلمان و فرانسه با شور و التهاب در انتظار آمدن مسیحا بودند؛ زیرا یک عارف به نام الیعازر بن ناتان کنتراس محاسبه کرده بود که مسیحا ضمن 256 دوره ماه ( بین سالهای 1096 و 1104 میلادی) خواهد آمد.»

ربی حای گائون و نظریه رستاخیز در دوران مسیحا
آخرت شناسی سعدیا نقش کم اهمیتی را بر عهده الیاس و حتی مسیحا می گذارد؛ زیرا خدا نجات دهنده ای است که انواع کارهای رحمت آمیز را برای قوم خود انجام خواهد داد. این عقیده سعدیا که رستاخیز در دوران مسیحا رخ خواهد داد و به جهان آینده کشیده نخواهد شد،مورد قبول ربی حای گائون (1038-969 میلادی) آخرین فرد از گائونیم قرار گرفت. اما وی می افزاید: آنان که پس از رستاخیز بمیرند، در پایان عصر مسیحایی، هنگامی که جهان تازه برپا شود (یعنی در جهان آینده) زنده خواهند شد. همه نیکان و تمام گناهکاران توبه کار یهودی و غیر یهودی که خدای بنی اسرائیل را شناخته باشند، به جهان یاد شده راه خواهند یافت، در حالی که دیگران همگی به جهنم خواهند رفت.

اندیشه جهانی ابراهیم البارجلونی
یک ستاره شناس معروف یهودی اهل کاستیل به نام ربی ابراهیم بن حیا البارجلونی، ملقب به شهریار (1136-1065 میلادی) یک منظره بسیار عالی از دوران مسیحایی را ترسیم می کند. خدا همه گناهان حتی گناه نخستین انسان را خواهد بخشید، بدی را از دلهای مردم خواهد زدود و ایمان مؤمنان را تقویت خواهد کرد. با زدوده شدن همه بدیها از قلوب و فعال شدن تمام خوبیهای موجود در نهاد آدمی، جنگها پایان خواهند یافت. نظریه البارجلونی پیرامون تکامل عقول و نفوس در زمان مسیحا که در پایان رساله او بیان شده، تقریبا تازگی دارد. این نظریه، با وجود بهره گیری از برخی فقرات کتاب مقدس به عنوان زیربنا، به استدلال یک فیلسوف تحول یافته عصر جدید شبیه تر است تا یک فیلسوف یهودی قرنهای یازدهم و دوازدهم.

کتاب زروبابل و مادر مسیحا

به پیشگوییهای فراوان مکاشفه معروف به «کتاب زروبابل» که شاید تألیف یک یهودی ایتالیایی در حدود همین زمان باشد، تخیلات تازه ای افزوده شده است. ما همان صحنه پیشین و همان نقش آفرینان را در اینجا می بینیم: مسیحا بن یوسف، در اینجا نحمیا بن حوشئیل؛ مسیحا بن داوود، در اینجا مناحم بن عمئیل (یعنی تسلی دهنده، پسر قوم خدا)؛ الیاس و سرانجام، همان آرمیلوس دجال که زاده شیطان و تندیس مرمرین است. یک شخصیت تازه نیز مطرح شده که عبارت است از مادر مسیحا، به نام حفصیباه (یعنی خواسته من در او است). این زن، به رهبری یک ستاره بزرگ، پنج سال پیش از آمدن مسیحا بن یوسف ظاهر خواهد شد و دو پادشاه مقتدر را با ضربه عصای هارون که در دریاچه طبریه نگهداری می شود، خواهد کشت.
صحنه این توصیف خیالی عصر مسیحا به قرار زیر است: زروبابل، نهالی از خاندان داود خواستار آن می شود که چیزی درباره سرنوشت قوم مصیبت زده خود بداند. بدین علت او به شهر خونین رم برده می شود و او در آنجا مسیحا را در قیافه ای سهمگین می بیند. همینکه مطاطرون فرشته زروبابل را معرفی می کند، فورا مسیحا به جوان زیبایی مبدل می گردد. آن فرشته برای زروبابل شرح می دهد که مسیحا از روزگار نبوکد نصر (بخت نصر) در رم به شکل یک هیولای سهمگین می زیسته است، همچنین تاریخ ظهور او 990 سال پس از ویرانی معبد، یعنی سالهای 1060-1058میلادی و حوادث عصر مسیحایی را برای وی بیان می کند. بر اساس این مکاشفه، الیاس فقط به زنده کردن نحمیا مسیحا بن یوسف که کشته شده، مؤمنانی که در زمان آزار از دنیا رفته اند و نسلی که در بیابان تیه بوده اند، اقدام خواهد کرد.

یهودا هلوی، وطن پرست و چکامه سرای ملی

مهربان ترین و محبوب ترین شخصیت میان حکیمان و فیلسوفانی که نامشان صفحات تاریخ یهودیان اسپانیا را زینت می دهد، ربی یهودا هلوی (1142-1080 میلادی) است. وی یک شاعر، یک فیلسوف و بالاتر از همه یک میهن پرست یهودی واقعی بود که آتش عشق به قوم و شوق به سرزمین ملی در قلب وی زبانه می کشید. او به عنوان یک فیلسوف قرون میانه به طور طبیعی به تخیلات مسیحایی رایج ایمان داشت، ولی هنگام سخن گفتن از آینده بنی اسرائیل یا فلسطین، روح او از شور مذهبی هیجان می یافت و در شور و التهاب وطن همه چیز را فراموش می کرد.
نمونه ای از اشعار صهیونیستی این یهودی عبارت است از: « تاریخ نجات را محاسبه مکن، صبورانه منتظر باش، مشتاب، سرانجام، شکوه عمل من (خدا) را مشاهده خواهی کرد. به آنان که به دلیل داشتن شاهان و شاهزادگان بر خود می بالند، بگو: پادشاه من قدوس خاندان یعقوب و همو صخره نجات من است.» این شاعر به طور ضمنی به جاودانگی قوم یهود معتقد بود و با خوشبینی شدیدی حتی پس از گذشت زمان ظهور مسیحا بر مبنای محاسبات او، پیرامون رهایی بنی اسرائیل از طریق الیاس و مسیحا، نهالی از خاندان یسی، نغمه سرایی می کرد و از انتقام گرفتن از ادوم و عرب به علت کمک به ویرانی سرزمین بنی اسرائیل سخن می گفت. همان گونه که خورشید و ماه جاویدند، فرزندان یعقوب نیز جاودانه اند. اگر خدا آنان را با دست چپ خود براند، بی درنگ ایشان را با دست راست به نزد خود خواهد کشید. بنی اسرائیل باید به خود همچون یک قوم جاوید ایمان داشته باشند و از رنجها و تیره روزیهایی که بر سرشان می آید، نومید نگردند.

بنی اسرائیل به عنوان قلب جهان از نظر یهودا هلوی
اثری از یهودا هلوی به نام کوزری (خزری) که کتاب شعر و فلسفه است، اشارات زیادی به مسیحا و دوران مسیحایی دارد، ولی نظریه کاملی را در این باب ارائه نمی دهد. به نظر هلوی نسبت قوم اسرائیل به اقوام دیگر مانند نسبت قلب به سایر اندامهای بدن است. بنی اسرائیل به تمام نیروهای معنوی هادی بشریت حیات می بخشند و همه دردها و رنجهای قلوب بنی آدم را تحمل می کنند. این قوم اسرائیل است که اشعیای نبی درباره او می گوید: «او غمهای ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود.»
پراکندگی بنی اسرائیل بر اساس تقدیر الهی است. همان طور که بذر، پیش از آنکه با زیبایی و شکوه بروید، در زمین پاشیده و نابود می شود، بنی اسرائیل نیز که اکنون خوار و متروک هستند، روزی در کمال زیبایی شکوفا خواهند شد. مسیحیت و اسلام راه را برای تحقق بهتر آرمانهای یهودیت هموار می کنند. هنگامی که تمامی بشریت به شناخت ارزش واقعی ریشه درختی که میوه آن را می خورند، توفیق یابند، آنان بنی اسرائیل را مورد احترام قرار خواهند داد و همراه با قوم برگزیده به پادشاهی مسیحایی وارد خواهند شد. هلوی، هم در کتاب کوزری (خزری) و هم در دیوان شعر خود، بدون تأکید چندان، به عقیده رستاخیز اشاره می کند. برخی از دانشمندان جدید سخنان او پیرامون رستاخیز را به جاودانگی نفس تفسیر کرده اند.

رسالت جهانی بنی اسرائیل
در فلسفه یهودا هلوی عنصری دیده می شود که در نوشته های پیشین به روشنی دیده نمی شد. وی لازم می داند اثبات کند که وجود بنی اسرائیل لازم است و آنان، پیش از به دست آوردن برکات عصر مسیحایی، باید رسالت گستردن پیام وحی الهی را میان امتها به انجام رسانند. برای تحقق این رسالت ملتها نیز به اندازه بنی اسرائیل موظفند که یهودیت را ارج نهند و آن را بپذیرند. این نکته بسیار جالب توجه است، مخصوصا اگر با در نظر گرفتن اثر آن در نهضت اصلاحی یهودیت جدید به آن نگاه کنیم؛ زیرا مفهوم رسالت مسیحایی یک عنصر برجسته در آن نهضت اصلاحی است.


Sources :

  1. جولیوس کرینستون- انتظار مسیحا در آیین یهود- ترجمه حسین توفیقى- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1377

  2. محمدمهدى کریمى ‏نیا- مقاله انتظار موعود در آیین یهود- فصلنامه معرفت- شماره 27

  3. راب ا کهن- گنجینه ای از تلمود- ترجمه امیرفریدون گرگانی- انتشارات زیبا

  4. محمد بهشتی- ادیان و مهدویت- مؤسسه مطبوعاتی حسینی- تهران بی تا

  5. جواد قاسمی قمی- مقاله ماشیـح؛ منجی یهود به روایت تلمود (نشانه ها و کارکردها)- مجله هفت اقلیم- پیش شماره 2

  6. جیمز هاکس- قاموس کتاب مقدس- کتابخانه طهوری- تهران 1349

  7. جلال الدین آشتیانی- تحقیقی در دین یهود

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/114647