عقد اخوت میان مهاجرین و انصار توسط پیامبر

قرآن در آیه 72 سوره انفال می فرماید: «ان الذین ءامنوا و هاجروا؛ آنان که ایمان آوردند و آنان که مهاجرت کردند»، از بلد کفر آمدند به حوزه اسلام: «و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله؛ با اموال و ثروتهای خود و یا جانهای خویش در راه خدا جهاد کردند». تحمل مشقت کردند. غیر از قتال که یعنی جنگیدن، به اموال و جانهای خودشان، در راه خدا مشقتها متحمل شدند، مالها خرج کردند، از مالها صرف نظر کردند، جانها بذل کردند، رنجها به جانشان متحمل شدند. این یک دسته. «و الذین آووا و نصروا؛ و آنان که به این جمعیت مهاجر راه دادند، آنها را در خانه های خود پذیرفتند و نصروا نه تنها پذیرفتند، بلکه به کمک آنها نیز شتافتند»، «اولئک بعضهم اولیاء بعض؛ بعضیشان ولی بعض دیگر هستند» (اینها هسته اولی جامعه اسلامی را تشکیل می دهند). ولی در اینجا به معنی (دارای) پیوند است. اینها با یکدیگر پیوند کامل خورده اند. چون ولی یکدیگر هستند پس یکدیگر را باید نصرت و تعاون کنند، اینها به آنها کمک بدهند، آنها به اینها کمک بدهند. حتی ولایت امن در میانشان هست یعنی اگر یکی از اینها به دیگری پناه بدهد، مثل این است که همه اینها به او پناه داده اند.
اینجا یک مسئله ای است که باید آن را عرض کنم و آن این است که پیغمبر اکرم هنگامی که مهاجرین از مکه به مدینه آمدند همانطور که مکرر شنیده اید میان آنها و انصار عقد اخوت یعنی پیمان برادری برقرار کرد. هر یک از مهاجرین را با یکی از انصار، یا خودشان همدیگر را انتخاب می کردند و پیغمبر اکرم آنها را برادر یکدیگر قرار می داد. مسئله برادر خواندگی یا عقد اخوت، الان هم مطرح است. لابد در کتابهای دعا مثل مفاتیح الجنان خوانده اید که در روز هجدهم ماه ذی الحجه که روز غدیر است، سنت است که مسلمانان با یکدیگر صیغه برادری بخوانند و پس از آن حقوقی بر یکدیگر علاوه پیدا می کنند، مثلا به یکدیگر حق پیدا می کنند که یکدیگر را در مواقع دعا فراموش نکنند، حق پیدا می کنند که در قیامت از یکدیگر شفاعت کنند، حق پیدا می کنند که در خوبیها هر یک دیگری را مقدم بدارد بر دیگران، و از این قبیل.
گفتیم پیغمبر اکرم در صدر اسلام عقد اخوت بست میان مهاجرین و انصار و حتی در ابتدا میان آنها ارث برقرار کرد یعنی گفت اینها از یکدیگر ارث می برند. البته این یک حکم استثنائی بود برای مدت معین. اگر یک مهاجر می مرد، چیزی اگر داشت به برادر انصاری او می رسید، و برعکس. در آن مدتی که مسلمین در مضیقه بودند پیغمبر این حکم را برقرار کرد، بعد حکم را برداشت و فرمود ارث بر همان اساس قرابت و خویشاوندی است، که هنوز هم این حکم باقی است و در همان جاست که مسئله برادری پیغمبر با امیرالمؤمنین مطرح است. این را اهل تسنن هم قبول دارند.

تفاوت بین مهاجرین و غیرمهاجرین صدر اسلام از نظر قرآن
قرآن در آیه 72 از سوره انفال می فرماید: «و الذین آمنوا و لم یهاجروا؛ آنان که ایمان دارند اما هجرت نکرده اند». خیلیها بودند که نتوانستند از مال و ثروتشان، از خویشاوندانشان، از زن و بچه هاشان بگذرند: «ما لکم من ولایتهم من شیء حتی یهاجروا؛ آنها در این ولایت شریک نیستند، تا وقتی که مهاجرت کنند». اینها الان که آنجا مانده اند جزو آنها هستند. البته مسلمان اند، ولی در این روابط نزدیک ولایتی که مسلمین نسبت به یکدیگر دارند شریک نیستند. قرآن کریم استثنا می کند، می گوید ولی این که می گویم آنها با شما برادر نیستند نه به معنی این است که آنها مثل کافران هستند. نه، اگر روزی احتیاج به کمک داشته باشند و از شما کمک بخواهند و کمک کردن هم برای شما جایز باشد نه اینکه از شما کمک بخواهند مثلا علیه قومی که با شما عهد و پیمان بسته اند در این صورت باید کمکشان بدهید. اما این در موردی است که آنها از شما کمک بخواهند. در غیر این مورد، حقوقی که سایر مسلمین نسبت به یکدیگر دارند برای آنها محفوظ نیست، چون آنها هنوز در بلد کفر هستند، نیامده اند جزو جامعه اسلامی.


Sources :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 3- صفحه 195-192

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/22196