کتاب تهافت التهافت

کتاب حاضر یکی دیگر از کتابهای ارزشمند فیلسوف بزرگ ابن رشد است که به زبان عربی تألیف یافته است. تهافت التهافت مشهورترین کتاب ابن رشد است و جواب (یا ردی) است بر کتاب "تهافت الفلاسفه" اثر غزالی که در آن، غزالی به بیان اشتباهات و خطاهای فلاسفه پرداخته است. در واقع ابن رشد در کتاب "تهافت التهافت" به اتهامات و دعاوی غزالی، پاسخ کافی داده است و خطاها و لغزش های وی را بیان نموده و با روشی کاملا استدلالی و برهانی، از مبانی فلسفی دفاع کرده است.
تهافت به معنای تناقض و تناقض گویی است و تهافت الفلاسفه یعنی تناقض گویی فلاسفه. از ترجمه انگلیسی کتاب تهافت التهافت نیز که وندنبرگ آن را "بی ارتباطی بی ارتباطی" ترجمه کرده برمی آید که تهافت را به معنی تناقض می داند؛ و بدین رفته است که تهافت عبارت از تناقض در آراء و عدم هماهنگی و پیوستگی میان آنها است و به نظر مترجم این نظر از نظرهای دیگر به محتوای کتاب و موضوع آن نزدیک تر است، زیرا قصد غزالی نیز در کتاب "تهافت الفلاسفه" فیلسوفان نیست (اگرچه نام کتاب تهافت فیلسوفان است) بلکه بیشتر به عدم ارتباط و انسجام مباحث فلسفی آنان و نبودن ملازمه میان مقدمات منطقی و نتایج آنها نظر دارد. (پایان سخن وندنبرگ)
غزالی در این کتاب اشاره به فیلسوفانی می کند که اهمیت آنها و دقت نظرشان در جهان اسلام مورد انکار هیچکس نیست. وی مردان پرآوازه ای چون سقراط، افلاطون، جالینوس، و به خصوص ارسطو در میان یونانیان و ابن سینا و فارابی در میان مسلمانان را به تحقیر متفلسف و یا فیلسوف نما می خواند و می کوشد در بیست مورد تناقض گویی آنها را آشکار سازد. باید گفت غزالی در انتخاب کلمه تهافت (که به معنی تناقض به کار برده) نهایت قساوت را در مورد فلسفه و فلاسفه به کار برده است. اما هدف ابن رشد از نامگذاری این کتاب به تهافت التهافت این بوده است که تناقضاتی که غزالی بیان کرده را ناصحیح می داند و افکار غزالی را متناقض با اصل می داند. قصد وی در این نامگذاری این بوده که تناقضات غزالی در کتاب تهافت الفلاسفه را بیان دارد و نظر به شخص غزالی و عقاید کلی آن ندارد به همین خاطر منضور وی از تهافت التهافت یعنی "تهافت کتاب الغزالی المسمی تهافت الفلاسفه" که به طور اختصار "تهافت التهافت" نام گرفته است.

معرفی اجمالی نویسنده
ابوالولید محمد بن احمد بن رشد، معروف به ابن رشد، در سال 520 هجری قمری/ 1126 میلادی در قرطبه یکی از مراکز اندیشه و علم در اسپانیا متولد شد. او در خانواده ای که سال ها مهد علم و فقاهت بود، پرورش یافت. پدر و جد پدری وی، هر دو منصب قاضی القضاة اندلس را به عهده داشتند. ابن رشد در جوانی به اکثر علوم زمان خود دست یافت و در ریاضیات، طبیعیات، نجوم، منطق، فلسفه و طب مهارت یافت. در سال 548 هجری به دعوت "عبدالمؤمن" که در صدد تأسیس مدارس علمی بود، به مراکش رفت و در آن جا کتابی در طب عمومی، موسوم به "الکلیات" نوشت.
آنچنان که مشهود است، ابن رشد بنا به توصیه "ابن طفیل" در زمان ابویعقوب (پسر و جانشین عبدالمؤمن) که مردی با فرهنگ و مطلع از فلسفه بود، به شرح آثار ارسطو پرداخت. معروفترین کتاب وی، تفسیر او بر کتاب مابعدالطبیعه ارسطو است. در سال 565 هجری قاضی "اشبیلیه" شد و پس از دو سال، به قرطبه بازگشت و منصب قاضی القضاتی را بر عهده گرفت. پس از مرگ ابویعقوب در سال 580 هجری، پسرش ابویوسف ملقب به "المنصور" به جای او نشست. در آغاز، او ابن رشد را که دیگر مقامی بسیار ارجمند یافته بود، سخت مورد تکریم و احترام قرار داد؛ اما پس از 10 سال بر اثر فشار افکار عمومی و یا به واسطه غرض ورزی های شخصی، ابن رشد مورد اتهام کفر و زندقه قرار گرفت و ناگهان از چشم خلیفه افتاد لذا فرمان داد کتاب هایش را بسوزانند.
سپس او را با جمعی از اهل فلسفه و علم به قبیله یهودی نشینی در 50 کیلومتری جنوب شرقی قرطبه موسوم به "السیانه" تبعید کردند. البته ابن رشد پس از مدتی با شفاعت جمعی از بزرگان اشبیلیه مورد عفو خلیفه قرار گرفت و به مراکش فرا خوانده شد. ابن رشد در مراکش در صفر سال 595 هجری قمری/ 1198میلادی، در سن هفتاد و دو سالگی وفات یافت و بعد از سه ماه جسد او را به قرطبه بردند و در آنجا به خاک سپردند.

ساختاربندی کتاب
مسائل بیست گانه ای که غزالی به نظر خود به فیلسوفان خرده گرفته و ابن رشد آنها را رد کرده می توان اینگونه تقسیم کرد:
1- اتصال خدا با عالم: شامل چهار مسئله اول کتاب (قدم عالم - ابدیت عالم و زمان – خدا فاعل و صانع عالم است - عجز فیلسوفان از اثبات وجود صانع)
2- یگانگی خدا و عجز فیلسوفان از اثبات آن (مسئله پنجم)
3- صفات خدا (از مسئله ششم تا دوازدهم را دربر می گیرد)
4- علم خدا به جزئیات (مسئله سیزدهم)
5- مسائل فلکی و طبیعی (از مسئله چهاردهم تا شانزدهم)
6- سببیت (مسئله هفدهم)
7- نفس انسانی (مسئله هجدهم و نوزدهم)
8- بعث اجساد و حشر ارواح (مسئله بیستم)


Sources :

  1. ابن رشد- تهافت التهافت

  2. غزالی- تهافت الفلاسفه

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/117139