اصبغ بن نباته (اَصبَغِ بنِ نُباتِه)

ابوالقاسم کوفی، اصبغ بن نباته تمیمی مجاشعی از خواص و ذخائر اصحاب علی بن ابیطالب (ع) و شخصیت بارز شیعه. از بنی حنظله و طایفه تمیم و اهل کوفه عراق بود.
پدرش: نباته بن حارث بن... مجاشع بن دارم!
وی بسیار عابد و زاهد و با کمال و محدث بزرگ و از جنگاوران و سرداران عراق در رکاب و سپاه امام علی (ع) و در جنگهای جمل، صفین و نهروان در کنار آن حضرت بود که رشادت هایش در کتب سیره و حدیث، ضبط و ثبت می باشد.
از برخی روایات، میزان محبوبیت و منزلت و جلالت شأن او نزد امام علی (ع) به خوبی روشن است. در زمان خلافت و حکومت علی (ع) از نامدارترین و استوارترین یاران آن حضرت به شمار می آمد. در جنگ صفین، «سردار شرطة الخمیس» بود و به حضرت می گفت: «مرا قبل از همه به میدان بفرست زیرا من عقب نشینی نمی کنم.» هرگاه به میدان می رفت به یک دست پرچم، و به یک دست شمشیرش بوده و چون بر می گشت. خون از شمشیر او می چکید.
وقتی از او درباره «شرط [شرطة] الخمیس» (خمیس، لشگر را گویند بنابر اینکه مرکب از 5 فرقه است که، آن مقدمه، قلب، میمنه، میسره و ساقه، می باشد) پرسیدند که چرا علی (ع) تو را و اشباه تو را این نام نهاد؟ گفت: «ما با علی (ع) شرط و پیمان بسته ایم که تا پای جان در راه او فداکاری کنیم یعنی آنقدر مجاهده کنیم که یا پیروز شده و یا کشته شویم، و او شرط کرد و ضامن شد که به پاداش آن مجاهده، ما را به بهشت رساند.»
او فدایی امیرالمؤمنین علی (ع) بود و در بین یاران آن حضرت، این ویژگی کاملا به چشم می خورد، شیخ کشی از «ابوالجارود» روایت کرده که گفت: «به اصبغ گفتم منزلت و مقام علی بن ابیطالب (ع) در بین شما تا کجا و تا چه حدی است؟» گفت: «خلاصه اخلاص ما نسبت به آن جناب اینکه: شمشیرهایمان را بر دوش خود نهاده ایم تا به هر کس اشاره ای کند، او را به شمشیر خود می زنیم.»
آنچه که بیشتر مایه شهرت اصبغ بوده، شخصیت روایی اوست.
اکثر روایاتی که نقل کرده به امام علی (ع) می رسد که اغلب در کتابها و منابع شیعی منعکس است. موضوعات روایاتش بیشتر «تاریخی» چون شرح حوادث جنگ جمل و برخی رویدادهای جنگ صفین و... یا فقهی و اخلاقی است که از میان همه اینها «عهدنامه مالک اشتر نخعی» مشهور می باشد. این عهدنامه دستورات آن امام همام به یکی از فرمانداران خود (مالک اشتر)، حاوی عالیترین رهنمودهای فکری، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و حقوقی که همواره مورد توجه دانشمندان در همه قرون و اعصار قرار گرفته است.
دیگر از روایات منقولی از اصبغ از امام (ع) وصیت آن حضرت به پسرش «محمد بن حنفیه» که این وصیت، بسیار شایان توجه می باشد.
کتاب عجائب احکام امیرالمؤمنین (ع) نیز، اثر بعدی اوست که ابراهیم بن هاشم قمی، آ را به روایت از او، تدوین نموده که نسخه ای از آن مربوط به اوایل سده پنجم هجری، نزد مرحوم «سیدمحسن امین عاملی» بوده که بعدها مکرر چاپ شده است.
وی خاطراتی از آن حضرت نقل کرده که روایت آن در اصول کافی است: («دائره المعارف تشیع به نقل از اصول کافی») و از مهم ترین مطالب گفته شده او درباره علی بن ابیطالب (ع)، ماجرایی در شهادت آن حضرت است از فضائل شاذان بن جبرئیل نقل شده که اصبغ بن نباته گفت:
«وقتی ابن ملجم مرادی امام علی (ع) را ضربت شمشیر زد، مردم بر سرای آن حضرت گرد آمده و قصد کشتن آن ملعون را کردند، صدای گریه و شیون بلند بود، ما نیز گریستیم، که حسن بن علی (ع)، بیرون آمد و با سخنانی مردم را متفرق کرد. اما من نرفتم. بار دیگر امام حسن (ع) آمد و گفت: ای اصبغ، آیا قول مرا از پدرم نشنیدی؟ گفت: بلی، اما چون حال او را دیدم، دوست دارم نظری بر آن حضرت کنم و حدیثی از او بشنوم، اجازه بگیر تا وارد شوم! طولی نکشید که امام مجتبی (ع) بیرون آمد و فرمود: داخل شو، چون به منزل وارد شدم، امیرالمؤمنین علی (ع) را دیدم که دستمالی بر سرش بسته که زردی آن، به زردی صورتش غالب است و از شدت آن زهری که بر ران او وارد شده بر خود می پیچد. پس فرمود: ای اصبغ: آیا قول حسن را نشنیدی؟ گفتم چرا، اما دوست داشتم که بار دیگر شما را ببینم و حدیثی بشنوم. سپس علی (ع) احادیث و سخنانی را در زمانی که خود، به عیادت رسول خدا (ص) رفته بود، از پیامبر اکرم (ص) برای من نقل کرد و بعد بیهوش شد.» (برای اطلاع به کتب مربوطه مراجعه شود)

دیدگاه اهل سنت بر احادیث اصبغ بن نباته
بیشتر رجال شناسان و مورخین اهل سنت، او را غیر موثق و ضعیف می دانند.
ابن سعد: «او شیعی بوده و در روایتش ضعیف به شمار می آمد.»
بزاز گفته: «بیشتر احادیثی را که از علی (ع) روایت کرده جز او کس دیگری روایت نکرده است.»
ابن حبان: «او به محبت علی بن ابیطالب (ع) مفتون شده بود، لذا خیالبافی هایی کرده و ازاین رو، مستحق ترک گردیده است.»
آنها او را «شیعه و رافضی» و برخی از غلات شیعه می دانند و می گویند: «او در علی فانی بود و لذا حرکات نامطلوبی از او سر می زد.»
تمام این نظرات، به پیوند صادقانه و عمیق او با امام علی (ع) مربوط می شود. اما او جرمی جز دوستی و نزدیکی با آن امام (ع) نداشت. زیرا:
دوستی علی (ع) ضربه ای است که دل از بیم آن می لرزد:
حب علی کله حزب *** یرجف من خیفته القلب
اما رجال شناسان شیعی، او را موثق و از ثقات برجسته می دانند.
ابوالجارود، ابوحمزه ثمالی، محمد بن داود غنوی و... از او روایت کرده اند.

پایان زندگی
بعضی از مورخین، از زندگی طولانی او بعد از شهادت امام علی (ع) گزارش داده و حتی گفته اند که بعد از قرن اول هجری، از دنیا رفته، اما هیچ منبعی که چنین چیزی را تایید کند، در دست نیست.
در کتاب بحار و سفینه البحار آمده که در سال 55 هجری.ق از دنیا رفت.
طوسی، او را در طبقه اصحاب امام مجتبی (ع) شمرده و همراه با «ابن شهرآشوب» گفته که اصبغ اثری در مقتل امام حسین (ع) داشته است.


Sources :

  1. حاج شیخ عباس قمی- منتهی الامال

  2. سيد مصطفى حسينى دشتى- معارف و معاریف

  3. دائره المعارف تشیع

  4. رحمانی همدانی- امام علی بن ابیطالب (ع)

  5. ابن سعد- طبقات

  6. دائره المعارف بزرگ اسلامی به نقل از: الذریعه رجال نجاشی، معجم رجال خوئی، ابن حبان و دهها منبع دیگر

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/118317