ازدواج پیامبر (ص) با حفصه

در ماه شعبان سال دوم هجرت و گفته شده در سال سوم، رسول اکرم (ص)، حفصه، دختر عمر را به عقد خویش درآورد. و سبب این عقد آن بود که هفت ماه پیش از این ازدواج، حفصه، شوهر خود، خنیس ابن حذافه را در مدینه از دست داده بود. برای عمر ابن خطاب، که هنوز وضع مرتب و سر و سامان یافته ای نداشت و از طرفی خود را از شخصیتهای بزرگ قریش می دانست نگهداری بیوه خنیس کار دشواری بود، از این رو به ابوبکر و عثمان که از مهاجرین بوده و وضع بهتری داشتند پیشنهاد کرد تا حفصه را به همسری خود درآورند ولی آن دو زیر بار نرفته و این پیشنهاد را نپذیرفتند، وقتی عمر با عدم همکاری از سوی ابوبکر و عثمان مواجه شد ناراحتی اش بیشتر شده و به عنوان شکایت و شاید به عنوان پیشنهاد ضمنی ازدواج حفصه با رسول خدا (ص) ماجرای خود را برای رسول اکرم (ص) مطرح کرد، حضرت که منظور او را به خوبی درک کرده بود با اینکه قلبا علاقه ای به حفصه نداشت تمایل خود را به ازدواج با حفصه اظهار کرد، بدین ترتیب عمر خوشحال شده و خرسند از کار رسول خدا (ص) از نزد ایشان بازگشت.
این ازدواج رخ داد اما از همان ابتدا معلوم بود رسول گرامی اسلام (ص) به خاطر دلجویی از عمر و تحکیم ارتباط با قوم و قبیله اش این کار را انجام داده و اگر نه برای خود عمر هم معلوم بود که پیغمبر علاقه ای به حفصه ندارد. و در ماجرایی که منجر به طلاق او از طرف رسول خدا (ص) گردید و دوباره به خاطر مصالحی رجوع کرد عمر به دخترش گفت: «دخترم! تو به عایشه نگاه نکن و رسول خدا (ص) را آزار مده زیرا به خدا من می دانم پیغمبر تو را دوست ندارد و اگر به خاطر من نبود رجوع نمی کرد».
ممکن است این سئوال مطرح شود که چرا با وجود اعتقاد شیعه بر منافق بودن عمر، رسول خدا (ص) دختر او را خواستگاری می کند؟ از این سؤال بدین ترتیب می توان جواب داد: همچنان که خود عمر بیان کرده، رسول خدا (ص) علاقه ای به حفصه نداشته است اما علت تزویج ممکن است مستحکم کردن ارتباط با قوم و خویش باشد و ممکن است علتش ترحم به عمر باشد، چرا که عمر هر چه نباشد یکی از افراد این امت بوده و رسول اکرم (ص) رحمة للعالمین است و از طرفی در نقاط مختلف تاریخ می یابیم که رسول اکرم (ص) از روی دلسوزی و رئوف القلب بودن بسیاری از مطالب را می پذیرد هر چند به ضرر خود باشد تا جائیکه خداوند متعال خطاب به رسول بزرگوار خود می فرماید: «طسم، تلک آیات الکتاب المبین، لعلک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین»؛ «طسم، آن آیات کتاب روشنگر است، گویا تو می خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست بدهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی آورند؟!» (شعراء/ 3-1). 
و شاید علت این ازدواج امید رسول اکرم (ص) بدین باشد که بتواند از این طریق عمر را اصلاح کرده و در او اثر گذار شود و کنترلش کند، بلکه سبب شود دست از نفاق برداشته و حقیقتا ایمان بیاورد. و ممکن است علت پذیرش این ازدواج حیا و ادب بالای رسول اکرم (ص) باشد، در بخش بعد (وقتی عثمان عموی خود مغیره را که از دشمنان رسول خداست پناه داده و سپس در کمال پررویی او را نزد حضرت می آورد و می گوید مغیره را پناه داده رسول اکرم (ص) از روی حیا و بزرگواری سر به زیر انداخته و در اثر اصرارهای بی جا و پی درپی عثمان به دشمن خود سه روز مهلت می دهد تا از شهر خارج شود. آری این است رسول اکرم (ص) اللهم ارزقنا شفاعته). جواب دیگری که می توان در برابر این سئوال مطرح نمود این است که حساب هر فردی از خانواده و پدر و مادر او جداست، حفصه هر چند طبق نقل های تاریخی، زنی بداخلاق بوده و بارها پیامبر اکرم (ص) را مورد آزار قرار داد اما مانند پدرش فردی منافق و عوام فریب نبود. و ممکن است به این سئوال چنین جواب دهیم که ازدواج رسول اکرم (ص) با عایشه و حفصه امتحانی الهی و ابتلایی از سوی خداوند بوده است، همچنان که در انبیای گذشته پیامبرانی بودند که همسرانشان در نهایت بدخلقی و انحراف بوده و موجب آزار و اذیت ایشان می شدند. گروهی دیگر نیز علت این ازدواج را مسائل سیاسی دانسته اند. سئوال دیگری که در ازدواج حفصه با رسول خدا (ص) مطرح است این می باشد که آیا این مسئله به امر الهی صورت گرفته و خداوند دستور صریحی در این باره صادر فرموده، آنچنان که برخی از کتب تاریخی ادعا می کنند یا خیر؟
در جواب این سئوال عرض می کنیم: چنین نبوده. زیرا در کتب تاریخی مختلف از اهل تسنن آمده است: «زینب دختر جحش، بر زنان پیامبر پس از خدیجه (ع) تفاخر می کرد زیرا او را خداوند متعال به ازدواج پیامبر درآورده بود اما دیگر زنان را پدرانشان به عقد رسول اکرم (ص) درآوردند» (السیره الحلبیه ج 3 ص 411 و سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد ج 11 ص 201). پس ازدواج با حفصه و عایشه و... به امر صریح الهی نبوده و اگر نه دیگر زنان پیامبر (ص) این تفاخر را نمی پذیرفتند.


Sources :

  1. سیدجعفر مرتضی عاملی- الصحیح من سیره النبی الاعظم- جلد 5

  2. حلبی شافعی- السیره الحلبیه

  3. امیر فجر- پادشاه فقر

  4. شمس شامی- سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیر العباد- جلد 11

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/117639