رابطه ایمان با وجهه ملکی و ملکوتی اعمال

شرط اینکه یک عمل، وجهه ملکوتی خوب و "علیینی" پیدا کند این است که با توجه به خدا و برای صعود به ملکوت خدا انجام بگیرد. اگر کسی معتقد به قیامت نباشد و توجه به خدا نداشته باشد، عمل او وجهه ملکوتی نخواهد داشت و به تعبیر دیگر صعود به علیین نخواهد کرد. وجهه ملکوتی عمل وجهه بالاست و وجهه ملکی آن وجهه پایین است، تا عملی از راه نیت و از راه عقیده و ایمان، نورانیت و صفا پیدا نکند، به ملکوت علیا نمی رسد، عملی به ملکوت علیا می رسد که روح داشته باشد، روح عمل همان بهره اخروی و ملکوتی آن است. قرآن کریم چه زیبا می فرماید: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه؛ به سوی او سخن پاک بالا می رود و کردار شایسته بالا می بردش.» (فاطر/10) این آیه به دو گونه قابل تفسیر است و هر دو گونه در کتب تفسیر ذکر شده است یکی اینکه سخن پاک و اعتقاد پاک را کردار شایسته بالا می برد، دیگر اینکه سخن پاک و اعتقاد پاک، کردار شایسته را بالا می برد و ملکوتی می سازد.
دو تفسیر -که هر دو صحیح است و مانعی ندارد که هر دو مقصود باشد- مجموعا این اصل را بیان می کنند که ایمان در مقبولیت عمل و بالا رفتن عمل به سوی بالا تأثیر دارد و عمل، در سیراب شدن ایمان و بالا رفتن درجه ایمان. این اصل در معارف اسلامی اصل مسلمی است. استشهاد ما به این آیه بنا بر تفسیر دوم است گو اینکه از نظر ما مانعی ندارد که آیه کریمه در آن واحد ناظر به هر دو معنی باشد. به هر حال اشتباه است اگر بپنداریم اعمال کسانی که ایمان به خدا و قیامت ندارند به سوی خدا صعود می نماید و وجهه "علیینی" پیدا می کند. اگر به ما بگویند که فلان کس از جاده شمال-تهران خارج شد و در جهت شمال چند روز به سفر خود ادامه داد هرگز توقع نداریم که چنین کسی به قم و اصفهان و شیراز برسد، اگر کسی چنین احتمالی بدهد به او می خندیم و می گوییم اگر او می خواست به قم و اصفهان و شیراز برود باید از جاده جنوب تهران خارج شود و ادامه دهد. محال است که کسی به سوی ترکستان برود و به کعبه برسد. بهشت و جهنم، دو غایت سیر معنوی انسان است. در آن جهان هر کسی خود را در غایت مسیر خود می بیند، یکی بالا است و دیگری پایین، یکی اعلا علیین است و دیگری اسفل سافلین. «ان کتاب الابرار لفی علیین؛ بی تردید کارنامه نیکان در «علیین» است» (مطففین/18)، («ان کتاب الفجار لفی سجین؛ مسلما کارنامه بدکاران در «سجین» است» (مطففین/7)
چگونه ممکن است کسی به سوی مقصدی حرکت نکند و یا به سوی مقصدی ضد آن مقصد حرکت کند و آنگاه به آن مقصد برسد؟! حرکت به سوی علیین، فرع آهنگ و اراده رسیدن به آن است و آهنگ و اراده، فرع معرفت و اعتقاد از یک طرف و تمکین و تسلیم از طرف دیگر است. از آنکه به چنین مقصدی اعتقاد ندارد یا تمکین و تسلیم ندارد و بالاخره رغبتی به آن ندارد و به انگیزه رسیدن به آنجا کوچک ترین گامی بر نمی دارد چگونه می توان توقع داشت که سر از آنجا در بیاورد؟ بی شک هر راهی به مقصد خودش منتهی می گردد، تا مقصد خدا نباشد به خدا منتهی نمی گردد.


Sources :

  1. مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 370-371

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/21836