اهمیت ابلاغ محتوای غدیر

از سخنان پیامبر اکرم (ص)، در پایان خطبه غدیر گفته است، و بر ابلاغ «محتوای غدیر» به دیگران تأکید فرموده است، به خوبی روشن می شود که فلسفه غدیر، یک فلسفه ابدی ست که باید امت اسلامی هیچگاه از درک محتوای آن غفلت نکنند، و هر کس از آن آگاه گشت به دیگران برساند. این دستور پیامبر ما مسلمانان است.
از سویی دیگر از این سخن که در خلال خطبه فرمود، که «این دو (یادگار عزیز و دو جانشین گران ارج) هیچگاه از هم جدا نمی شوند؛ و من این چگونگی را (این با هم بودن و پیوستگی به یکدیگر را) برای آنان از درگاه خداوند درخواست کرده ام.» به خوبی دانسته می شود که واقعیت قرن و واقعیت اهل بیت پیامبر (ع) از هم جدا شدنی نیستند، و هیچکدام بدون دیگری تحقق کامل ندارند. قرآن کریم و معارف و تعالیم آن، متحقق و مجسم در اهل بیت است، و اهل بیت و معارف و تعالیم آنان متحقق و مجسم در قرآنند. نمونه اش را در تاریخ اسلام بنگرید؛ مثلا: امام حسین (ع) و یزید، و امام جعفر صادق (ع) و منصور دوانیقی. آیا امام حسین (ع) نمونه تجسم فهم قرآن و عمل به قرآن است است یا یزید؟ و آیا امام جعفر صادق صادق (ع) نمونه تجسم فهم قرآن و عمل به قرآن است یا منصور دوانیقی.
آری، این سخنان هدایتگر به همه می فهماند که هدایت واقعی «قرآن کریم»، بدون رجوع به ائمه عترت و بهره مندی از تفسیر و تعلیم آنان نصیب نخواهد گشت. جمله «فسألت ذلک لهما ربی»، ظاهر است (اگر نگوییم نص) در «حکومت » به (اصطلاح اصولیین)، یعنی این جهت، حکومت اصولی دارد؛ و همین خواهد بود و نه غیر از این. پس برای کسی که برای بخواهد تنها به قرآن کریم مراجعه کند، و بدان اکتفا ورزد، و علم قرآن و تفسیر آن را نزد عترت (عالمان راستین قرآنی) نجوید (یا حقایق قرآنی را با علوم اقوام دیگر درآمیزد)، هدایتی قرآنی و خالص به هم نرسد.
در واقع، رجوع به قرآن، بدون رجوع به اهل قرآن ائمه عترت، که به وسیله خود پیامبر (ص)، عدل و لنگه و شریک و همتراز قرآن و عالم به علم قرآن و حقایق قرآن معرفی شده اند، رجوع به قرآن نیست (چنانکه پس از اندکی دقت روشن می شود) از این رو، از جمله، در «احادیث غدیر»، که در آنها اتمام حجت شده است آمده است: «و لن یفسر ذلک لکم إلا من أنا آخذ بیده و شائل بعضده؛ هرگز کسی قرآن را برای شما معنی و تفسیر نتواند کرد.» و از حقایق آن پرده بر نخواهد گرفت، مگر این کس که اکنون دست او را گرفته ام و بالا آورده به شما نشان می دهم»، یعنی علی (ع). پس هرچه درباره قرآن و فهم علوم و بیان معارف قرآن از غیر عترت (علی(ع) و ائمه اولاد علی) گرفته شود (چه از دیگر علمای اسلام که علومشان را از ائمه عترت نگرفته اند، و چه از اسرائیلیات و نصرانیات، و چه از مفاهیم یونانی و اسکندرانی و هندی و گنوسی...) همه به نص این حدیث و دهها حدیث دیگر، به جز حکم عقل و موازین علم از ماهیت «محتوای قرآنی» به دور است.


Sources :

  1. محمدرضا حکیمی- سرود جهشها- صفحه 97- 99

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/211079