شفاعت پیامبران برای ایجاد امید

هدف از شفاعت و مغفرت خواستن آن است که روح امیدواری در انسان بدمد، نه این که انسان مغرور و متجری شود. فرق بین رجا و غرور، همان فرق بین حق و باطل است. انبیا فرمودند: ما به اذن خدا شفاعت و طلب مغفرت می کنیم، ولی خداوند هر کسی را که خود بخواهد، می بخشد. پیامبران در حد "موجبه‌ جزئیه" به‌ انسان ها وعده‌ طلب مغفرت دادند، نه این که درباره‌ کلیه‌ی‌ گناهان و همه گناهکاران به نحو "موجبه‌ کلیه" طلب مغفرت کنند و یا طلب مغفرت آنان در تأثیر مستقل باشد. پس انبیا فقط زمینه‌ احیای روح امید را فراهم کردند، نه‌ این که‌ انسان را متجری و هتاک حریم الهی کنند.
شفاعت و مغفرت انبیا، برای آن است که انسان ها نگویند: ما که بر اثر گناه باید در‌ جهنم بسوزیم، چرا برگردیم؟ خداوند می خواهد به آنها بگوید: اگر برگردند، نقص آنان جبران می شود و قابل بخشش هستند، ولی اگر برنگردند، ممکن است بر اثر اصرار بر گناهان، زمینه شرک در آنان فراهم شود و دیگر هیچ راهی برای درمان بیماری آنان نباشد: «ثم کان عاقبة الـذین اساؤا السوای ان کذبوا» (روم/ 10)
ممکن است انسان ابتدا مبتلا به مکروهات بشود و کم کم آلوده‌ به گناهان صغیره و بعد، گناهان کبیره گردد و در نهایت دین الهی را از اصل انکار کند. پس باید امیدی برای بازگشت به سوی خداوند باشد تا به صرف ارتکاب پاره‌ ای از گناهان زمینه‌ یأس فراهم نشود. ملائکه و پیامبران با شفاعت و مغفرت خواستن از خداوند، این امید را در دل گناهکاران زنده نگه می دارند.
قرآن، کتاب های آسمانی، انبیای الهی و فرشتگان، همه، هم دافع عقابند و هم رافع عذاب. خداوند درباره‌ دفع عقاب با قرآن می فرماید: «کتاب انزلناه إلیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور» (ابراهیم/ 1)، «یهدی به الله من اتبع رضوانـه سبل السلام» (مائده/ 16)
قرآن توان رفع عقاب را نیز به صورت شفاعت دارد: «واعلموا أنه شافع مشفع وقائل مصدق وأنه من شفع له القرآن یوم القیامة شفع» انبیا نیز همین گونه‌ اند درباره‌ موسای کلیم، آمده است که ما به او گفتیم: «أخرج قومک من الظلمات الی النور وذکرهم بأیـام الله إن فی ذلک لایات لکل صبار شکور» (ابراهیم/ 5)
مردم را از ظلمت ها به نور خارج کن؛ از ظلمت ستم پذیری و محرومیت های اجتماعی، انسانی و الهی رهـایی بخش و آنـان را بزرگواری عطا کن تـا زیـر سلطه‌ کسی نباشند؛ آنان را از هرگونه گناهی که باعث ذلت دنیا و آخرت است، نجات بده. حضرت موسی (ع) می تواند در قیامت از خداوند برای تبهکاران طلب مغفرت کند. چنان که در دنیا هم راه توبه و طلب آمرزش را به قوم خود گوشزد کرد و گفت: «یا قوم إنکم ظلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم» (بقره/ 54) و درباره‌ خود و برادرش می گوید: «...رب اغفر لی ولأخی وأدخلنا فی رحمتک وأنت أرحم الراحمین» (اعراف/ 151) و برای همه، چنین دعا می کند: «فاغفر لنا وارحمنا وانت خیر الغافرین واکتب لنا فی هذه الدنیا حسنة وفی الاخرة انا هدنا إلیک؛ ما را بیامرز و بر ما رحم کن که تو بهترین آمرزندگانی و برای ما در دنیا نیکی و در آخرت نیز خیر مقرر کن که ما به سوی تو گرویده‌ایم.» (اعراف/ 155)
درباره‌ عیسای مسیح (ع) نیز این دو تعبیر هست، یکی آن که رسالتی پیدا کرده تا مردم را از تاریکی ها به نور بیاورد و دیگر آن که در قیامت هم برای مبتلایان به عذاب طلب مغفرت می‌کند.
خدای سبحان، در قیامت به حضرت‌ عیسی می فرماید: آیا تو به مردم گفتی، که من و مادرم را به عنوان دو معبود بپرستید؟ آن حضرت عرض می کند: تو از شریک منزهی. اگر گفته باشم تحقیقا تو آن را می دانستی، تو بر آنچه در جان من است، آگاهی و من بر آنچه در ذات توست بی‌ اطلاعم. تو دانای هر غیبی و من نگفتم، مگر چیزی را که تو مرا به آن وا داشتی که به آنان بگویم: خدایی را که پروردگار من و شماست، بپرستید و من تا هنگامی که در میان آنان بودم، شاهد اعمالشان بودم.
بعد از آن که مرا توفی کردی و به حضور تو آمدم، تو رقیب بر آنان بودی. آنگاه با رعایت ادب دعا می گوید: اگر اینها را عذاب کنی، عبد توأند و تو مولای اینها هستی و حق داری و اگر آنان را آمرزیدی، تو عزیز و حکیمی و می‌دانی چه کسی را بیامرزی و چقدر رحمت نازل کنی و چون تو عزیزی، پس نفوذ ناپذیری و کسی نمی تواند به تو اعتراض کند که چرا آنان را آمرزیدی: «إن تعذبهم فإنهم عبادک وإن تغفر لهم فإنک أنت العزیز الحکیم» (مائده/ 118)
عیسای مسیح (ع) تا در میان امت بود، تلاش می‌کرد تا قومش را با دفع عذاب یا رفع عقاب هدایت کند. پس از رحلت هم از خداوند مسئلت می کند تا گناهان کسانی را که به تباهی مبتلا شدند، ببخشاید.
درباره‌ حضرت ابراهیم نیز چنین آمده است: «رب إنهن أضللن کثیرا من الناس فمن تبعنی فإنه منی ومن عصانی فإنک غفور رحیم» (ابراهیم/ 36) ابراهیم خلیل، راه پرهیز از گناه و دفع خطر عذاب را به مردم نشان داد و برای برطرف کردن عذابی که بر اثر عصیان متوجه آنها شده است، به خداوند عرض می کند: خدایا از گناه آنان که مرا نافرمانی کردند درگذر، چون تو بخشنده و مهربانی.
او همچنین می‌گفت: از من تبعیت کنید، زیرا من شاهد وحدانیت خدایم: «قال بل ربکم رب السموات والارض الذی فطرهن وأنا علی ذلکم من الشاهدین» (انبیاء/ 56)
حضرت ابراهیم به عمویش آزر که سمت سرپرستی او را در دوران کودکی داشت، می گفت: «یـا أبت إنی قـد جاءنی مـن العلم ما لم یا‌تک فاتبعنی أهدک صراطا سویـا؛ علمی به من عطا شده که به تو داده نشده، پس از من اطاعت کن، تا تو را هـدایت کنم» (مریم/ 43) یعنی تو را از عذاب برهانم و از ظلمت به نور علم و عدل بکشانم. منظـور حضرت ابراهیم از احتجاج هایی که با قومش یا نمرود یا آزر داشت هدایت آنان و دفع خطر عقاب یا رفع آن بود، زیـرا همه‌ احتجـاج ها برای نفی وثنیت و بت پرستی بود، که عامل خطر و سبب استحقاق عذاب است.


Sources :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی جلد6- صفحه 102

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/19122