غزوه خندق (شرکت کنندگان در جنگ)

گروه های شرکت کننده در جنگ خندق:
با فرا رسیدن موعد مشخص شده میان قریش و یهودیان و احزاب دیگر، گروههای زیر برای جنگ با مسلمین خارج شدند:
1- خود قریش و پیروانش که حدودا چهار هزار نفر بوده و فرماندهیشان را «ابوسفیان ابن حرب» به عهده داشت. آنها سیصد اسب و هزار و پانصد شتر به همراه داشته و پرچم خود را در دارالندوه برافراشته و در آنجا تجمع نمودند.
2- قبیله «بنی سلیم» که حدودا هفتصد نفر بوده و به سرکردگی «سفیان ابن عبدشمس» از محل سکونت خود خارج شده و در «مرالظهران» به قریش پیوستند.
3- «بنی اسد» به فرماندهی «طلحه ابن خویلد»
4- «بنی فزاره» که هزار نفری می شدند به فرماندهی «عینیه بن حصن».
5- چهارصد نفر از قبیله «اشجع» به سرکردگی «مسعود ابن رخیله»
6- چهارصد نفر از طایفه بنی مره که از قبیله غطفان بودند به فرماندهی «حارث ابن عوف». گفته شده است هنگامیکه افراد قبیله غطفان برای یاری قریش خارج می شدند، با پدر «حارث ابن عوف» برخورده و با او گفتگویی کردند، در ضمن این گفتگو پدر حارث به آنها گفت: «ای بنی مره بازگشته و به سرزمین های خود بروید. ای بنی مره، بسوی محمد (ص) حرکت نکنید که من کار محمد (ص) را روشن می بینم. اگر خاور تا باختر بخواهند او را محاصره کنند و شکستش دهند نخواهند توانست و با وجود آن محاصره پیروزی از آن محمد خواهد بود». وقتی پدر حارث این سخنان را گفت، «بنی مره» همگی پراکنده شده و هیچ یک از آنها در جنگ حاضر نشد.
«زهری» و افراد قبیله بنی مره نیز برای واقدی همین مطلب را ذکر کرده اند. اما «عبدالرحمان ابن عبدالعزیز» در این باره به واقدی چنین گفته است: بنی مره در حالیکه چهارصد نفر بودند و «حارث ابن عوف» فرماندهی ایشان را به عهده داشت، در جنگ خندق شرکت کردند. به همین دلیل حسان ابن ثابت آنها را هجو کرد و آنها در جواب شعری سرودند و همسایگی و مجاورت خود با رسول الله (ص) را در آن متذکر شدند. واقدی این قول را قوی شمرده و می گوید: «در نظر ما نیز همین روایت که حارث ابن عوف همراه قوم خود در جنگ خندق شرکت کرده صحیح تر است البته او از عینیه ابن حصن محافظه کارتر بود.

استقرار قریش در اطراف مدینه:
گفته شده است تعداد افرادی که برای حضور در جنگ خندق از احزاب مختلف شرکت کردند حدود ده هزار نفر بودند. این افراد به سه لشکر تقسیم شده و به فرماندهی ابوسفیان به راه افتادند؛ زمانیکه به مدینه رسیدند قریش در ناحیه رومه سرزمینی در مدینه میان «جرف» و «زغابه» در وادی عقیق و غطفانی ها در منطقه زغابه، ناحیه ای در نزدیکی احد ساکن شدند. قریش چارپایان خود را برای چرا به وادی عقیق فرستادند اما هیچ علوفه ای در آن نیافتند. غطفانی ها شتران خود را به نواحی جرف روانه داشتند تا از گیاهان آنجا تغذیه کنند، آنها نیز جز خار چیزی برای چرا نیافتند. و این بدان علت بود که مردم یک ماه قبل زراعت خود را درو کرده و هیچ کشتی بر زمین نمانده بود. این وضعیت سبب شد پس از مدتی شتران آنها از شدت لاغری رو به مرگ شده و اسبانشان را که رسیدگی بیشتری می شدند، ضعف فرا گیرد.

مطلع شدن پیامبر از آمدن قریش و احزاب:
وقتی قریش از مکه حرکت کرد، گروهی از اسب سواران قبیله «خزاعه» به سمت مدینه حرکت کرده و فاصله میان مکه و مدینه را چهار روز طی کردند، ایشان نزد رسول الله (ص) آمده و خبر دادند که قریش و یارانش، از مکه خارج شد و به سوی مدینه در راه اند. پیامبر (ص) با شنیدن این خبر مردم را جمع کرده و درباره شیوه دفاع و مقابله، از آنها مشورت گرفت. حضرت به اصحابش فرمود: آیا برای مبارزه از مدینه خارج شویم یا در مدینه مانده و گرداگرد آن را خندق حفر کنیم یا در جلوی مدینه قرار گرفته و کوه را پشت سر خود قرار دهیم؟» مسلمانان در پاسخ به این پرسش اختلاف نظر یافتند، سلمان در آن بین گفت: «ای رسول الله (ص)! در آن زمان که در سرزمین فارس بودیم، هر وقت از حمله دشمن و  سواران او ترس داشتیم، در اطراف شهر خود خندق (گودال یا کانال عمیق و عریضی) حفر می کردیم و در آن آب یا آتش می انداختیم تا دشمن نتواند از آن نواحی حمله کند آیا صلاح می دانید اکنون هم خندق درست کنیم؟» مسلمانان از این پیشنهاد خوششان آمد و به یاد آوردند که در جنگ احد نیز پیامبر (ص) دوست داشت در مدینه مانده و از آن بیرون نرود، به همین جهت آنها نیز چنین گفتند که دوست دارند در شهر مانده و خندق حفر کنند.


Sources :

  1. سیدجعفر مرتضی عاملی- الصحیح من سیره النبی الاعظم (ص)

  2. سید هاشم رسولی محلاتی- ترجمه سیره ابن هشام- جلد 2

  3. محمود مهدوی دامغانی- ترجمه مغازی واقدی

  4. یوسفی غروی- موسوعه التاریخ الاسلامی- جلد 2

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/118360