نمونه ای از توفیقات دانشمندان مسلمان در کشف علوم

سفارش موکد اسلام به علم، اختصاص به رشته خاصی از علوم ندارد، بلکه شامل تمام رشته های علوم می باشد، هرچند بر تحصیل علم فقه و علوم دینی تأکید زیادی دارد. علم به احکام دین و یا علم به قوانین و کشف سنن طبیعت و اختراع صنایع سودمند، یک سلسله علوم و اموری است که اسلام آموختن آنها را «واجب کفائی» شناخته است و در قرآن هر مناسبتی پیش آمده، آدمی را به اندیشیدن و بهره جستن از خرد خویش برای پی بردن به اسرار جهان آفرینش امر کرده است. بنابراین، تقسیم علوم به علوم دینی و غیردینی و یا علوم جدید و علوم قدیم، یک اصطلاح جدید است و اسلام هر علم و فنی که به صلاح جامعه و مفید به حال مردم است، مسلمانان را به اخذ و نشر آن امر می کند و در طول تاریخ نیز علوم برحسب فائده ای که از آنها به دست می آید، نزد مسلمانان مطلوب بود و هر علمی که اکنون به عنوان «علوم جدید» تلقی می شود از «علوم قدیمه» دور و بیگانه نیست، بلکه ریشه ای در علوم قدیمه دارد، منتهی مانند هر چیز دیگر برحسب مرور زمان تکامل پیدا کرده است. مسلمانان از هنگام طلوع اسلام به کسب علوم گوناگون و توسعه فرهنگ شوق و علاقه فراوانی داشتند و توفیقی که در این راه پیدا کردند، بی شک عظیم است و از میان مسلمانان در رشته های مختلف علوم متخصصان و مکتشفان و مخترعان بزرگی برخاستند و آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذاشتند. در این جا به عنوان نمونه به برخی از دانشمندانی که موفق به کشف علمی شده اند، اشاره می کنیم:

1- «جابربن حیان» یکی از شاگردان امام صادق (ع) از بزرگترین متخصصان علوم طبیعی  و پدر شیمی جدید بوده است و مورخان درباره تألیفات او اظهار نظرهای گوناگون کرده اند، از 232 جلد تا 3900 جلد کتاب به او نسبت داده اند. و مورخ مسیحی (جرجی زیدان) درباره وی چنین نوشته است: «او برای همیشه از میان شرقی ها حجتی برای غربی ها است.» «گوستاولوبون» درباره او می نویسد: «اقدم و اشهر علمای اسلام، جابر است، تصانیف او، مانند یک دائرة المعارف علمی، مشتمل بر خلاصه ای از مسائل شیمی مسلمین است. در این تصنیفات ترکیبی ذکر شده است که قبلا معلوم نبوده است. و این دانشمند نسبت به عصر خود کمتر از پاستور و سایر علما و دانشمندان غرب نبوده است.

2- «یعقوب بن اسحاق کندی» ( متوفای 260 هـ) که او را فیلسوف عــرب می نامیدند، با علوم یونانی و ایرانی و هندی نیز آشنائی کامل داشت و غیر از فلسفه، در علم دیگر نیز تألیفات داشته است. کندی که تألیفات او بالغ بر270 مجلد می باشد، حتی از ده یک آنها هم امروز نشانی نمانده است و ظاهرا  15 جلد از این کتابها مربوط به «هواشناسی» بوده است. قسمتی از آثار او در قدیم به لاتینی ترجمه شده و از بعضی آثار او فقط ترجمه لاتینی باقی است و شاید بتوان گفت گرایش به تحقیق تجربی هم به وسیله آثار علمی او از دنیای اسلام به اروپای غربی راه یافت.

3- «حسن بن هیثم» ( متولد سال 304 هـ ) از ریاضی دانان به نام به شمار می آید و تعداد کتب او درباره علم «مناظر» که در آن از شعاع های منکسر و مستقیم و منعکس و همچنین از تصاویر در آئینه های مقعر بحث می شود، از پنجاه جلد متجاوز می باشد، هر چند اغلب این کتابها  بر باد رفته است، ولی به قول «دکتر گوستاولوبون فرانسوی» از دیدن همین تصانیف مختصر هم که در دسترس ما می باشند، به خوبی معلوم می شود که در این علم، مسلمین تا چه درجه ترقی حاصل کرده بودند، از جمله تصانیفی که بسی تعجب آور است «کتاب مناظر الحسن» است که فعلا موجود می باشد. کتاب مذکور به زبان لاتینی و ایتالیائی ترجمه شده و این همان کتابی است که «کپلر» در کتاب مناظر خود از آن زیاد از حد استفاده نموده است.

4- از دانشمندان ریاضی، می توان از امثال: محمودبن موسی خوارزمی و محمدبن ابراهیم فزاری و حجاج بن یوسف بن مطر یاد کرد که مولفات فراوانی در ریاضیات دارند که معروف ترین آنها کتاب «حساب و جبر و مقابله» خوارزمی است که به لاتین نیزترجمه شده است و این کتاب در قرون وسطی نزد اروپائیان فوق العاده اهمیت یافت و تا سال 1603 میلادی مبنای مطالعات ریاضی اروپائیان بود.

5- مسلمانان در علم هئیت و نجوم و علوم فضائی نیز تحقیقات بسیار ارزنده ای داشتند و از دانشمندان فلکی و علوم فضائی می توان از ابومعشر بلخی نام برد که وی مجموعه «زیحاتی» داشت که در آن حرکات سیارات از روی طریقه هندی و رصد گنک دژ محاسبه شده بود. اگر چه اصل آن نمانده است، اما آثار دیگر او از خیلی قدیم به زبان لاتینی ترجمه و مکرر چاپ شده است و این همه  او را در نجوم در تمام قرون وسطی شهرت جهانی بخشید. و همچنین از جمله کسانی که از هئیت بطلمیوس انتقاد کرده است «خواجه نصیرالدین طوسی» را باید ذکر کرد. این عالم بزرگ و جامع شیعه نه فقط  موسس واقعی رصدخانه عظیم مراغه و زیج ایلخانی بود، بلکه آشنائی علماء اسلام را با تحقیقات چینی ها نیز فراهم آورد. خواجه قطع نظر از تحریر اقلیدس و مطالعات راجع به مثلثات در کتاب تذکره، از هئیت بطلمیموسی به شدت انتقاد نمود و خود نظریات بدیعی پیشنهاد نمود که به ضرورت اظهار طرح تازه ای که بعدها به وسیله «کوپرنیک»  عرضه شد، کمک کرد. یکی دیگر از دانشمندان فلکی «ابن یونس» است که ابزاری برای تعیین و سنجش ارتفاع شمس اختراع کرد و دیگر ابوالعباس فرغانی و ابوعبدالله محمدبن جابر بتانی و سه پسر موسی بن شاکر و خیامی و دیگران هستند. 

6- معروف تر ین پزشکان اسلامی «محمدبن زکریای رازی» است. رازی بی شک نابغه ای بوده است که در آسمان پر عظمت علم طب طلوع کرد و در علم طب، تحول و دگرگونی های فراوانی پدید آورد و در بیماستان ها تمام اقوال و نظریات طبی قدماء را در بیماران امتحان نمود. با روش تجربی خود که همه جا به کار می بست، توانست راههای جدیدی در معالجات به دست آورد و برای بیماری ها داروهای تازه ای را کشف کند. مهمترین آثار رازی «کتاب حاوی کبیر» است و این کتاب بزرگترین و جامع ترین کتابی است که یک پزشک توانسته است پدیدآورد و در واقع، دائرالمعارف بزرگ طبی است و شامل اقوال و تحقیقات اطباء یونانی، سریانی، ایرانی، هندی، و عرب به علاوه  تجارب شخصی 50 ساله خود درباره بیماری های گوناگون می باشد و ترجمه لاتین آن تا این اواخر جزو کتب درسی دانشگاههای اروپا بوده است. اما عظیم ترین اثر علمی در طب اسلامی «قانون» ابن سینا است، بدین جهت او را «ملک الأطباء» نامیده اند. اهمیت او در علم طب از این جهت است که طب اسلامی را به منتهای کمال رسانید و کتاب قانون او نیز دائرة المعارف طبی است و نویسنده در آن، اقوال اطباء یونانی، هندی، ایرانی را در انواع معالجات بیان می دارد، ترجمه لاتین آن نیز بارها در اروپا چاپ شده و در آنجا مدت مدیدی بر هر کتاب دیگر مقدم بود، و برای اطباء اروپا مانند انجیل مقدس تلقی می شد،  حتی تا اوائل قرن نوزدهم از برنامه درسی و رسمی دانشگاههای جهان متمدن حذف نشده بود. اطبای اسلامی اندلس هم در پیشرفت طب سهم بزرگی داشته اند، از جمله آنها «ابن رشد اندلسی» حکیم معروف است که نشان داد یک تن دو بار آبله نمی گیرد.

7- مسلمانان در رشته های دیگر چون: علم زیست شناسی، جغرافیا، تاریخ و جامعه شناسی و فلسفه و... فعالیت های زیادی داشتند و آثار علمی آنان در هر رشته، بسیار غنی و متنوع و آموزنده و جالب است و نشان می دهدکه چشم انداز تحقیقات مسلمانان در هر زمینه، خیلی بیش از ملت های دیگر بوده  است، در این باره می توان از کندی، دمیری، قزوینی، ابن بطوطه، مسعودی، ابن حوقل و ابن خلدون و... نام برده که صاحب تألیفات فراوانی در رشته های گوناگون علوم می باشند.


Sources :

  1. آیت الله جعفر سبحانی- مبانی حکومت اسلامی- از صفحه 505 تا 510

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/401487