خیران الخادم القراطیسی

از موالیان امام هشتم شیعه حضرت رضا (ع) و خادم مخصوص آن حضرت و طبق احادیث او در خراسان همراه آن حضرت و خدمت ایشان می کرد.
از اصحاب امام دهم شیعه حضرت علی الهادی (ع) و وکیل آن حضرت (طبق برخی روایات) نیز بوده است. به نقل از «منتهی المقال» وی از اصحاب امام هشتم، نهم و دهم شیعیان و از مستودعین این بزرگواران بود. که به نظر می رسد چنین بوده و با توجه به قرائن مطالب بالا او در معیت 3 امام معصوم به سر می برد.
همچنین از افراد مورد وثوق و جلیل القدری که این امامان معصوم (ع) عنایت به او داشتند. حدیث مشهوری که در باب نص بر امامت حضرت هادی، امام دهم (ع) از حضرت جواد (ع) در مورد اوست.
وی که در زمان مریضی حضرت جواد (ع) امام نهم برای خدمت کردن کنار امام (ع) بود. روزی کسی از طرف آن حضرت نزدش آمد و گفت: «مولای تو (حضرت جواد (ع)) سلام می رساند و می فرماید: من از دنیا می روم و امر امامت به سوی پسرم علی (ع) می گردد. و بعد از من همه چیز از او بر گردن شماست آنچنانکه بعد از پدرم همه چیز برای من بود.»
حدیث مشهور دیگری است که امام دهم (ع) او را وکیل خود در اموراتش کرده و فرموده بود: «اعمل فی ذالک برایک فان رایک رایی و من اطاعک اطاعتی.»
در این رابطه 2 نمونه از اختیارات او از سوی امام (ع) را در اینجا می آوریم.
خیران گوید: «برای امام هادی (ع) نوشتم مردی نزد ما آمده و حق شما بر گردنش هست او هم می داند که حق با شماست حال از من سؤال می کند که با او چگونه معامله کنم؟ من عقیده دارم که فلانطور با او عمل کنم.»
امام در پاسخ نوشتند: «هرگونه می خواهی عمل کن رأی تو رأی من است. هرکس از تو اطاعت کند مثل اینست که از من اطاعت کرده است.»
حدیث دوم از علی بن مهزیار (صحابه دیگر امام (ع)) که می گوید:
«برای خیران خادم نوشتم: "هشت درهم برای من از طرطوس هدیه فرستاده اند دوست ندارم در آن بدون امر شما تصرف کنم و یا به صاحبش برگردانم. حال برایت می فرستم تا ببینم دستور می دهی که آنها را چه کنم؟ قبول کنم یا برگردانم هرچه نظر دهی انجام می دهم."
خیران برایم نوشت هدیه آنها را قبول کن زیرا رسول خدا (ص) هدایای یهود و نصاری را قبول می کردند.»

داستان او از زبان او
سالی در زمان حضرت جواد (ع) حج به جا آوردم در یکی از روزها خواستم نزد آن حضرت بروم از یکی از خدمتکاران که مقام رفیعی نزد آن حضرت داشت رفتم و درخواست کردم تا مرا حضور امام (ع) ببرد. وقتی وارد مدینه شدیم و به درب منزل امام (ع) رسیدیم او وارد منزل شد و من منتظر ماندم تا اجازه ورود بگیرم. مدتی گذشت و دیدم خبری نشد خودم وارد شدم او مرا دید و گفت: «امام (ع) از منزل بیرون رفته.»
سرگردان ماندم که چرا چنین شد که در این موقع خادمی آمد و گفت: «تو خیران هستی؟»
گفتم: «آری.»
گفت: «وارد شو.»
داخل شدم دیدم آن حضرت بالای بامی کوتاه هستند آنقدر هیبت و بزرگی ایشان مرا تحت تاثیر قرار داد که می خواستم بدون پله بالا روم.
ابوجعفر (ع) به پله ها اشاره فرمود که «از پله بالا بیا.»
رفتم و سلام کردم دستش را بوسیدم و به صورت خود گذاشتم و مدتی آن را در دستم نهادم تا دهشتم تمام شد و دست امام را رها کردم در آن حال امام (ع) از من سؤالاتی کردند. پس گفتم: "ریان بن شبیب" خدمتتان سلام رساند و التماس دعا داشت که برای او و فرزندانش دعا نمایید. حضرت برای ریان دعا نمود ولی فرزندش را به عللی دعا نکرد.

خیران از منظر بزرگان
شیخ طوسی: او را از اصحاب امام دهم حضرت هادی (ع) و از موثقین می داند.
نجاشی: او را خادم امام هشتم حضرت رضا (ع) و خیران مولی الرضا (ع) و از مؤلفان شیعه می داند.
علامه حلی: او را صحابه اباالحسن سوم حضرت هادی (ع) گفته است.
ابن شهرآشوب: او را از ثقات امام هادی (ع) ذکر کرده است.
برقی: او را از راویان امام دهم حضرت هادی (ع) می داند.


Sources :

  1. حاج شیخ عباس قمی- منتهی الامال

  2. شيخ الاسلام إبراهيم بن محمّد حمري جويني- مسند الرضا

  3. دائره المعارف تشیع به نقل از: رجال شیخ طوسی، برقی، مناقب آل ابی طالب، بحار الانوار

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/119373