اسود عنسی

اسودبن کعب بن عوف، از بزرگان یمن در زمان پیامبر اسلام که ادعای پیغمبری کرد. اسود از طایفه "بنی عنس" یکی از تیره های قبیله "مذحج" بود که در "خبان" نزدیک نجران، به دنیا آمد. خانواده اش از عباهله بودند و به همین علت لقب او عبهله بود. (عباهله، عنوان پادشاهان یمن بود که این پادشاهی در خاندانشان ارثی بود و آنها در کنار پادشاهان ایرانی که از زمان خسروپرویز، بر آن سرزمین «یمن» حاکم شدند، حکومت می کردند). اسود در اواخر حیات رسول الله، در یمن بود که به دروغ ادعای نبوت و پیغمبری کرد. حدود سال 10 هـ ق، پیامبر اسلام نمایندگانی به سوی قبایل عرب و شهرهای عربی فرستادند و آنها را به اسلام دعوت کرد. از جمله وائل بن حجر را با نامه ای به طرف قبیله عباهله و اقیال عرب و دیگران و کسی را نزد اسود فرستاد ولی اسود، اسلام را نپذیرفت و در ذیقعده سال 10 هـ ق، سران و بزرگان قبیله یمن را دور خود جمع کرد و از غار خبان در نزدیکی نجران، طغیان و شورش را آغاز کرد و با سپاه مدینه که از طرف پیغمبر بودند، جنگ کرد.
او اول به شهر نجران حمله کرد و سراسر منطقه ساحلی و بخش های درونی شبه جزیره تا حضرموت و حدود طائف را تصرف کرد. "شهربن باذان یا باذام" به جنگ او در نزدیک صنعا رفت ولی در جنگ کشته شد. اسود صنعا را گرفت، آنگاه معاذبن جبل که نماینده پیغمبر اکرم بود، به همراه چند نماینده دیگر، در مقابل اسود، نتوانستند پیروز شوند، لذا همگی برای کمک به طرف مدینه برگشتند. بعد از خبر شورش اسود، پیغمبر چند نفر دیگر را نزد قبایل یمنی فرستاد تا بر قیام اسود، حمله کنند. از آن جمله: وبر ابن یخنس به صنعا رفت. او با فیروز و داودیه، همدست شد و به کمک قیس بن هبیره و به همراهی همسر اسود، شبانه اسود را در خواب کشت (حدود سال 11 ق).
این واقعه، چند روز قبل از رحلت پیغمبر اسلام اتفاق افتاد که خبرش به ابوبکر رسید. اگرچه به گفته بعضی مورخین، شورش و مرگ اسود را بعد از رحلت پیغمبر و در زمان خلافت ابوبکر می دانند. برخی از معاصران، شورش او را بر ضد ایرانیان در یمن میدانند، ولی باید گفت که چون اسود عنسی ایرانیان زیادی را در زمره اطرافیان و یاران خود داشت و با زنی ایرانی ازدواج کرده بود، بعید بنظر می آید، که این قیام او، صرفا بر ضدیت با ایرانیها بوده باشد و ایرانیان خیلی راحت در دستگاه حکومتی او رفت و آمد داشتند. اما روایات نشان می دهد که بدگمانی و بدرفتاری او بر ایرانیان، بعد از دیدار فیروز و داودیه با نماینده پیغمبر اسلام و مسلمان شدن آن دو نفر بودند، چون اسود، دشمنی خود را قبلا با اسلام و رابطه کسانی که مسلمان شده بودند و با پیغمبر اسلام رابطه برقرار کرده بودند، مثل "نعمان یهودی" نشان داده بود و او را مثله کرده بود. اسود را از سخن سرایان عرب می دانند که با حیله و نیرنگ بازی مردم را به دور خود جمع کرده بود.


Sources :

  1. محمد ابن سعد کاتب واقدی- طبقات ابن سعد

  2. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ج8

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/27260