گفتگوهای دوزخیان (نتیجه اعمال)

روان و نیروى عاقله که فضیلت بشرى است او را در برابر نعمت آفرینش خاضع مى نماید و به طور بداهت او را التزام به سپاس گزارى مى نماید و طریقه سپاس نیز حرکت به سوى مقصد و کمال انسانى است و اساس آن معرف ذات و صفات کبریائى و اعتقاد به توحید و اصول آن و انقیاد از ساحت پروردگار است که از اداء وظیفه خود برآید و به سپاس نعمت قیام نماید و نمونه اى از شعار عبودیت باشد.
همچنین گروهى که در مقام شکر گذارى از نعمت آفرینش بر نیاید وظیفه خود را اداء ننموده ناگزیر از رحمت پروردگار و از فضل او بى بهره خواهند بود و به بعد از حرمان از رحمت و تیرگى روانى و بالاخره مورد غضب ساحت کبریائى قرار خواهند گرفت از نظر اینکه از مقام انسانیت و فضیلت بهره اى نبرده نه خود را شناخته و نه آفریدگار خود را این گروه مرهون رذایل خلقى و بیماریهاى عقیدتى و محرومیت خود از مقام انسانیت خواهند بود و شقاوت ذاتى و خلود در بعد از رحمت و استقرار در ظلمت و جنایت ذاتى همین است: «کل نفس بما کسبت رهینة* إلا أصحاب الیمین؛ هر کسى در گرو دستاورد خویش است. مگر اهل سعادت، [که اعمال بد ندارند]» (مدثر/ 38- 39)

شما چرا اهل دوزخ شدید؟
آنها در پرتو ایمان و عمل صالح، غل و زنجیرهاى اسارت را شکسته اند، و بى حساب وارد بهشت مى شوند. در اینکه منظور از "أصحاب الیمین" در اینجا چه کسانى هستند؟ در میان مفسران گفتگو است: بعضى آن را به کسانى تفسیر کرده اند که نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى شود. و بعضى آنها را مؤمنانى مى دانند که مطلقا گناه ندارند، و بعضى آن را اشاره به فرشتگان دانسته اند، بعضى دیگر به اطفال مسلمین، و بعضى دیگر به کسانى که در روز میثاق در سمت راست آدم بودند، و بعضى دیگر به کسانى که قرآن درباره ی آنان فرموده: «الذین سبقت لهم منا الحسنى؛ کسانى که از طرف ما برایشان سرنوشت خوب نوشته شده.» (انبیاء/ 101) تفسیر کرده اند.
ولى همه ی اینها وجوهى ضعیف است که ضعفش بر کسى پوشیده نیست. ولى آنچه از آیات مختلف قرآن بر مى آید، و شواهد قرآنى دارد، همان معنى اول است، آنها کسانى هستند که داراى ایمان و عمل صالحند، و اگر گناهان مختصرى داشته باشند تحت الشعاع حسنات آنهاست، و به حکم «إن الحسنات یذهبن السیئات؛ یقینا نیکى ها بدى ها را از میان مى برند.» (هود/ 114) اعمال نیکشان اعمال بد را مى پوشاند، یا بدون حساب وارد بهشت مى شوند و یا اگر حسابى داشته باشند سهل و ساده و آسان است، همانگونه که در آیه ی 7 سوره ی انشقاق آمده است: «فأما من أوتی کتابه بیمینه فسوف یحاسب حسابا یسیرا؛ اما کسى که نامه اعمالش به دست راست او داده شده حساب او آسان خواهد بود.»
آنچه از مجموع "مستثنى منه" و "مستثنى" استفاده مى شود این است که نفوس داراى عمل به دو قسم تقسیم مى شوند، یکى نفوسى که رهین به کرده هاى خویشند، و این نفوس مجرمین است، و دوم نفوس آزاد شده از رهن، و این نفوس اصحاب یمین است، و اما "سابقون مقرب"، یعنى آنهایى که خداى تعالى در بعضى از موارد کلامش قسم سوم براى دو قسم نامبرده شمرده، و فرموده: «و کنتم أزواجا ثلاثة* فأصحاب المیمنة؛ و شما به سه گروه تقسیم خواهید شد. نخست اصحاب میمنه هستند.» (واقعه/ 7- 8) «أولئک المقربون؛ آنها مقربانند.» (واقعه/ 11) داخل در تقسیم مورد بحث نیستند، چون در اول قید کردیم، نفوس داراى عمل. و اما مقربین آن چنان در مستقر عبودیت استقرار یافته اند که اصلا خود را صاحب نفس نمى دانند، تا چه رسد به اینکه صاحب عمل بدانند، هم نفس خود را ملک خدا مى دانند، و هم اعمالشان را، آنان نه در محضر خداى تعالى حاضر مى شوند، و نه به حسابشان رسیدگى مى شود، هم چنان که در آیه زیر فرموده: «فإنهم لمحضرون* إلا عباد الله المخلصین؛ همه نفوس احضار مى شوند به جز بندگان مخلص.» (صافات/ 127- 128) پس این طایفه از تقسیم مورد بحث به کلى بیرونند.
قرطبى مفسر معروف اهل سنت از امام باقر (ع) در تفسیر این آیه نقل کرده است که فرمود: «نحن و شیعتنا اصحاب الیمین، و کل من ابغضنا اهل البیت فهم المرتهنون؛ ما و شیعیانمان اصحاب الیمین هستیم، و هر کس ما اهل بیت را دشمن دارد در اسارت اعمال خویش است.» این حدیث را مفسران دیگر از جمله در مجمع البیان و نویسنده تفسیر نورالثقلین و بعضى دیگر ذیل آیات مورد بحث آورده اند.

پرسش اصحاب یمین از دوزخیان
سپس به گوشه اى از شرح حال "اصحاب الیمین" و گروه مقابل آنها پرداخته مى افزاید: «فی جنات یتساءلون* عن المجرمین؛ آنها در باغهاى پر نعمت و با عظمت بهشتند در حالى که از گنهکاران سؤال مى کنند.» (مدثر/ 40- 41) مى گویند: «ما سلککم فی سقر؛ چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟!» (مدثر/ 43) منظور از جمله ی "یتساءلون عن المجرمین" این است که مجموعه اهل بهشت از مجموعه مجرمین مى پرسند، نه اینکه هر یک نفر از اهل بهشت از یک نفر از اهل دوزخ بپرسد.
از این آیات به خوبى استفاده مى شود که رابطه میان بهشتیان و دوزخیان به کلى قطع نمى گردد، بهشتیان مى توانند از عالم خود وضع دوزخیان را مشاهده کنند، و با آنها به گفتگو پردازند. از نظر قدرت و نفوذ اراده مطلقه اهل ایمان ساکنان جوار رحمت می توانند از اهل دوزخ سؤال نمایند و از جمله خواسته آنان آن است که سؤال نمایند که چه وسیله بود که سیر و سلوک هر یک از بیگانگان را به دوزخ کشانیده و به عقوبت و غضب پروردگار محکوم نمود. چه چیز شما را به آتش دوزخ و سقر کشانید. و این سؤال توبیخ و سرزنش بهشتیان به دوزخیان است. یعنى اهل بهشت آگاه می شوند بر اهل دوزخ پس می گویند به ایشان چه چیز شما را در آتش انداخت.
اصحاب یمین را بى حساب در بهشتهاى الهى می برند و اهل عذاب را در جهنم مشاهده می کنند و از آنها پرس و سؤال می کنند. با اینکه فصل بین بهشت و جهنم بسیار است لکن چشم آن عالم بسیار تیز است که می فرماید: «فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید؛ اینک از تو پرده ات را برداشتیم پس دیده ات امروز تیزبین است.» (ق/ 22) اهل بهشت جهنم و اهل جهنم و عذاب جهنم را مشاهده می کنند و بالعکس اهل عذاب هم اهل بهشت و نعم آنها را مشاهده می کنند و آیات شریفه در این باب بسیار داریم مثل: «و نادى أصحاب الجنة أصحاب النار أن قد وجدنا ما وعدنا ربنا حقا فهل وجدتم ما وعد ربکم حقا قالوا نعم فأذن مؤذن بینهم أن لعنة الله على الظالمین؛ و اهل بهشت دوزخیان را آواز دهند که ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود درست یافتیم آیا شما [نیز] وعده ى پروردگارتان را درست یافتید؟ گویند: آرى. پس ندا دهنده اى میان آنها آواز دهد که لعنت خدا بر ظالمان باد.» (اعراف/ 42) و مثل قوله تعالى: «قال قائل منهم إنی کان لی قرین؛ راستى من [در دنیا] همنشینى داشتم.» (صافات/ 51) «فاطلع فرآه فی سواء الجحیم قال تالله إن کدت لتردین* و لولا نعمة ربی لکنت من المحضرین؛ از بالا بنگرد و او را در میان آتش دوزخ بیند. گویدش: به خدا سوگند، نزدیک بود که مرا به هلاکت افکنى. و اگر موهبت پروردگارم نبود، من نیز از احضارشدگان مى بودم.» (صافات/ 56- 57) و مثل: «و نادى أصحاب النار أصحاب الجنة أن أفیضوا علینا من الماء أو مما رزقکم الله قالوا إن الله حرمهما على الکافرین؛ دوزخیان بهشتیان را آواز دهند که اندکى آب یا از چیزهایى که خدا به شما ارزانى کرده است بر ما فرو ریزید. گویند: خدا آنها را بر کافران حرام کرده است.» (اعراف/ 48)
سؤالی که به اذهان خطور مى کند این است که پرسش از مجرمان و تبهکاران چه اهمیتى براى ساکنان بهشت دارد؟
اولا: بدان سبب که این پرسش بر لذت بردن مؤمنان از نعمتهاى مادى و معنوى که بهره ایشان شده است مى افزاید، و به همان گونه که آگاه شدن از حال فقیران در دنیا بر آگاهى شخص ثروتمند از فضلى که خدا بر او ارزانى داشته است اضافه مى کند، اصحاب یمین پس از آگاه شدن از زندگى مخالفان خود نیز بیشتر از آن زندگى که نصیب ایشان شده است لذت خواهند برد.
ثانیا: اطلاع از این گفتگویى که در آینده صورت خواهد گرفت، براى مؤمنان در دنیا سودمند است، بدان جهت که از نهانگاههاى خطر آگاه مى شوند، و نشانیهاى راه آتش را بهتر مى شناسند، و بدین گونه پرهیز کردن ایشان از خطاها و لغزشگاهها میسرتر مى شود، که اهمیت آگاه شدن از آنها کمتر از معرفت آنچه حق و صواب است نیست، و آن کس که در آن مى کوشد تا در نفس خویش شخصیتى ایمانى بنا کند، شایسته است که از صفات دوزخیان با خبر باشد و از آنان بپرهیزد.


Sources :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏20 صفحه 151

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏25 صفحه 251

  3. ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏26 صفحه 83

  4. ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- جوامع الجامع- جلد ‏6 صفحه 488

  5. ملا فتح الله كاشانی- تفسیر منهج الصادقین- جلد ‏10 صفحه 75

  6. ابوبکر عتیق بن محمد- تفسیر سور آبادى- جلد ‏4 صفحه 2721

  7. سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد ‏17 صفحه 197

  8. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏17 صفحه 116

  9. عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد ‏13 صفحه 284

  10. حسین بن احمد الحسینی- تفسیر اثنا عشری- جلد ‏13 صفحه 385

  11. نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد ‏14 صفحه 195

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/115887