طبقات راویان حدیث غدیر از علماء قرن هشتم

1- شیخ الاسلام ابواسحق ابراهیم بن سعد الدین؛ محمد بن مؤید حمویه خراسانی جوینی متوفای 722 (در سن 78 سالگی درگذشته)؛ ذهبی در جلد 4 «تذکره» ص 298 او را ستوده و درباره او گوید: «امام محدث یگانه اکمل» و نیز درباره او گوید: «نسبت به روایت بسیار توجه و عنایت داشته و در بررسی و به دست آوردن جهات حدیث کوشش بسیار می نموده، ملک غازان به دست او اسلام آورده.» ابن حجر در جلد 1 «درر» ص 67 شرح حال او را نگاشته و نسبت به او ستایش کرده، نامبرده حدیث غدیر را به طرق بسیار در کتاب خود «فرائد السمطین» که در فضیلت مرتضی (ع) و بتول و سبطین (ع) تألیف نموده (و در نزد مؤلف «الغدیر» موجود است) روایت نموده و روایت او در حدیث مناشده رحبه و حدیث مناشده مرد عراقی بر جابر انصاری و در موضوع احتجاج عمر بن عبدالعزیز و در نزول آیه اکمال دین درباره علی (ع) و در نزول آیه سأل سائل پیرامون قضیه غدیر و در حدیث تهنیت، مطرح است.
2- علاء الدین أحمد بن محمد بن أحمد سمنانی؛ (در سال 659 متولد و در 736 وفات یافته) ابن حجر در جلد 1 «الدرر الکامنه» ص 250 شرح حال او را ثبت و گفته: «نامبرده در فقه تسلط یافت و در مقام طلب حدیث برآمد و در فضایل شرکت نمود و در علم تبحر یافت» ذهبی درباره او گوید: «پیشوائی بود جامع، بسیار تلاوت (قرآن) می نمود، موقعیتی در نفوس یافت، و چنین ذکر کرده که مصنفات او بیش از سیصد کتاب است، صدرالدین ابن حمویه از او اخذ حدیث کرده، لفظ او نقل از کتابش «عروة الوثقی» در باب سخنان پیرامون سند حدیث غدیر مطرح است.
3- حافظ یوسف بن عبدالرحمن بن یوسف بن عبدالرحمن بن یوسف دمشقی- ابوالحجاج مزی شافعی؛ متوفای 742، سبکی در جلد 6 طبقاتش ص 251- 267 شرح حال او را نگاشته گوید: «بزرگ ما و استاد ما و پیشوای ما- شیخ جمال الدین- ابو الحجاج مزی، حافظ زمان ما، حامل پرچم سنت و جماعت و برپا دارنده شئون این صناعت، و دربر گیرنده لباس طاعت و پیشوای حفاظ....» تا آخر. ابن کثیر در جلد 14 تاریخش ص 191 و ابن حجر در جلد 4 «الدرر الکامنه» ص 457- 461 او را ذکر نموده اند، و از «ابن سید الناس» حکایت شده که گفت: در دمشق از میان اهل علم پیشوائی یافتیم که بر همه برتری داشت، و حافظی که بر همه اقرانش (چه آنها که بعد از او آمدند و چه آنها که پیش از او بودند)، تفوق یافت، ابوالحجاج، دریای خروشان این علم (علم حدیث) و بزرگ مردی که خود گوید: کم ترک الاول للاخر؟ داناترین خلق بشرح احوال (رجال) و آگاه ترین مردم نسبت به راویان... تا آخر ستایش های او نسبت به نامبرده حدیث غدیر را در «تهذیب الرجال» روایت نموده، و نامبرده حدیث مزبور را در «تحفة الاشراف بمعرفة الاطراف» از ترمذی و نسائی به اسناد آن دو از ابی الطفیل از زید بن ارقم به سند و لفظ مذکور در صفحه 64- و از ابن ماجه به دو سند و لفظ مذکور در صفحه 78 از عبدالرحمن از سعد روایت نموده است.
4- حافظ- شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان ذهبی- شافعی؛ متوفای 748، جزری در جلد 2 «طبقات القرآء» شرح حال او را ثبت و گفته: «نامبرده استادی است بزرگ و مورد وثوق و اعتماد،...» تا آنجا که درباره او گوید: «و اشتغال به حدیث و اسماء رجال آن داشت تا به حدی که تعداد استادان او در فن حدیث و سایر فنون به هزار تن بالغ گشت!» و سبکی در جلد 5 تاریخش ص 216- 219 از او نام برده و در ستایش و توصیف او تفصیل و مبالغه زیادی به کار برده، و ابن کثیر در جلد 14 تاریخش ص 225 نیز از او نام برده و در شأن او گوید: «حافظ کبیر- مؤرخ اسلام و استاد بزرگان محدثین- حفاظ حدیث و سایر فنون به وجود او ختم شد.» و ابن حجر در جلد 3 «الدرر» ص 336- 338 شرح حال او را ثبت و گوید: «در فن حدیث و گردآوری تاریخ اسلام به طوری مهارت و تسلط یافت که در نگارش و ثبت اخبار علماء حدیث (مخصوصا) بر پیشینیان برتری و تفوق یافت.» سپس تألیف او را ذکر و مورد ستایش قرار داده، نامبرده کتاب جداگانه درباره حدیث غدیر تألیف نموده است.
5- نظام الدین حسن بن محمد قمی نیشابوری؛ صاحب تفسیر کبیر موسوم به (غرائب القرآن) که چندین بار در مصر و ایران چاپ شده، حدیث غدیر را نامبرده در تفسیرش ذکر کرده، و حدیثی از او در باب نزول آیه تبلیغ درباره علی (ع) پیرامون واقعه غدیر وارد شده است.
6- ولی الدین محمد بن عبدالله خطیب عمری تبریزی؛ مؤلف «مشکاة المصابیح» متوفای 737، حدیث از او در داستان تهنیت به طریق احمد آمده است.
7- تاج الدین احمد بن عبدالقادر بن مکتوم- ابومحمد قیسی- حنفی- نحوی؛ متوفای 749، جزری در جلد 1 «طبقات القرآء» ص 70 شرح حال او را ثبت و نامبرده را ستوده، و ابن حجر در جلد 1 «الدرر» ص 174- 176- ضمن شرح حال به ذکر استادان و تألیفات او پرداخته و گوید: «در فقه و تدریس پیشروی نموده و نیابت در حکم یافت» سپس تألیفاتش را ذکر و از جمله آنها «تذکره» را نام برده و گوید: «کتاب مزبور را در سه مجلد تدوین و نام آن را «قید الاوابد» نهاد و من آن را به خط خود او از محمودیه یافتم.» نامبرده در کتاب خود «تذکره مذکور» ابیات حسان را در حدیث غدیر ذکر نموده است.
8- زین الدین عمر بن مظفر بن عمر معری- حلبی- شافعی مشهور به ابن الوردی؛ متوفای 749، سیوطی در «بغیة الوعاة» شرح حال او را نگاشته و گوید: «نامبرده پیشوائی بود کامل در فقه و نحو و ادب و مسلط در علم و نظم او در عالی ترین مرتبه (از زیبائی و نیکوئی) بود فضایل مشهوری دارد» سپس تألیفات و قسمتی از اشعار او را ذکر کرده، نامبرده حدیث ولایت را در «تتمة المختصر فی اخبار البشر» چاپ مصر ذکر نموده است.
9- جمال الدین محمد بن یوسف بن حسن بن محمد زرندی- مدنی- حنفی- شمس الدین؛ متوفای در حدود 757، به طوری که در «منتخب المختار» ص 210 مذکور است، سلامی (معاصر او) شرح حال او را نوشته و استادان او را ذکر کرده و ملاقات با او را بیان کرده، و ابن حجر در جلد 4 «الدرر» ص 295 او را نام برده و گوید: «نامبرده، کتاب (درر السمطین فی مناقب السبطین) را تصنیف نموده و بعد از پدرش در مدینه به ریاست رسید و کتب متعددی تصنیف کرد و فقه و حدیث تدریس نمود، سپس به شیراز مسافرت کرد و در آنجا متصدی مقام قضاوت شد تا اینکه در سال 747 یا 748 وفات یافت.
ابن فرحون این جریان را از او ذکر کرده و از بزرگان و استادان جنید حکایت شده که تاریخ وفات او را در شیراز 757 تعیین کرده، و ابن صباغ مالکی در «فصول المهمه» از او به: شیخ- و پیشوا و علامه محدث در حرم شریف نبوی تعبیر نموده. نامبرده (جمال الدین زرندی) در کتاب (نظم درر السمطین فی فضایل المصطفی و المرتضی و البتول و السبطین) گوید: امام حافظ- ابوبکر- احمد بن حسین بیهقی رحمه الله به سند خود از براء بن عازب روایت می کند که گفت: «با رسول خدا (ص) آمدیم...». تا آخر لفظ مذکور در حدیث تهنیت.
10- قاضی عبدالرحمن بن احمد ایجی- شافعی؛ متوفای 756، سبکی در جلد 6 طبقاتش ص 108 گوید: «نامبرده پیشوائی بوده در معقولات و عارفی بوده است به هر دو اصل (اصول فقه و حدیث) و به معانی و بیان و نحو و فقه، و کتاب «المواقف» را در کلام او نوشته.» و ابن حجر در جلد 2 «الدرر» ص 322 شرح حال او را ثبت و او را ستوده و تألیفاتش را تعداد نموده، لفظ نامبرده در پیرامون غدیر به نقل از «المواقف» مطرح شده است.
11- سعیدالدین محمد بن مسعود بن محمد بن خواجه مسعود کازرونی؛ متوفای 758، ابن حجر در جلد 4 «الدرر» ص 255 شرح حال او را ثبت و استادان او را ذکر کرده سپس گوید: «سعید الدین محدثی بود فاضل، حدیث بسیار شنید و -مزی- به او اجازه حدیث داد آه...» و او شاگرد ابن حمویه مؤلف «فراید السمطین» مذکور در ص 200 است و از او روایت می کند، نامبرده در کتابش «المنتقی فی سیرة المصطفی» گوید: و گفت (یعنی رسول خدا (ص) درباره علی): «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.»
12- ابوالسعادات- عبدالله بن اسعد بن علی یافعی- شافعی- یمنی- سپس مکی؛ متوفای 768، سبکی در جلد 6 «طبقاتش» ص 103 او را ذکر و صلاحیت او و تصنیفات بسیار و نظم زیاد او را ستوده، ابن حجر در جلد 2 «الدرر» ص 247 شرح حال او و استادان او را در حدیث و فقه ذکر و او را مورد ستایش قرار داده و گوید: «نامبرده را در مذمت و نکوهش ابن تیمیه سخنی هست، نامبرده حدیث غدیر را در جلد 1 تاریخش «مرآت الجنان» ص 109 از طریق احمد بن حنبل از جمله احادیث ارسال مسلم به شمار آورده است.»
13- حافظ عمادالدین اسماعیل بن عمر بن کثیر شافعی- قیسی- دمشقی؛ متوفای 774، ابن حجر در جلد 1 «الدرر» ص 384 شرح حال و استادان و تألیفات او را ذکر نموده، سپس از قول ذهبی در «المعجم المختص» گوید: «پیشوائی است صاحب فتوی و محدث با احاطه و جامع و فقیه صاحب فنون، محدثی است متقن و مفسریست که بسیار نقل حدیث نموده، دارای تصانیف سودمندی است حدیث غدیر را نامبرده به طرق بسیار خود در تاریخ کبیر خود روایت کرده همچنانکه در مورد حدیث مناشده رحبه و در حدیث رکبان و در مناشده جوانی بر ابی هریره و در مناشده مردی عراقی بر جابر انصاری وارد شده است.»
14- ابوحفص عمر بن حسن بن مزید بن امیله مراغی سپس- حلبی سپس- دمشقی- سپس- مزی؛ مشهور به «ابن امیله» (در سال 679 متولد و در 778 وفات یافته)، جزری در جلد 1 «طبقات القرآء» ص 590 و ابن حجر در جلد 3 «الدرر» ص 159 شرح حال او را ثبت نموده اند و ابن حجر درباره او گوید: «مسند زمان خود بوده، احادیث بسیار روایت کرده و از وجود او بسیار منتفع شده اند، در حدود پنجاه سال حدیث گفته و بسیار تلاوت نموده...» و ابن الجزری در «طبقات القرآء» نامبرده را به موثق بودن و دینداری و صلاحیت و نیکوئی ستوده، و از فضل ابن روزبهان نقل شده که درباره او گفته: «نامبرده ثقه و با اتقان است، و اسناد بزرگان از اساتید و اجله اصحاب به او منتهی می شود.» حدیثی از او در موضوع مناشده رحبه به لفظ عبدالرحمن وارد شده است.
15- شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن علی الهواری- مالکی؛ مشهور به ابن جابر اندلسی- متوفای 780، نامبرده یکی از شعرای غدیر است.
16- سید علی بن شهاب بن محمد همدانی؛ متوفای 786، عده ای از اعلام و بزرگان نسبت به او و تألیفات و مقامات و کراماتش مدح و ستایش نموده اند، شرح حال نامبرده در «العبقات» جلد 1 مجلد مخصوص «غدیر» ص 241- 244 مذکور است نامبرده حدیث غدیر را در کتاب خود «مودة القربی» که از کتب دایر و چاپ شده است به طرق متعدده روایت نموده، و در باب نزول آیه تبلیغ در شأن علی (ع) و در حدیث تهنیت روایت کرده است.
17- حافظ، شمس الدین ابوبکر محمد بن عبدالله بن احمد مقدسی؛ حنبلی معروف به (صامت) متوفای 789، جزری در جلد 2 طبقاتش، ص 174 شرح حال او را ثبت و گوید: «پیشوای مبرزما، حافظ بزرگ، شمس الدین» سپس به ذکر بعض از استادان او در قرائت و تألیفاتش پرداخته و او را نظما و نثرا ستایش نموده، و ابن حجر در جلد 3 «الدرر» ص 465 شرح حال او و اساتید و اجازات او را درج و درباره او گوید: «نامبرده استادان بسیاری را درک و سماع او زیاد بوده و خود نیز شخصا در کاوش و طلب احادیث بوده و بسیار قرائت کرده و مبانی و اسناد را به خوبی به دست آورده و از این راه سود بسیاری عاید طالبین حدیث نموده، نامبرده عالمی بوده است ذوفنون که در این راه رنج و مشقت بسیار تحمل کرده تا به حدی که کسی چون او رنج نبرده روزگاری به کار حدیث و نقل آن اشتغال ورزیده تا در «صالحیه» وفات یافت، نامبرده در راه کسب کمال به مدارج عالیه نائل شد تا آنجا که بر اقران خود برتری یافت، و متصدی فتوی و درس بود و در عین حال بسیار دارای مردانگی و متصف به صفات کمال انسانی بود.» جزری حدیث احتجاج و استدلال صدیقه طاهره (س) را به حدیث غدیر در «اسنی المطالب» از او روایت می کند.
18- سعدالدین مسعود بن عمر بن عبدالله هروی تفتازانی؛ شافعی در سن قریب به هشتاد سالگی در سال 791 وفات یافته. ابن حجر در جلد 4 «الدرر» ص 350 شرح حال او را ثبت و تألیفات او را تعداد نموده، سپس گفته: «برای او جز آنچه ذکر شد تصنیفات دیگری نیز شامل انواع علوم هست به طوری که ائمه حدیث در به دست آوردن آنها و اعتناء بدانها مبالغه بسیار می نمودند، مقام نامبرده در علم و معرفت به حدی رسید که شناسائی رموز بلاغت و علم معقول در شرق و حتی در سایر مناطق و بلاد به او منتهی می شد، همانند و نظیری در شناسائی این علوم نداشت.» سیوطی در «بغیة الوعاة» ص 391 او را ستوده و تالیفات او را تعداد نموده است.


Sources :

  1. علامه امینی- الغدیر- جلد 1 بخش ‏اول صفحه 200

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/118176