نگاهی به فرقه های ایجاد شده پس از شهادت امام حسن عسکری (ع

حاکمان عباسی که بنا به ماهیتشان، به روش های ظالمانه روی آورده بودند، روز به روز محبوبیت خود را در افکار عمومی از دست می دادند. اما امامان معصوم علیهم السلام با توجه به کردار شایسته و پیشینه نیکویی که داشتند روز به روز در نزد امت اسلامی محبوب تر و مقبول تر می شدند. حاکمان عباسی پیوسته از پایگاه اجتماعی محروم، ولی امامان شیعه علیهم السلام پیوسته به پایگاه اجتماعی بیشتری نایل می شدند. این روند که برای حکمران ستم پیشه عباسی سخت ناگوار و شکننده بود، چاره را در فزونی ستم و جو اختناق دیدند، آنان همواره بر امامان شیعه ستم روا می داشتند تا جایی که خانه امام عسکری علیه السلام در کنترل حکومت عباسیان قرار داشت، و شیعیان نمی توانستند آزادانه با آن حضرت در ارتباط باشند. آنان درصدد بودند تا اگر برای امام عسکری علیه السلام فرزندی متولد شود، او را به شهادت رسانند. طبیعی است که این جو اختناق و سیاست عباسیان موجب گردید تا امام یازدهم علیه السلام راه احتیاط، تقیه و رازداری را بیش از پیش، به کار برد. آری در زمان امام عسکری علیه السلام احتیاط و تقیه به اوج خود رسید و آن حضرت بیش از دیگر امامان علیهم السلام به کتمان امور پرداختند که از جمله آنها، مخفی داشتن ولادت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

زمینه پیدایش فرقه های جدید شیعی بعد از رحلت امام عسکری علیه السلام

اختفای ولادت آن حضرت باعث شد تا برخی از شیعیان در آغاز رحلت امام حسن عسکری علیه السلام در امر امامت دو امام یازدهم و دوازدهم علیه السلام دچار شک و تردید شوند، ( چون طبق عقیده شیعه امام یازدهم باید پسری داشته باشد تا او امام دوازدهم  گردد، حال اگر امام یازدهم پسر نداشته باشد، در امامتش تردید می شود.) به طوری که نوشته اند بعد از رحلت امام عسکری علیه السلام پیروان به 14 یا 15 فرقه منشعب شدند، بلکه بنا به نقل برخی از مورخان پیروان آن حضرت 20 فرقه شدند. اختفای ولادت و زندگی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از یک سو، و ادعای امامت «جعفر» از سوی دیگر موجب شد تا شیعیان در این عصر پریشان شوند. با وجود این پریشانی فکری و عقیدتی، دیگر مذاهب اسلامی با شدت هرچه تمام تر شیعه امامیه را کوبیدند، «معتزله»، «اصحاب حدیث»، «زیدیه»، و به ویژه «عباسیان» در کوبیدن شیعه امامیه از هیچ کاری دریغ نکردند. در واقع بعد از رحلت امام عسکری علیه السلام از جهت شک و تردید و تفرقه در مذهب، دوره ای برای شیعه یافت شد که در تاریخ، بی نظیر یا کم نظیر بود، به همین جهت می توان این عصر را «عصر آشفتگی و حیرت شیعیان» نامگذاری کرد. اما به مجرد آن که شیعیان آن حضرت، از راه های گوناگون و افراد موثق، از ولادت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مطمئن شدند، تمامی آنان به امامت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گرویدند و همه فرقه هایی که در این مقطع زمانی پدید آمده بودند، ( جز مذهب امامیه اثناعشری ) نابود شدند. امروزه برای فرقه ها هیچ پیروی وجود ندارد و تنها در کتاب ها به عنوان یک رویداد تاریخی از آن یادی به میان آمده است، حتی در زمان «شیخ مفید» نیز این فرقه ها وجود خارجی نداشتند. شیخ مفید در این باره می نویسد: در این سال (373هـ) و در زمان ما، دیگر هیچ اثری از این گروه ها باقی نمانده است و همه از بین رفته اند. مهم ترین فرقه هایی که بعد از شهادت امام عسکری علیه السلام یافت شد بدین قرار است:

* اعتقاد به امامت جعفر، پسر امام هادی علیه السلام

آنان که به امامت جعفر پسر امام هادی علیه السلام گرویده بودند به 4 گروه تقسیم می شوند:

1- عده ای گفتند: «جعفر» برادر امام عسکری علیه السلام، امام است، اما نه این که برادرش امام حسن عسکری علیه السلام وصیت کرده باشد که بعد از او «جعفر» امام است، بلکه به این دلیل که برادرش، امام عسکری علیه السلام پسری نداشت، پس به ناچار امامت به برادرش «جعفر» می رسد و او امام دوازدهم است.

2- برخی معتقد بودند: «جعفر» امام است به دلیل این که برادرش امام حسن عسکری علیه السلام وصیت کرد و او را جانشین خود قرار داد. این فرقه هم، مانند فرقه قبلی، «جعفر» را به عنوان امام دوازدهم پذیرفتند.

3- برخی نیز بر این باور بودند که «جعفر» امام است و او این امامت را از پدرش به ارث برده است، نه از برادر، بلکه امامت برادر، امام حسن عسکری علیه السلام باطل بود، چرا که امام عسکری علیه السلام فرزندی نداشت، و امان باید فرزندی داشته باشند تا امر امامت استمرار یابد. آنها می گویند: از این که امام حسن بن علی علیه السلام پسری ندارد، می فهمیم که بعد از امام هادی علیه السلام امامت به «حسن» نرسیده است، بلکه به پسر دیگر امام هادی علیه السلام؛ یعنی «محمد» نیز نرسیده است، چرا که «محمد» در زمان حیات پدر درگذشت. بنابراین، به ناچار باید پذیرفت که امامت بعد از امام دهم علیه السلام به «جعفر» رسیده است و او امام یازدهم شیعیان است.

4- عده ای دیگر بر این امر پافشاری کردند که، «جعفر» امامتش را از برادرش «محمد» به ارث برده است. این گروه بر این باور بودند که پسر امام هادی علیه السلام، «ابو جعفر، محمد بن علی» که در روز گار پدرش درگذشت، به وصیت پدر، امام بود، و به اسم و رسم، او را به امامت تعیین کرده بود، و چون هنگام مردن «محمد» فرا رسید بر آن شد که برای جانشینی خود کسی را پیدا کند تا امر امامت را به وی بسپارد، ناچار راز امامت را با غلامی خردسال به نام «نفیس» که خدمتگزار او بود، در میان گذاشت، و کتاب ها، دانش ها، جنگ افزار و آنچه را که امت اسلامی بدان نیازمند بود، به وی سپرد و به او وصیت کرد که هرگاه مرگ پدرش؛ یعنی امام هادی علیه السلام فرا رسید، همه آنها را به برادرش «جعفر» بسپارد. این گروه امامت امام حسن عسکری علیه السلام را قبول نداشتند و می گفتند که پدرش او را جانشین خود قرار نداده بود، بلکه «محمد بن علی» امام یازدهم  بود و بعد از او «جعفر» امام شد.

* اعتقاد به امامت فرزند دیگری از امام عسکری علیه السلام

این گروه نیز به 4 دسته تقسیم شدند:

1- برخی بر این باور بودند که امام حسن عسکری علیه السلام پسری داشت که او را «علی» نامید و امر امامت را به او وصیت نمود و بنابراین «علی بن حسن» امام دوازدهم، «مهدی قائم» است.

2- عده ای گفتند: از امام عسکری علیه السلام 8 ماه بعد از رحلتش پسری متولد شد که او امام دوازدهم است.

3- گروهی معتقد شدند که از امام حسن عسکری علیه السلام پسری به یادگار مانده است که به امر خداوند هنوز  متولد نشده است، او در رحم مادر قرار دارد و هیچ مانعی ندارد که صدها سال در رحم مادر باشد و سپس به امر خداوند متولد گردد.

4- برخی نیز گفتند: بعداز حسن بن علی علیه السلام فرزند او به نام «محمد» امام بود که در روزگار خود زندگی کرد، سپس مرد و بعدا زنده خواهد شد و قیام خواهد نمود. او امام منتظر است.

* اعتقاد به استمرار امامت امام حسن عسکری علیه السلام

پیروان این عقیده نیز به 2 گروه منشعب شدند:

1- گروهی گفتند: حسن بن علی علیه السلام زنده است و مهدی، منتظر و قائم است؛ چون که او هیچ فرزندی ندارد، امام غایب و زنده است، چرا که زمین نباید از حجت خالی باشد. این گروه معتقد بودند اگر امام در هنگام مردن فرزندی نداشته باشد، او «مهدی قائم» است و روا است که بر زنده بودن او درنگ نمود، و شیعیان او ناچارند چشم به راه وی باشند تا باز گردد؛ زیرا امام بی فرزند و بدون جانشین را مرده نتوان پنداشت و باید گفت او غایب شده است.

2- گروه دوم بر این باور شدند که حسن بن علی، امام عسکری علیه السلام رحلت نمود، سپس زنده شد و زندگی خویش را از سر گرفت. او مهدی و قائم است زیرا بنا به روایتی «قائم» کسی است که پس از مرگ برخیزد و قیام کند و فرزندی از او نمانده باشد. اگر او فرزندی داشت به ناچار مرگ او درست است و بازگشتی برای وی نیست. و امامت از او به فرزندش منتقل می شود. حسن بن علی علیه السلام درگذشت و در مردن او گفتگویی نیست، و از آنجا که برای او فرزندی نبود و جانشینی نداشت و کسی را به جای خود برنگزید، او پس از مرگ، زندگی را از سر گرفت و اکنون از دیده ها پنهان است و سرانجام آشکار خواهد شد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود. فرق بین این گروه با گروه  قبلی در این است که، این گروه می گفتند او مرده و سپس زنده شده است و در پس پرده غیبت قرار گرفته است، در حالی که گروه قبلی می گفتند آن حضرت بدون این که رحلت نماید، از دیده ها پنهان شده است.

* اعتقاد به امامت محمد بن علی، برادر امام حسن عسکری علیه السلام

این گروه بر این اعتقادند که بعد از امام هادی علیه السلام، پسرش «محمد» امام است، چرا که امامت دو برادر، یعنی «جعفر» و «حسن» روا نیست (و امامت امام حسن و امام حسین علیهما السلام استثناء است). امامت «جعفر» روا نیست به این دلیل که او کرداری ناشایست داشت و در خور شأن امامت نبود. وی عادل نبود، و این خود دلیل بارزی است که «جعفر» نمی تواند امام باشد. اما امامت «حسن بن علی» روا نیست چون که امام باید فرزندی داشته باشد تا امامت به او منتقل شود، در حالی که او فرزندی نداشت. بنابراین امامت این دو برادر روا نیست، بلکه امامت به برادر دیگر، «محمد بن علی» می رسد. او، هم فرزند داشت و هم رفتارش پسندیده بود. به ناچار او امام، مهدی و قائم است. او زنده است و پیشوایی وی را باید پذیرفت و گرنه بایستی قائل به بطلان اصل امامت شد و این درست نیست.

* اعتقاد به توقف در امامت

گر.وهی از شیعیان می گفتند: بعد از رحلت امام عسکری علیه السلام امر امامت بر ما مشتبه شده است و ما نمی دانیم که آیا «جعفر» امام است و یا فردی دیگر. نمی دانیم امامت از پشت «حسن» است یا از پشت برادران او، کار بر مامشتبه شده است، و تا رفع شک و شبهه بر امامت او ایستاده ایم و تأمل می کنیم.

* اعتقاد به دوره فترت

این دسته بر این باور بودند که بعد از امام یازدهم، حسن بن علی علیه السلام دوره فترت است. در این دوره زمین از حجت خالی است. آنها می گفتند خالی بودن زمین از حجت هیچ مانعی ندارد چنانکه در فاصله بین زمان حضرت عیسی علیه السلام تا زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم زمین از وجود پیامبر و یا امام خالی بود و رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم بعد از فترتی که روی داد، به رسالت مبعوث شد. این گروه می گفتند رحلت امام حسن عسکری علیه السلام به راستی اتفاق افتد، در این هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد و می توان گفت که پس از او، امامی نیست همان گونه که می توان گفت با رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم  پیامبر دیگری وجود ندارد. در هر صورت همان گونه که یادآور شدیم، تمامی این گروه ها و فرقه هایی که بعد از رحلت امام عسکری علیه السلام به وجود آمدند، با روشن شدن وجود فرزند برای امام یازدهم علیه السلام همه به امامت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گردن نهادند، و دیگر از این گروه ها اثری جز در کتاب های پیشینیان نیست.


Sources :

  1. پورسید آقایی، جباری، عاشوری و حکیم- تاریخ عصر غیبت– از صفحه 277 تا 283

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/401841