خلقت کنونی بهشت و جهنم در قرآن

با اینکه وعده الهی حق است، و هیچگونه تخلفی در آن امکان پذیر نیست، و آنچه را از پاداشها به مؤمنان، و از کیفرها و عذابها به مجرمان، وعده داده مسلم تحقق خواهد یافت، زیرا تخلف از وعده یا به سبب عجز و ناتوانی است، یا جهل و نادانی و پشیمانی، و مسلم است که این امور به ذات پاک او راه ندارد، و به همین دلیل همه می توانند به وعده های پاداش او دلگرم، و از تهدیدهای او نسبت به کیفرها بیمناک باشند اما با این حال آیات قرآن مجید بر این مساله اصرار دارد که بهشت و جهنم هم اکنون آفریده شده و موجودند و آماده برای مستحقان! از روایات مختلف نیز استفاده می شود که اعمال نیک انسانها بهشت را می سازد و این خود دلیل بر این است که بهشت هم اکنون وجود دارد. این اصرار به خاطر آن است که مسأله ی پاداش و کیفر وارد مرحله ی جدی تر می شود، نیکوکاران نتائج اعمال خود را در کنار خویش احساس کنند، و بدکاران کیفرها را لمس نمایند. با این اشاره به قرآن باز می گردیم و به آیات که در این زمینه است گوش جان فرا می دهیم.
1 ـ در آیه ای بعد از اشاره به عظمت و وسعت بهشت و اینکه به اندازه ی وسعت تمام آسمانها و زمین است، می فرماید: «سابقوا إلی مغفرة من ربکم و جنة عرضها کعرض السماء و الأرض أعدت للذین امنوا بالله و رسله؛ به سوی آمرزش پروردگارتان و به طرف بهشتی که وسعتش به اندازه آسمان ها و زمین است بشتابید. این بهشت برای اهل ایمان به خدا و پیامبرانش مهیا گردیده است.» (حدید/ 21) بسیاری از بزرگان و مفسران ذیل این آیه تصریح کرده اند که از آن استفاده می شود که بهشت هم اکنون آماده و موجود است.
قابل توجه اینکه قرطبی ذیل آیه ی مورد بحث می گوید: غالب علمای اسلام بر این عقیده اند که بهشت هم اکنون مخلوق و موجود است، و صریح روایات معراج و روایات دیگری که در «صحیحین» و غیر آن آمده است همین معنی می باشد، هرچند معتزله این عقیده را نپذیرفته و معتقدند که بعد از پایان این جهان آفریده می شود، چرا که آنجا دار جزا است و اینجا دار تکلیف است و این دو با هم جمع نمی شوند! البته این استدلال معتزله مغالطه ای بیش نیست زیرا سخن از آفرینش فعلی بهشت است نه ورود مردم در بهشت.
2 ـ در آیه یا دیگر سخن از وجود فعلی «دوزخ» در میان آمده، می فرماید: «فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة أعدت للکافرین؛ بپرهیزید از آتشی که هیزم (آتش گیره یا آتش زنه) آن مردم بدکار و سنگ های خاراست که برای کافران مهیا شده است.» (بقره/ 24) کافران با گذشتن از سراچه غرور خود را در آتش سوزان مشاهده می کنند، نه این که انتظار می کشند تا روز قیامت آتشی مهیا شود. این آیه نیز گواه بر وجود فعلی آتش سوزان جهنم است، و جمعی از مفسران نیز به آن تصریح کرده اند، واژه "أعدت" چنان که در برخی کتاب های کلامی نیز به آن اشاره شده نشانه مخلوق بالفعل بودن بهشت و دوزخ است. پس این تفسیر که گفته شود تعبیر "أعدت" (آمده شده) هر چند فعل ماضی است ولی به معنی مستقبل و آینده است، چون گاه آینده حتمی را به صورت فعل ماضی بیان می کنند، بر خلاف ظاهر آیه است، و چنین تفسیری بدون شاهد و قرینه ممکن نیست. همچنین که این تعبیر در آیه ای دیگر آمده است که: «و اتقوا النار التى أعدت للکافرین؛ و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است.» (آل عمران/ 131)
3- «و أعد لهم جنات تجرى تحتها الأنهر خلدین فیها أبدا؛ و باغهایى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند.» (توبه/ 100)
4- «إن الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الآخرة و أعد لهم عذابا مهینا؛ آنها که خدا و پیامبرش را آزار مى دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خوارکننده اى آماده کرده است.» (احزاب/ 57) ظاهر آیات فوق بیانگر این مطلب است که بهشت وجهنم هم اکنون مخلوقند و برای مؤمنین و کفار آماده و ذخیره شده است.
5 ـ در آیه ای دیگر بعد از سخن از احاطه ی دوزخ به کافران است در برابر اصرار لجاجت آمیزی که داشتند قرآن می فرماید: «یستعجلونک بالعذاب و إن جهنم لمحیطة بالکافرین؛ کافران با شتاب از تو (پیامبر) تقاضای عذاب دارند، در حالی که هم اکنون دوزخ بر آنان احاطه دارد.» (عنکبوت/ 54)
برخی از مفسران می گویند: نفس انسان از جنبه های حیوانی نمونه ای از دوزخ و انواع عذاب جهنم است؛ اگر انسان واقعا از خدا غایب و غافل باشد و از آخرت و ولایت منقطع گردد و ولایت را به طور کلی فراموش کند هم اکنون در دوزخ قرار گرفته و جهنم بر او محیط است، و اگر از ولایت نبریده و به آن ایمان داشته باشد جهنم بر او سرد و سلام خواهد بود و از انواع عذاب و آلام چیزی احساس نخواهد کرد، و این یکی از وجوهی است که می توان درباره ی: «وإن منکم إلا واردها؛ و هيچ كس از شما نيست مگر [اينكه] در آن وارد مى ‏گردد.» (مریم/ 71) گفت. این تفسیر با آیه ای که می فرماید: آنان که اموال یتیمان را از روی ستم می خورند در حقیقت در اندرونشان آتش می خورند و در آخرت به او می گویند تو غافل بودی که آتش می خوری، و ما الآن پرده ها را برداشتیم هماهنگ خواهد بود. «فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید؛ اکنون چشمان تو تیزبین گشته و موقعیت خود را درک می کنی.» (ق/ 22)
اشاره: از برخی آیات استفاده می شود که احاطه مزبور، یعنی احاطه دوزخ بر کافر در قیامت است؛ مانند آیه ی 55 از سوره ی عنکبوت که بعد از آیه مورد استدلال قرار دارد و آن این است: «یوم یغشیهم العذاب من فوقهم ومن تحت أرجلهم ویقول ذوقوا ما کنتم تعملون؛ آن روز كه عذاب از بالاى [سر] آنها و از زير پاهايشان آنها را فرو گيرد و [خدا] مى ‏فرمايد [نتيجه] آنچه را مى ‏كرديد بچشيد.» بنابراین، آیه ی 54 دلالت ندارد که دوزخ اکنون موجود و مخلوق است، لیکن در آیه 49 از سوره ی توبه به طور مطلق و بدون این که ذکر قیامت همراه با آن باشد جریان احاطه دوزخ نسبت به کافران مطرح شده؛ زیرا در آن چنین آمده است: «وإن جهنم لمحیطة بالکافرین؛ جهنم کافران را پوشانده است.» و این دو آیه چون از سنخ مثبتان است، مجالی برای تقیید یکی به وسیله دیگری نیست؛ چون هیچ تعاندی بین مطلق و مقید وجود ندارد تا یکی مقید دیگری شود.
6- «إن الأبرار لفی نعیم* وإن الفجار لفی جحیم* یصلونها یوم الدین* و ما هم عنها بغائبین؛ نیکوکاران در بهشت پرنعمتند و بدکاران در آتش دوزخ معذبند. روز جزا به دوزخ درافتند و هیچ از آتش نتوانند دور بود.» (انفطار/ 13- 16) یعنی هم اکنون آتش دوزخ فاجران را در بر گرفته، هرچند نتوانند سوختن خود را ادراک کنند. البته اگر منظور از عدم غیبت در آیه مزبور این باشد که در معاد فاجران در جحیم هستند و از آن غایبنخواهند بود، دلیلی بر وجود کنونی دوزخ نیست.
7- «کلا لو تعلمون علم الیقین* لترون الجحیم* ثم لترونها عین الیقین؛ نه چنین است که می پندارید. اگر شما علم الیقین می داشتید حتما دوزخ را می دیدید، آنگاه به چشم یقین مشاهده می کردید.» (تکاثر/ 5- 7) از ظاهر کلام بر مى آید که مراد از دیدن جحیم، دیدن آن در دنیا و قبل از قیامت و به چشم بصیرت است، منظور رؤیت قلب است، که به طورى که از آیه زیر استفاده مى شود خود از آثار علم الیقین است، و این رؤیت قلبى قبل از قیامت است، و براى مردمى که سرگرم مفاخرتند دست نمى دهد، بلکه در مورد آنان امرى ممتنع است، چون چنین افرادى ممکن نیست علم الیقین پیدا کنند.
«ثم لترونها عین الیقین» مراد از"عین الیقین" خود یقین است، و معنایش این است که جحیم را با یقین محض مى بینند، و مراد از "علم یقین" در آیه قبل مشاهده دوزخ با چشم بصیرت و در دنیا است، و به عین الیقین دیدن آن در قیامت با چشم ظاهر است، دلیلش آیه بعدى است که سخن از سؤال و بازخواست در قیامت دارد،
آری صاحبان علم الیقین در همین دنیا جهنم را می بینند، و اگر دوزخ وجود نمی داشت و آفریده نشده بود دیدنی نبود؛ چنان که در فرآیند ایمان و یقین حارثة بن مالک بن نعمان انصاری را نگاشتیم که خدمت رسول گرامی اسلام (ص) عرض کرد: "وکأنى أنظر إلی أهل الجنة یتزاورون فى الجنة وکأنى أسمع عواء أهل النار فى النار. فقال له رسول الله (ص): عبد نور الله قلبه، أبصرت فاثبت؛ گویی هم اکنون اهل بهشت را می بینم که به دیدار یکدیگر می روند و فریاد اهل دوزخ را در آتش جهنم می شنوم. پیامبر (ص) فرمود: این بنده ای است که خدا دلش را به نور ایمان منور ساخته است. سپس فرمود: بینا شده ای، بر همین حال استوار باش و این حالت خوش را از دست مده. آنگاه حارثه از رسول خدا (ص) خواست دعا کند تا او به شهادت برسد. پیامبر فرمود: خدایا شهادت را روزی حارثه کن. دیری نپایید که پیامبر (ص) لشکری برای نبرد تدارک دید. حارثه در میان پیکارگران داخل شد و هشتمین یا نهمین شهید جبهه توحید بود.
امام صادق (ع) می فرماید: به سه چیز گوش شنوا عطا شده است: بهشت، جهنم و حورالعین. هنگامی که بنده ی خدا نماز گذارد و گوید: "أللهم أعتقنى من النار و أدخلنى الجنة و زوجنى من الحور العین" آتش گوید: پروردگارا! بنده ات خواستار رهایی از من است، او را آزاد کن. بهشت گوید: پروردگارا بنده ات خواستار سکونت در من است، در من جایش ده. حوریان گویند: پروردگارا بنده ات خواستگار من است، مرا به تزویج وی درآور... این حدیث به روشنی خلقت کنونی بهشت، دوزخ و حورالعین را بیان می کند. آنچه از ظاهر آیات فوق استفاده می شود این است که دوزخ هم اکنون موجود است. «أعدت للکافرین» همانگونه که بهشت براى نیکوکاران آماده است «أعدت للمتقین».


Sources :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیرنمونه- جلد 3 صفحه 93

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیرنمونه- جلد ‏22 صفحه 499

  3. عبدالله جوادی- تفسیرموضوعی- جلد 5 صفحه 234-239

  4. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 20 صفحه 602

  5. فضل بن حسن طبرسى- جوامع الجامع- جلد 1 صفحه 486

  6. محسن قرائتی- تفسیر نور- جلد 2 صفحه 154

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/116881