زیبایی های اخلاقی از دیدگاه لقمان حکیم

لقمان

حضرت موسى بن جعفر (ع) در ضمن توضیح و تفسیر عقل و بیان جنود و لشکر این نعمت بى نظیر و اشاره به منافع این گوهر و در گرانمایه عرصه ى هستى براى شاگرد کم نظیر مکتب اسلام، آگاه خبیر و داناى بصیر، هشام بن حکم از قول لقمان حکیم آن یگانه ى فرزانه، که پروردگار مهربان او را به خاطر آراسته بودنش به حسنات اخلاقى به مقام حکمت برگزید در نصیحت به فرزندش روایت مى کند که به فرزندش فرمود: «تواضع للحق تکن أعقل الناس وإن الکیس لدى الحق یسیر. یا بنى! إن الدنیا بحر عمیق قد غرق فیها عالم کثیر، فلتکن سفینتک فیها تقوى الله، وحشوها الإیمان، وشراعها التوکل، وقیمها العقل، ودلیلها العلم، وسکانها الصبر؛ در برابر حق تواضع و فروتنى کن تا عاقل ترین مردم به حساب آیى و بى تردید انسان زرنگ و زیرک نزد حق بى مقدار و اندک است; زیرا ارزش انسان در تواضع به حق است نه زیرکى و زرنگى. پسرم! دنیا دریایى ژرف و عمیق است، خلق بسیارى در آن غرق شده اند، پس باید کشتى تو در این دریا براى رسیدن به ساحل نجات تقواى الهى و پرهیزکارى باشد، و بارش ایمان، و بادبانش توکل، و ملاحش عقل، و قطب نمایش علم، و سکانش استقامت و صبر.» (کافى: 1 / 15)
در مورد زیبایی های اخلاقی لقمان می توان به حقایقى سعادت بخش و واقعیاتى با ارزش چون تواضع و تقوا، ایمان، توکل، عقل، علم و صبر اشاره نمود.

تواضع

تواضع و فروتنى که از زیباترین خصلت هاى اخلاقى است حالتى در باطن است که انسان را وادار مى کند در برابر خدا و پیامبران و امامان و اولیا و مردمى که شایسته هستند به آنان تواضع شود نرمى نشان دهد و به خواسته هاى ثمربخش آنان گردن نهد و حق را در همه ى شؤونش بپذیرد. تواضع حالتى ضد کبر است; کبر یعنى: آن مایه ى آلوده اى که از آن ابلیس به وجود مى آید و شیاطین جنى و انسى از آن شکل مى گیرند، و چون در زمامدارى قرار گیرد او را تبدیل به فرعون مى کند، و چون سراغ ثروتمندى رود وى را به صورت قارون نمایان مى کند، و هنگامى که در مردم قرار گیرد از آنان فاسد و مفسد و یاغى و طاغى و مجرم و منافق و مشرک و کافر مى سازد. به راستى تواضع و فروتنى سر رفعت انسان را به عرش محبوبیت نزد خدا و خلق خدا مى رساند، مردم از متکبر فخر فروش طبیعتا نفرت دارند و از متواضع خاکسار با جان و دل استقبال مى کنند.
امام صادق (ع) فرمود: «التواضع أصل کل خیر نفیس ومرتبة رفیعة، ولو کان للتواضع لغة یفهمها الخلق لنطق عن حقایق ما فى مخفیات العواقب، والتواضع ما یکون لله وفى الله وما سواه مکر، ومن تواضع لله شرفه الله على کثیر من عباده؛ فروتنى ریشه ى هر خیر باارزشى است و مرتبه و مقام بلندى است، اگر براى تواضع لغتى وجود داشت که مردمان آن را مى فهمیدند، هر آینه از حقایق آنچه در پنهان سرانجام ها بود سخن مى گفت و تواضع آن است که در راه خدا و براى خداست و جز آن مکر و حیله است و کسى که براى خدا تواضع کند، خدا او را بر بسیارى از بندگانش شرافت مى دهد.»
همچنین امام صادق (ع) مى فرماید: «مردى بیابانى نزد پیامبر اسلام آمد و گفت: اى پیامبر خدا! با این ناقه ات با من مسابقه مى دهى؟ حضرت با او مسابقه داد و مرد بیابانى مسابقه را برد. پیامبر به او فرمود: شما شتر مرا بالا بردید، خدا دوست داشت که آن را پایین بیاورد، کوه ها در برابر کشتى نوح گردنکشى کردند و کوه جودى نهایت تواضع را از خود نشان داد، خدا هم کشتى نوح را بر آن فرود آورد.»
علامه مجلسی در رابطه با تواضع مى فرماید: «تواضع ترک تکبر و ذلت و خاکسارى در برابر پیامبر و امامان و مردم مؤمن است، تواضع نفرت از رفعت و چیرگى است و همه ى این امور موجب قرب انسان به حق و ضدش موجب دورى انسان از خداست. در هر صورت تواضع و فروتنى در برابر حق و شؤون حق که از جلوه هایش قبول فرمان هاى خدا و اوامر و نواهى پیامبر و خواسته هاى امامان و نرمى داشتن در برابر زن و فرزند و پدر و مادر و عموم مردم است از باارزش ترین زیبایى هاى اخلاق و از حسنات ملکوتیه و خصال عرشیه است. لقمان حکیم پس از این که فرزندش را به تواضع توجه مى دهد مى فرماید: آنان که خود را زرنگ و تیز مى دانند و تصور مى کنند این زرنگى و تیزى آنان را از حق بى نیاز مى نماید سخت در اشتباهند; زیرا زرنگ و تیز با همه ى زرنگى و تیزیش نزد حق بى مقدار و ناچیز است و بدون حق ارزش قابل توجهى ندارد.»

تقوا و پرهیزکارى

لقمان در سخنان حکیمانه اش به فرزندش مى گوید: «در این دنیایى که دریایى عمیق است و خلق بسیارى در آن غرق شده اند کشتى خود را تقوا قرار داده تا این کشتى تو را از میان امواج خطر و طوفان هاى خانمان برانداز هوا و هوس سالم به ساحل نجات برساند.» تقوا از ماده ى «وقى» است. وقى یعنى حصار، قلعه ى حمایت، حافظ، نگهدار و سپر که این حصار محکم الهى با تمرین ترک گناه به وجود مى آید و انسان را در پناه و حمایت و حفظ خود قرار مى دهد و در نتیجه در دنیا از شرور و فتن و فساد و معصیت و گناه و تجاوز در امان قرار مى گیرد و در آخرت از عذاب دوزخ و آتش ابد مصونیت مى یابد.
از امام صادق (ع) از تفسیر تقوا پرسیدند، حضرت جوابى معنوى و پاسخى ملکوتى دادند: «أن لا یفقدک الله حیث أمرک ولا یراک حیث نهاک؛ در آنجا و در موقعیت و مکانتى که فرمانت داده قرار داشته باشى (مانند بودن در همه ى عبادات و بودن در عرصه ى خدمت به خلق و انجام کار خیر جایت را خالى نبیند) و در آنجا که تو را نهى فرموده نباشى مشاهده ات نکند.» و این توضیح حضرت در حقیقت بیان عمق تقواست.آنان که علاقه دارند خود را تا آنجا که قدرت دارند و مى توانند از دچار شدن به فتنه و فساد و گناه و معصیت و خلاصه گرفتار شدن به عذاب قیامت حفظ کنند و در این زمینه ها تقوا به خرج دهند هدایت قرآن نسبت به آنان مؤثر است.
«ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتقین؛ این است کتابى که در (حقانیت) آن هیچ تردیدى نیست، (و) مایه ى هدایت تقوا پیشگان است.» (بقره/ 2) امام باقر (ع) مى فرماید: امیرالمؤمنین (ع) همواره مى فرمود: «براى اهل تقوا نشانه هایى است که به آنها شناخته مى شوند: راستى در سخن، اداى امانت، وفاى به پیمان، کمى عجز و بخل، صله ى ارحام، مهرورزى به ناتوانان، کمى موافقت با زنان، بذل نیکى، حسن خلق، گستردگى بردبارى و پیروى دانش در آنچه که انسان را به خدا نزدیک مى کند، خوشا به حال اهل تقوا، و بر آنان باد خوبى عاقبت.»
در وصیت پیامبر به ابوذر است: «علیک بتقوى الله فإنه رأس الأمر کله؛ بر تو باد به تقوا و خداترسى، زیرا تقوا رأس همه کارهاست.»

ایمان

ایمان که ظرف پاک و باارزشش قلب است به معناى باور واقعى و تصدیق حقیقى است. باور داشتن خدا و قیامت و فرشتگان و پیامبران و وحى بودن قرآن ایمان است که محصولش عمل صالح و اخلاق حسنه است و از برکت آن اعمال را مى پذیرند و گناه را مى بخشند. رسول خدا (ص) در روایتى بسیار مهم درباره ى ارزش ایمان مى فرماید: «ما من شىء أحب إلى الله من الإیمان والعمل الصالح وترک ما أمر أن یترک؛ چیزى نزد خدا محبوب تر از ایمان و عمل شایسته و ترک محرماتى که به ترک آن فرمان داده اند نیست.»
امام صادق (ع) درباره ى ارزش مؤمن فرموده: «المؤمن أعظم حرمة من الکعبة؛ مؤمن از نظر حرمت و احترام از کعبه عظیم تر است.» امیرالمؤمنین (ع) درباره ى ایمان فرموده: «الإیمان شجرة أصلها الیقین، و فرعها التقى، ونورها الحیاء، وثمرها السخا؛ ایمان درختى است که ریشه اش باور استوار قلبى و تنه اش تقوا و نورش حیا و میوه اش سخاست.»
حضرت رضا (ع) فرمود: «الإیمان عقد بالقلب ولفظ باللسان و عمل بالجوارح؛ ایمان اعتقاد به قلب و گفتن به زبان و عمل به وسیله ى اعضا است.»
ایمان بار بسیار سنگین معنوى است که کشتى زندگى انسان را از میان امواج و طوفان هاى دریاى دنیاى مادى و از میان خطرات و فتنه ها با آرامى و استوارى به ساحل نجات مى رساند.

توکل

بادبان کشتى نجات بخش انسان توکل است، حقیقتى که قرآن و روایات انسان را براى حل مشکلات و تقویت روح و آسان شدن زندگى و ادامه ى حیات دینى به آن دعوت مى کنند. توکل تسلیم بودن به خواسته هاى حق و اعتماد صد در صد به قدرت و کارگشاى او و او را در همه ى امور زندگى وکیل و کارگذار گرفتن است. انسان هنگامى که به طور جدى به خدا اعتماد کند و حضرت او را وکیل خود بگیرد، یقینا آن محبوب مهربان و آن قادر مشکل گشا همه ى زمینه هاى مادى و معنوى و انسانى را به گونه اى به نفع انسان هماهنگ مى کند که امور در جریان اصلى خود قرار مى گیرد و هر کارى در جهت منافع مشروع انسان پیش مى رود.
«فإذا عزمت فتوکل على الله إن الله یحب المتوکلین؛ چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكل‏ كنندگان را دوست مى‏ دارد.» (آل عمران/ 159)
هنگامى که بر انجام کارى پس از طى مقدمات آن و مشورت با صالحان تصمیم گرفتى بر خدا اعتماد و توکل نما، زیرا خدا متوکلان را دوست دارد. رسول خدا (ص) از امین وحى جبرئیل پرسید «توکل بر خدا چیست؟» جبرئیل گفت: «العلم بأن المخلوق لا یضر ولا ینفع، ولا یعطى ولا یمنع، وإستعمال الیأس من الخلق. فإذا کان العبد کذلک لم یعمل لاحد سوى الله، ولم یرج ولم یخف سوى الله، ولم یطمع فى أحد سوى الله فهذا هو التوکل؛ آگاهى به این که مخلوق زیان و سود نمى زند و عطا و منع به دست او نیست و ناامید بودن از همه ى خلق. چون عبد این چنین باشد براى احدى جز خدا نمى کوشد، و به احدى امید نمى بندد، و از کسى نمى ترسد جز خدا، و طمع در کسى نمى کند جز خدا، این است توکل.»
لقمان حکیم در پایان موعظه اش به فرزندش فرمود: «باید عقل ملاح کشتى زندگى و قطب نمایش دانش و علم و سکانش صبر باشد، بى تردید این گونه زندگى که کشتى اش تقوا و بارش ایمان و بادبانش توکل و ملاحش عقل و قطب نمایش دانش و سکانش صبر باشد زندگى معقول و پربار و مفیدى است و ساحل نجاتش بهشت الهى است.»


Sources :

  1. حسین انصاریان- زیبایهاى اخلاق- قم: دار العرفان- 1382

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/116464