استدلال عقلی بر تدوین قرآن در عصر پیامبر(ص)

آنچه که بیش از همه چیز، انسان را متوجه به حقیقت مطلب می سازد و روشن تر از هر دلیل و برهان موضوع «تدوین» و گردآوری قرآن را در زمان خود پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم مسلم و حتمی نشان می دهد و هم مصونیت  قرآن را از دستبرد تحریف و هر گونه دگرگونسازی از جانب دشمنان، مقطوع و محقق می گرداند مسأله ی عظمت مقام و موقعیت فوق العاده حساس و جالب قرآن در میان مسلمانان صدر اسلام و مخصوصا شدت اهتمام شخص رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم مسلم به تمام شئون و جهات مختلف این تنها سند آسمانی و یگانه مدرک جاوید نبوت در دست امت اسلامی است. چه آن که طبیعی است وقتی زمامدار یک امت و پیشوای یک جمعیت نسبت به کتاب مخصوص و معینی عنایت خاصه ای از خود نشان داده و خواندن و حفظ کردن و نسخه برداشتن از آن را در میان مردم به مسابقه بگذارد و مرد و زن، پیر و جوان، خرد و کلان را به این مسابقه دعوت کرده و از یک یک آنان به قدری که در خور شأن کار و بهره مند گردیدنشان از آن کتاب باشد، تجلیل شایان نماید و آنها را مورد اکرام و انعام و احسان خود قرار دهد، طبیعی است که مردم با چه شور و اشتیاق عجیبی رو به آن کتاب می آورند و روز و شب آن را محو فکر و ذکر خود قرار داده و از جهان گوناگون به اشتغال درباره ی آن می پردازند. در این صورت است که آن کتاب در میان آن مردم موقعیتی بس عظیم پیدا کرده و از هر متاعی نفیس تر و گرانقدر تر شناخته می شود و قهرا از ناحیه ی خود مردم تحت توجه و مراقبت کامل قرار گرفته و از دستبرد و هرگونه تصرف و تحریف و دگرگونسازی مصون و محفوظ می ماند. حال از نظر تاریخ مسلم قرآن که در دست است، این حقیقت بسیار روشن است که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم درباره ی قرآن که کلام خدا و تنها سند باقی نبوت او در دست بشر تا آخرین روز عمر دنیا و جامع تمام تعالیم انبیاء علیهم السلام و راهنمای انسان به رموز سعادت در دنیا و عقبی است، اهتمام شدید از خود نشان می داد و عموم  مسلمانان را از طریق گوناگون به اهمیت آسمانی قرآن متوجه می ساخت و آنان را به مراقبت کامل آن کتاب عزیز کریم از راه گفتار و عمل تشویق عظیم می فرمود و برای خواندن و حفظ کردن و تعلیم و تعلم قرآن فضائل بسیار و اجر و ثواب جزیل از جانب خدا بیان فرمود. حافظان و قاریان و معلمان قرآن را جدا مورد تجلیل و تکریم فراوان قرار می داد. آنچنان که در میان مردم به عظمت و جلالت قدر امتیازی روشن پیدا می کردند و علاوه بر ثواب های اخروی، تشخصات دنیوی نیز عائدشان می گردید. تا آنجا که زنان مسلمان نیز دامن همت به کمر بسته و در جمع و حفظ قرآن می کوشیدند.

یک زن با ایمان به نام ام ورقه دختر عبدالله بن حارث که به جمع آوری قرآن پرداخته و آن را جمع کرده بود، از جانب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم چنان مورد تکریم و احترام واقع شد که حضرتش شخصا به دیدار آن زن تشریف فرما شده و او را شهید نامیدند. این زن با همت، در جنگ بدر از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم استیذان نمود که من هم با شما به میدان جهاد آمده و از بیماران پرستاری کنم و به مداوای مجروحین بپردازم بدان امید که خدا به من هم شهادتی عطا فرماید. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: مسلما خدا شهادتی به تو خواهد بخشید. البته طبیعی است که این چنین تجلیل از مشتغلین به قرآن، آن هم از ناحیه ی حاکم وقت و صاحب قرآن، عامل بسیار قوی و موثری خواهد بود که پیر و جوان از مردان و زنان را به ممارست قرآن و تعلیم و تعلم آن وا دارد و کاملا محافل درس و بحث قرآن را گرم و با نشاط و پر هیجان گرداند، تا آنجا که امت اسلامی اشتغال به قرآن را بیش از اشتغال به هرکاری نصب العین خود قرار داده و در مرکز همت خود بنشانند. بلکه مقیاس ارزش و معیار شرف و موقعیت اجتماعی خود را آ شنایی با قرآن بشناسند، تا حدی که بعضی از زنان مسلمان مهر زوجیت خود را به جای امتعه و اموال فراوان، تعلیم با سوره هایی از قرآن قرار می دادند و علاوه بر این جهات مشوقه ای که از ناحیه ی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نسبت به قرآن ابراز می شد و جلب توجه مردم می نمود، اصلا خود قرآن نیز از جهات عدیده و گوناگون، دارای خصوصیات خارق العاده و اعجاب انگیز برای مردم بود. از نظر فصاحت در الفاظ و بلاغت در القاء سخن، جذابیت در آهنگ و سلاست در نظم کلام و حلاوت در بیان به طرزی عجیب در دل ها می نشست و گذشته از جنبه های معنوی و معرف عالیه اش که چشم دانشمندان و کاوشگران علمی را در هر زمان خیره ساخته است از گذرگاه جهات لفظی آن، سخن شناسان قوم عرب عصر نزولش را به حیرت می افکند و آنار را با شور و هیجانی عجیب از همه جانب به سوی خود می کشید. به طوریکه دشمنان سرسخت و معاند اسلام که شدیدا با آیین حق می جنگیدند و به هیچ عنوان تن زیر بار دعوت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نمی دادند، مع الوصف آن چنان مجذوب آیات لذت بخش قرآن می شدند و احساس حلاوتی خاص از شنیدن آن کلمات موزون و آهنگ روح انگیز و در عین حال پر سطوت قرآن می نمودند که توانایی خودداری از استماع آن سخنان دلنشین را در خود نمی دیدند و چه بسا در ظلت شب، دور از چشم مردم و پنهان از همه کس می آمدند در گوشه و کنار نزدیک خانه ی پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم می نشستند و به صدا و آهنگ جذاب رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم که در نمازشان مشغول تلاوت قرآن بود گوش می دادند. مقصود این که ما از شدت اهتمام شخص رسول الله نسبت به شئون مختلف قرآن از قرائت و حفظ و تعلیم و تعلم و استنساخ و علاقه مندی فوق العاده عمیق و شدید مسلمانان و مراقبت و اهتمام کامل آنان درباره ی قرآن، به دو مطلب و دو واقعیت بسیار مهم و اساسی در اسلام، به طور مسلم پی می بریم:

1- قرآن در حیات پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و به امر و نظارت خود آن حضرت تدوین و تنظیم گردیده و جمع آوری شده است.

2- کوچکترین تصرف و تحریف و دگرگونی در آیات و سوره های قرآن به وجود نیامده است. چه آن که از نظر اعتبار عقلی بسیار بعید و بلکه محال می نماید که کتابی که آخرین برنامه ی الهی است در دست بشر و برای تأمین سعادت دو جهانی عالم انسان نازل شده است و سند حقانیت پیغمبران و نشانه خاتمیت حضرت مصطفی صلی الله علیه وآله و سلم و معجزه ی خالده ی آن حضرت تا قیامت می باشد و هم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم خود موظف به تعلیم احکام قرآن به مسلمانان و تشویق ترغیب آنان به کمال مراقبت درباره ی آنان بوده است، مع ذلک به جمع و تدوین آن نپردازد و آیات و سوره های آن را همچنان پراکنده درهم ریخته میان الواح و پوست های درختان خرما و استخوان شانه های گوسفندان، در این خانه و آن حجره و در سینه ی این قاری و حافظه ی آن صحابی بگذارد و برود! در حالی که به طور مسلم می داند که پس از رحلت حضرتش امت اسلامی در چه وضع خطرناکی قرار خواهند گرفت و ظلمت اختلاف و تشتت و انحراف از مسیر حق، چه فتنه ها و نابسامانی هایی به وجود خواهد آورد تا حدی که خود آن حضرت در ضمن سخنان ارزشمند خود به طور  اشاره می فرمود: «پس وقتی که فتنه ها ]حوادث پیچیده ی زندگی[ مانند پاره های شب ظلمانی بر شما مشتبه گردید ]حق از باطل شناخته نشد[ به پناه قرآن بروید. چه آن که قرآن شافعی است که شفاعتش مقبول است و خبرگزاری است که گزارشاتش مورد تصدیق است. هر که قرآن را پیش روی خود قرار دهد، به بهشتش می کشاند و هر که آن را پشت سرش بیفکند به سوی آتشش می راند.»

جمع آوری در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم یک اصل عقلی است

حال، آیا انصافا می شود باور کرد که از طرف آن نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم مردم را به هنگام بروز «فتنه» و تاریکی دهشتبار روزگار پس از رحلت خود به پناه قرآن دعوت کرده و قرآن را جامع الشتات امت و حافظ وحدت جمعیت و روشن کننده ی راه سعادت معرفی نماید و آنگاه از طرفی هم قرآن را بلاتکلیف و در وضع پراکنده و غیرمدون، مقداری در الواح (قطعات صاف از سنگ و چوب و استخوان) و مقداری در سینه های قاریان که هر آن در معرض صدها آفات و دگرگونی ها واقع می شود، بگذارد و جمع آوری و تدوین و تنظیم آن را موکول به ابوبکر و عمر و عثمان و امثال آن بنماید (با علم به این که قرآن جمع کرده ی امیرالمومنین علی علیه السلام را نخواهند پذیرفت)، تا آنجا که ابوبکر و عمر از کشته شدن قراء قرآن در جنگ یمامه که تقریبا یک سال بعد از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم واقع شد، ترس از بین رفتن قرآن در دلشان پیدا شده و ناچار از باب ترحم بر امت و قرآن! و تحفظ آثار نبوت! به فکر جمع آوری و تدوین کتاب خدا بیفتند و آیات و سوره های پراکنده ی قرآن را از الواح و سینه های قاریان بقیه السیف از مردان و زنان گردآورده و یک مصحف بسازند و سپس کار دخل و تصرف دشمنان دوست نما درباره ی قرآن به جایی برسد که دست تحریف به سوی آن دراز کرده و آیات بلکه سوره هایی از آن را محو نمایند!!

حاشا و کلا، حقا که عقل سلیم از قبول این سخن ابا دارد که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با آن موقعیت شامخ آسمانی و آن روشن بینی و واقع نگری اعجاز آمیز الهی که داشت، توجه به  خطر آشفتگی مسلمین در روزگار بعد از رحلت خود ننموده و تا این حد تسامح در امر امت اسلامی روا دارد و از جمع و تدوین قرآن، کتاب سعادت عالم انسان، کوتاهی نماید! ولی دیگران باهوش و فراستی مخصوص! احساس خطر نموده و از زوال قرآن بر اساس مرگ حفظه ی قرآن بترسند و با جد تمام به جمع و تدوین قرآن، پرداخته و از نابودی آن (به زعم خود) و ضمنا نقشه ی شیطانی خود را هم در لفافه ی خدمت به قرآن پیاده کنند! آیا باور کردنی است؟

به طور مسلم  خیر. این باور کردنی نیست بلکه آنچه که مقتضای اعتبار عقلی است با در نظر گرفتن موقعیت عظیم قرآن در عالم اسلام و شدت اهتمام رسول صلی الله علیه وآله وسلم و علاقه مندی بسیار شدید مسلمانان صدر اول به قرآن آن است که کتاب خدا در حیات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و به امر آن حضرت، تدوین و جمع آوری شده است و مضبوطا به دست امت سپرده شده و همدوش ولی بعد از نبی، امام امیرالمومنین علی علیه السلام ملجأ و مرجع عالم انسان معرفی گردیده است. آری ما همجنان که عقلا معتقدیم اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بعد از تمهید بسط دین و شریعت و آوردن عالیترین برنامه ی سعادت، به تحکیم اساس امت و زعامت بعد از خود نپردازد و ولی امت اسلامی را که حافظ اساس دین و رافع اختلاف از حوزه ی مسلمین است از طرف خدا معین ننماید، بلکه انتخاب او را به عهده ی امت واگذارد، به طور حتم ارتکاب تسامحی بس عظیم و سهل انگاری فوق العاده بزرگ (العیاذ بالله) از آن حضرت درباره ی دین صادر شده است و در واقع دین و شریعت خود را در معرض باد فنا افکنده و تمام زحمات حیات بخش خود را ابتر و بی ثمر گردانیده است و حال آن که یقینا خدا و رسولش منزه از چنین نقص در تدبیرند. همچنین عقلا معتقدیم که اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم کتاب خدا را که هم سند نبوت است و هم برنامه ی هدایت تحت نظر و مراقبت کامل خود تدوین و تنظیم ننماید و آن را همچنان پراکنده و درهم به دست امت بسپارد تا آنان خود در جمع و تدوین آن بکوشند، این عمل در زمینه ای که خوف نسیان از قاریان و اعمال غرض از منافقان در کار است در حقیقت تضییع قرآن محسوب می شود  و بی اعتنایی و سهل انگاری نسبت به شأن قرآن و عالم انسان تلقی می گردد و این با آن همه شدت اهتمام رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم درباره ی حفظ قرآن و هدایت انسان منافات دارد و قابل جمع با هم نمی باشند.

اینجا ممکن است اعتراضی شود که اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به فرض این که کار جمع آوری قرآن را بر عهده ی وصی معصوم و خلیفه ی برحق خود امام امیرالمومنین علی علیه السلام گذارده و از همین جهت دخالت شخص خود را در تدوین قرآن لازم ندیده باشد، در این صورت دیگر راه اعتراضی به حضرتش نخواهد ماند که مثلا بگوییم (العیاذ بالله) آن حضرت تسامح در امر قرآن نموده و کتاب خدا را به صورت پراکنده و غیر مدون رها کرده و رفته است. زیرا واضح است که کار وصی معصوم او؛ کار خود او محسوب بوده و ترک وظیفه ای در میان نمی باشد و اما موضوع نپذیرفتن امت طاغی، قرآن جمع شده ی به دست امام معصوم را بسیار روشن است که ربطی به کار رسول صلی الله علیه وآله وسلم ندارد و هرگز دلیل بر کوتاهی آن حضرت در امر قرآن نخواهد بود. ولی ما در جواب این سخن می گوییم: اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بداند (همچنان که می دانست) که امت درباره ی شخص امیرالمومنین علیه السلام مبتلا به اعوجاج و انحراف عمیقی خواهد گردید و در نتیجه دعاوی حقه ی آن امام معصوم را به اتهام ریاست طلبی (العیاذ بالله) از ارزش و احترام اسلامی و مقبولیت اجتماعی خواهد انداخت و از آن جمله قرآن جمع شده ی به دست آن حضرت را نیز از حوزه و اجتماع خود طرد خواهد نمود و از طرفی هم موقعیت بسیار عظیم و حساس قرآن که یگانه مدرک جاوید نبوت و کتاب منحصر به فرد هدایت امت تا روز قیامت است، طوری است که باید تا آنجا که ممکن است و مقدور رسول مکرم است در تحکیم اساس و تنظیم شئون و حفظ حدود و ثغور آن منبع وحی الهی با وجد و اهتمام شدید بکوشد و تمام راه ها عذرتراشی و بهانه گیری اغوا گران مدلس را که در کمین نشسته اند تا روزنه ای برای نفوذ و رخنه ی خود در قرآن به دست آورند به روی آنان ببندد و از پیاده کردن هر نقشه ی شومی که محتمل است آن شیطان صفتان اقدام نمایند تا حد امکان جلوگیری به عمل آورد. در این شرایط طبیعی است که مسأله ی تدوین و جمع آوری قرآن و مضبوط ساختن آن و مضبوطا به دست امت سپردنش که به طور حتم از مسائل بسیار مهم مربوط به قرآن است، از شئون حتمیه و غیر قابل تعطیل شخص حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله وسلم خواهد بود. تا آنجا که ترک تدوین آن با فرض تمکن و مقدوریتش برای آن حضرت و با توجه به پیش آمدن آن مصائب و حوادث شوم هلاکت بار پس از رحلت آن جناب برای امت اسلام و به خطر افتادن قرآن و نپذیرفتن آن از امام زمان، در واقع راه نفوذی برای ایادی شیطان باز گذاشتن محسوب می شود و بهانه به دست آنان دادن که بگویند: ما باید قرآن غیرمدون را  مدون سازیم و آن را از خطر کم شدن و گم گشتن برهانیم! مخصوصا که ما از پذیرفتن قرآن جمع آوری شده «علی» هم به جهاتی که می دانیم و می دانید استنکاف داریم و لذا ما خود باید به جمع قرآن بپردزیم.

آیا همین کار انصافا راهی برای تحریف قرآن به روی آن ناپاکدلان نمی گشاید و بهترین وسیله برای دگرگون سازی قرآن به دست آن نامردان نمی دهد که به بهانه ی جمع آوری قرآن تصرفاتی در قرآن بنمایند و عالم اسلام را به مصیبتی بزرگ و قرآن عزیز را به جراحتی غیرقابل التیام مبتلا سازند؟ آری انصافا چنین است و مسلما ترک تدوین قرآن از جانب شخص رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و واگذاشتن آن به غیر حضرتش (اگرچه وصی معصومش باشد) با مسأله ی لزوم شدت اهتمام آن حضرت به شأن قرآن و وجوب تحکیم حدود و ثغور آن تا حد امکان به هیچ وجه نمی سازد. باز هم می پرسیم آیا اگر رسول صلی الله علیه وآله وسلم موضوع ابلاغ تعین امام امیرالمومنین علی علیه السلام را به امر خلافت و امامت، در عهده ی خود امام علیه السلام می گذاشت و خودش شخصا به عذر اینکه او وصی من است و کار وصی من کار من است و دخالتی در امر تبلیغ ولایت نمی کرد، آیا این تسامح در امر دین محسوب نمی گردید؟ به طور حتم چرا و آیا عذر این که نپذیرفتن امت طاغی منصب امامت ابلاغ شده ی از طریق امام معصوم را ابدا ربطی به کار پیغمبر  اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ندارد و هرگز دلیل بر کوتاهی آن حضرت در امر دین نمی باشد، آیا این اعتذار در محکمه ی عقل و وجدان، مسموع و مورد قبول واقع می شد؟ مسلما خیر، زیرا بدیهی است که تحکیم اساس شریعت به وسیله ی تعیین ولی امر و نصب او به امامت، به حکم عقل از وظایف شخص رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم است (با قطع نظر از امر خدا به تبلیغ ولایت)،همچنین موقعیت قرآن نیز در میان امت درست در ردیف موقعیت امام است که تعیین و تنظیم هر دو از شئون مختصه ی رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است. خلاصه آنکه جمع آوری قرآن به طور صحیح دو راه دارد:

1- در زمان حیات پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با نظارت و مراقبت شخص آن حضرت.

2- بعد از وفات رسول معظم صلی الله علیه وآله وسلم به تصدی امام امیرالمومنین علی علیه السلام.

ولی راه دوم به طوری که گفتیم و تاریخ مسلم اسلام نیز آن را نشان داده توأم با دشواری ها و مشکلات فراوان بوده و از لحاظ نیل به هدف و نتیجه گیزی امت در حد قطع به عدم یا لااقل مظنون و یا محتمل العدم به نظر می رسیده است. بنابراین، پیمودن راه نخستین که در حد امکان و قدرت پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم بوده و طبعا خالی از آنگونه مشکلات و مصاعب بعد از وفات مشاهده می شده است، بدیهی است که از نظر عقل و درایت و حکمت، متعین خواهد بود. چه آنکه رها کردن راه آسان بی خطر و پیش گرفتن راه دشوار پرخطر پیداست که با حکمت حکیم نمی سازد. پس حکم عقل که «قرآن» و «امام» که دو مرجع و دو مستمسک لازم و اصیل بعد از رحلت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم برای امت اسلامی  از جانب خالق سبحان معین و منصوب می باشند، باید در حیات شخص رسو ل الله صلی الله علیه وآله وسلم که سفارت از جانب خدا دارد، تکلیف آن هر دو مرجع (قرآن و امام) از جمیع جهات و شئون گوناگون به امر خدا و به دست رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روشن وکاملا مبین گردد. یعنی اولا آیات و سور قرآن با نظارت شخص رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مدون و منظم شود تا هم جنبه ی اعجاز قرآن از لحاظ نظم و اسلوب و ترتیب کلام محفوظ بماند و هم لسان هدایتش گویا باشد و این هم واقعیتی است شایان توجه که ما از طرفی می دانیم این ترتیب موجود بین آیات و سوره های قرآن که اکنون در دست ماست، موافق با ترتیب نزولی قرآن نمی باشد. و ثانیا امام و ولی امر مسلمین که عدل قرآن است و شارح معضلات آن، شخصا با تمام خصوصیاتش عاری از هرگونه ابهام و اجمال به عالم اسلام معرفی گردد.


Sources :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی – تفسیر سوره قیامت – از صفحه 242 تا 251

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/402599