امام علی (ع) در مورد جهاد می فرماید «و هو لباس التقوی». ''جهاد جامه تقوا است''. قرآن کریم در سوره مبارکه اعراف سخن از جامه تقوا آورده است. علی می فرماید: جامه تقوا جهاد است. تقوا یعنی پاکی راستین، پاکی از چه؟ از آلودگی ها، ریشه آلودگی های روحی و اخلاقی چیست؟ خودخواهی ها و خود پسندی ها و خود گرائی ها. و به همین دلیل مجاهد واقعی، با تقواترین با تقواهاست. زیرا یکی پاک و متقی است از آن جهت است که پاک از حسادت است، دیگری پاک از تکبر است، سومی پاک از حرص است، چهارمی پاک از بخل است، اما مجاهد پاک ترین پاک ها است. زیرا پا روی هستی خود گذاشته است، مجاهد پاکباخته است. جبه همین جهت دری که به روی پاکباخته ها باز می شود با دری که به روی سایر پاکها گشوده می شود متفاوت است. این مطلب که تقوا درجات و مراتب دارد از قرآن مجید به خوبی استفاده می شود. می فرماید: «لیس علی الذین آمنوا و عملو الصالحات جناح فی ما طعموا اذا ما اتقوا و آمنوا و عملوا الصالحات ثم اتقوا و آمنوا ثم اتقوا و احسنوا و الله یحب المحسنین» (مائده/ 93)». «بر آنانکه ایمان آورده و شایسته عمل کرده اند، در مورد آنچه از نعمتهای دنیا مصرف کنند، باکی نیست. هرگاه تقوا و ایمان و عمل صالح را توأم داشته باشند و بعد از آن ایمان و تقوا، و بار دیگر تقوا و احسان». این آیه کریمه متضمن دو نکته عالی از معارف قرآنی است. یکی درجات و مراتب ایمان و تقوا و دیگر ،فلسفه حیات و حقوق انسان. می خواهد بفرماید: نعمتها برای انسان است و انسان برای ایمان و تقوا و عمل. انسان آنگاه مجاز است از نعمتهای الهی بهره مند گردد و آنگاه این نعمتها به مورد مصرف خواهد شد که خود انسان در مسیر تکاملی خودش که خلقت او را در آن مسیر قرار داده حرکت کند، یعنی مسیر ایمان و تقوا و عمل شایسته.
خداوند می فرماید: «و جهدوا فى الله حق جهاده هو اجتباکم و ما جعل علیکم فى الدین من حرج ملة أبیکم إبرهیم هو سماکم المسلمین من قبل و فى هذا لیکون الرسول شهیدا علیکم و تکونوا شهداء على الناس فأقیموا الصلوة و ءاتوا الزکوة و اعتصموا بالله هو مولاش فنعم المولى و نعم النصیر» (حج/ 78)؛ «و در راه خدا جهاد کنید و حق جهادش را ادا نمائید او شما را برگزید و در دین کار سنگین و شاقى بر شما نگذارد این همان آئین پدر شما ابراهیم است او شما را در کتب پیشین و در این کتاب آسمانى مسلمان نامید تا پیامبر شاهد و گواه بر شما باشد و شما گواهان بر مردم بنابراین نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و به خدا تمسک جوئید که او مولا و سرپرست شماست چه مولاى خوب و چه یار و یاور شایسته اى». دستور را در زمینه جهاد، به معنى وسیع کلمه، صادر مى کند و مى گوید: در راه خدا جهاد کنید و حق جهادش را ادا نمائید. اکثر مفسران اسلامى، جهاد را در اینجا به معنى خصوص مبارزه مسلحانه با دشمنان نگرفته اند، بلکه همانگونه که از مفهوم لغوى آن استفاده مى شود به معنى هر گونه جهاد و کوشش در راه خدا و تلاش براى انجام نیکی ها، و مبارزه با هوسهاى سرکش، جهاد اکبر و پیکار با دشمنان ظالم و ستمگر جهاد اصغر، دانسته اند. مرحوم طبرسى در مجمع البیان از اکثر مفسران چنین نقل مى کند که منظور از حق جهاد خلوص نیت و انجام دادن اعمال براى خدا است. بدون شک حق جهاد نیز معنى وسیعى دارد که از نظر کیفیت و کمیت و مکان و زمان و سایر جهات، همه را شامل مى شود، اما از آنجا که مرحله اخلاص سخت ترین مرحله در جهاد نفس است، روى این مرحله تکیه کرده است، چرا که نفوذ افکار و انگیزه هاى غیر الهى در قلب و اعمال انسان آنقدر مخفى و باریک و پنهان است که جز بندگان خاص خدا از آن رهائى نمى یابند.
در حقیقت قرآن مجید در این پنج دستور از مراحل ساده شروع کرده و به آخرین و برترین مراحل عبودیت مى رساند: نخست سخن از رکوع و سپس از آن برتر سخن از سجود است، بعد عبادت به طور کلى، و سپس انجام کارهاى نیک اعم از عبادات و غیر عبادات، و در آخرین مرحله سخن از جهاد و تلاش و کوشش فردى و جمعى در بخش درون و برون، کردار و گفتار و اخلاق و نیت به میان آورده است. و این دستور جامعى است که فلاح و رستگارى بدون شک در دنبال آن خواهد بود. در جای دیگر می فرماید: «فلا تطع الکفرین و جهدهم به جهادا کبیرا»(فرقان/ 52)؛ «از کافران اطاعت مکن و با قران با آنان به جهاد کبیر برخیز». بنابراین از کافران اطاعت مکن و به وسیله قرآن با آنها جهاد بزرگى بنما. در این آیه دو دستور مهم را که دو برنامه اساسى پیامبران را تشکیل مى دهد بیان مى کند، نخست روى سخن را به پیامبر (ص) کرده مى فرماید: بنابراین از کافران اطاعت مکن (فلا تطع الکافرین). در هیچ قدم راه سازش با انحرافات آنها را پیش مگیر که سازشکارى با منحرفان، آفت دعوت به سوى خدا است، در برابر آنها محکم بایست و به اصلاح آنها بکوش، ولى مراقب باش ابدا تسلیم هوسها و خرافات آنها نشوى. و اما دستور دوم اینکه به وسیله قرآن با آنها جهاد بزرگى کن (و جاهدهم به جهادا کبیرا). جهادى بزرگ به عظمت رسالتت، و به عظمت جهاد تمام پیامبران پیشین، جهادى که تمام ابعاد روح و فکر مردم را در بر گیرد و جنبه هاى مادى و معنوى را شامل شود. بدون شک منظور از جهاد در این مورد جهاد فکرى و فرهنگى و تبلیغاتى است، نه جهاد مسلحانه، چرا که این سوره مکى است و مى دانیم دستور جهاد مسلحانه در مکه نازل نشده بود. و به گفته مرحوم طبرسى در مجمع البیان این آیه دلیل روشنى است بر اینکه جهاد فکرى و تبلیغاتى در برابر وسوسه هاى گمراهان و دشمنان حق از بزرگترین جهادها است، و حتى ممکن است حدیث معروف پیامبر (ص): «رجعنا من الجهاد الاصغر الى الجهاد الاکبر»: ما از جهاد کوچک به سوى جهاد بزرگ بازگشتیم اشاره به همین جهاد و عظمت کار دانشمندان و علما در تبلیغ دین باشد. این تعبیر عظمت مقام قرآن را نیز بازگو مى کند، چرا که وسیله اى است براى این جهاد کبیر، و سلاحى است برنده، که قدرت بیان و استدلال و تاثیر عمیق و جاذبیتش مافوق تصور و قدرت انسانها است. وسیله مؤثرى است به درخشندگى آفتاب و روشنائى روز، به آرامبخشى پرده هاى شب، به حرکت آفرینى بادها، به عظمت ابرها و به حیات بخشى قطره هاى باران که در آیات گذشته به آن اشاره رفته بود.