آثار و کیفرهای اخروی گناه

English English 3771 Views |

فرمانهاى خداوند محدوده هاى مجاز را از قلمروهاى ممنوع جدا مى کنند و راه رسیدن به کمال واقعى را نشان مى دهند. کسى که در قلمروهاى ممنوع گام مى گذارد، گناهکار است و مهمترین نتیجه اى که از کار خود مى گیرد، محرومیت از کمال انسانى و قرب الهى است. در کتاب و سنت سخنان بسیارى درباره آثار سوء گناهان آمده است. براى بسیارى از گناهان، نتایج سوء و عذابهاى اخروى ذکر شده است، ولى عبارات فراوانى نیز وجود دارد که از گناه به طور کلى سخن گفته اند و آثار گناه را معرفى کرده اند.

عذاب اخروی
در قرآن کریم اطاعت و عصیان در برابر هم قرار دارند و آثار کاملا متفاوت آنها بیان شده است. خداوند در سوره نساء پس از بیان احکام ارث، از قوانین آن به عنوان حدود الهى یاد مى کند و آثار اطاعت و عصیان را اینگونه مى فرماید: «تلک حدود الله و من یطع الله و رسوله یدخله جنات تجرى من تحتها الانهر خلدین فیها و ذلک الفوز العظیم* و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده یدخله نارا خلدا فیها و له عذاب مهین؛ اینها مرزهاى الهى است و هرکس از خدا و پیامبر او اطاعت کند، خداوند وى را به باغهایى درآورد که همواره آب از زیر درختانش روان است، جاودانه در آن مى مانند و این پیروزى بزرگى است* و هرکس نافرمانى خدا و پیامبر او را کند و از مرزهاى او تجاوز کند وى را در آتشى درآورد که جاودانه در آن خواهد بود و براى او عذابى خوارکننده است (نساء/ 14-13).

امیرالمؤمنین (ع) نیز به تقابل اطاعت و عصیان و آثار متفاوت آنها اینگونه اشاره کرده اند: «ان الله سبحانه وضع الثواب على طاعته والعقاب على معصیته؛ خداى سبحان پاداش را در طاعت نهاده است و کیفر را برابر معصیت». پاداش و کیفر اثر کلى اطاعت و عصیان است؛ ولى چرا خداوند به اطاعت پاداش مى دهد و به عصیان کیفر؛ مگر خداوند از عصیان بندگان زیان مى بیند و یا از اطاعت آنان سودى مى برد؟ پاسخ براى کسى که خدا و اوصاف او را بشناسد و بر مطلق بودن کمال او آگاه باشد روشن است. با وجود این در قرآن و روایات معصومین (ع) پاسخ این پرسش داده شده است: «ان احسنتم احسنتم لانفسکم وان أسأتم فلها؛ اگر نیکى کنید به خود نیکى کرده اید و اگر بدى کنید، به خود (بد نموده اید)» (اسراء/ 7). امام على (ع) نیز فرمود: «فان الله سبحانه وتعالى خلق الخلق حین خلقهم غنیا من طاعتهم، آمنا من معصیتهم لانه لاتضره معصیة من عصاه و لاتنفعه طاعة من اطاعه؛ خداى سبحان و متعال آفریدگان را آفرید در حالى که از طاعتشان بى نیاز بود و از نافرمانى شان در امان، زیرا از نافرمانى گناهکار به او زیانى نمى رسد و از فرمانبردارى آن که فرمانش مى برد سودى نمى برد».

با اختصاص پاداش به اعمال نیک و کیفر به اعمال بد، امکان حرکت بندگان به سوى کمال و پرهیز از گناه بیشتر خواهد بود و اشتیاق به عمل صالح افزون خواهد شد. امام على (ع) فرق گذاردن میان نیکوکاران و گناهکاران را چنان مهم مى دانند که سیاست حکومت اسلامى را بر همین اساس ترسیم مى کنند و خطاب به مالک اشتر مى فرمایند: «و لایکونن المحسن و المسىء عندک بمنزلة سواء، فان فى ذلک تزهیدا لاهل الاحسان فى الاحسان و تدریبا لاهل الاساءة على الاساءة؛ مبادا نیکوکار و بدکردار در نظرت برابر باشند، زیرا موجب کم شدن رغبت نیکوکار به نیکى است و بدکردار را به بدى وادار مى کند». سود پاداش و کیفر خداوند نیز به بندگان مى رسد، در صورتى که وعده پاداش و عذاب را باور کنند و از بیم کیفر ترک گناه کنند و به امید پاداش، طاعت پیشه کنند.

امام زین العابدین (ع) خطاب به خداوند اینگونه مناجات مى کند: «اللهم ارزقنا خوف عقاب الوعید و شوق ثواب الموعود حتى نجد لذة ما ندعوک به و کابة ما نستجیرک منه؛ خداوندا! ما را هراس کیفرى که از آن بیم داده اى و اشتیاق پاداشى که به آن وعده داده اى روزى کن تا لذت آنچه را از تو خواهانیم دریابیم و اندوه آنچه از آن به تو پناه مى بریم بیابیم». امام على (ع) مى فرمایند: «خداوند پاداش را در طاعت و کیفر را بر معصیت قرار داد تا بندگان خود را از عذابش برهاند و آنان را به بهشت درآورد». اگر کسى وعده پاداش و کیفر را باور نکند، جز زیان چیزى نصیب او نخواهد شد؛ زیرا کفر او به عصیان مى انجامد و روزى خواهد رسید که پشیمان خواهد بود: «یومئذ یود الذین کفروا وعصوا الرسول لو تسوى بهم الارض؛ آن روز (قیامت)، کسانى که کفر ورزیده اند، و از پیامبر نافرمانى کرده اند، آرزو مى کنند که اى کاش با خاک یکسان مى شدند (نساء/ 42).

وعده هاى عذاب و کیفر به گناهکاران در قرآن و احادیث بسیار است که برخی از آنها را ذکر می کنیم: «و من جاء بالسیئة فکبت وجوههم فى النار هل تجزون الا ما کنتم تعملون؛ آنانکه اعمال بدى انجام دهند، به رو در آتش افکنده مى شوند، آیا جزایى جز آنچه عمل مى کردید خواهید داشت» (نمل/ 90). «و من یعص الله و رسوله فان له نار جهنم خالدین فیها ابدا؛ و هر کس نافرنانى خدا و رسولش کند، آتش دوزخ از آن او است، جاودانه در آن مى مانند» (جن/ 23). «یود المجرم لو یفتدى من عذاب یومئذ ببنیه و صاحبته و اخیه و فصیلته التى تؤویه و من فى الارض جمیعا ثم ینجیه کلا انها لظى نزاعة للشوى؛ گنهکار دوست مى دارد که فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند و (نیز) همسر و برادرش را و قبیله اش را که همیشه از او حمایت مى کردند و تمام مردم روى زمین را تا مایه ى نجاتش شود. اما هرگز چنین نیست، شعله هاى سوزان آتش است که دست و پا و پوست سر را مى کند و مى برد» (معارج/ 16). «تلفح وجوههم النار و هم فیها کالحون؛ شعله هاى سوزان آتش همچون شمشیر به صورت آنها نواخته مى شود و آنها در دوزخ چهره اى درهم کشیده دارند (مومنون/ 104).

امام صادق (ع) از حضرت رسول اکرم (ص) نقل می کنند که ایشان فرمودند: «إن العبد لیحبس على ذنب من ذنوبه مائة عام و إنه لینظر إلى أزواجه فی الجنة یتنعمن؛ همانا بنده بخاطر یک گناه از گناهانش صد سال حبس می شود و او به همسرانش نگاه می کند که در بهشت متنعم هستند».

احباط و پوچ شدن اعمال نیک
یکى از پیامدهاى گناه این است که موجب پوچى و بى خاصیت شدن کارهاى نیک مى شود، یعنى گنهکار اگر کار خیرى انجام دهد، بى نتیجه و بى پاداش مى گردد. در قرآن 16 بار سخن از حبط عمل به میان آمده است. کلمه حبط به معناى باطل شدن عمل، و از تاثیر افتادن آن است، و در قرآن هم جز به عمل نسبت داده نشده، از آن جمله فرموده: «لئن أشرکت لیحبطن عملک، و لتکونن من الخاسرین؛ اگر شرک بورزى بطور مسلم عملت حبط مى شود و از زیانکاران خواهى بود» (زمر/ 65). و نیز فرموده: «إن الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله و شاقوا الرسول من بعد ما تبین لهم الهدى لن یضروا الله شیئا و سیحبط أعمالهم* یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول، و لا تبطلوا أعمالکم؛ به درستى کسانى که کافر شدند و از راه خدا جلوگیرى نموده، با رسول به دشمنى برخاستند، بعد از آنکه راه هدایت بر ایشان روشن شد، بدانند که به خدا هیچ ضررى نمى رسانند، و به زودى اعمالشان حبط مى شود* اى کسانى که ایمان آورده اید شما خدا و رسول را اطاعت کنید، و زنهار که اعمال خود را باطل مکنید» (محمد/ 32-33).

این آیه سوره محمد -که خداوند در آن میان کفار و مؤمنین مقابله ایجاد کرده است، به کفار فرموده اعمالتان حبط شده، و به مسلمانان مى فرماید: مواظب باشید عملتان باطل نگردد- دلالت دارد بر اینکه حبط به معناى بطلان عمل است، هم چنان که از آیه: «و حبط ما صنعوا فیها، و باطل ما کانوا یعملون؛ آنچه در دنیا کردند بى نتیجه شد، و آنچه کردند باطل گشت» (هود/ 16) نیز این معنا استفاده مى شود و قریب به آن آیه: «و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا؛ و ما به آنچه کردند پرداختیم، و تمامى اعمالشان را به باد فنا دادیم» (فرقان/ 23) است. در آیه دیگری خطاب به مومنین می خوانیم: «یا أیها الذین آمنوا لا ترفعوا أصواتکم فوق صوت النبی و لا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض أن تحبط أعمالکم و أنتم لا تشعرون؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مى کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى که نمى دانید!» (الحجرات/ 2).

آنچه خداى تعالى درباره اثر حبط بیان کرده، باطل شدن اعمال انسان هم در دنیا و هم در آخرت است، پس حبط ارتباطى با اعمال دارد، از جهت اثر آخرتى آنها. آرى ایمان بخدا همانطور که زندگى آخرت را پاکیزه مى کند زندگى دنیا را هم پاکیزه مى سازد، هم چنان که قرآن کریم فرمود: «من عمل صالحا من ذکر أو أنثى و هو مؤمن، فلنحیینه حیاة طیبة و لنجزینهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون؛ هر کس چه مرد و چه زن عمل صالحى کند، به شرطى که ایمان داشته باشد، ما او را به حیاتى طیب زنده نموده و اجرشان را طبق بهترین آنچه مى کردند مى دهیم» (نحل/ 97).

در دنیا اگر کسى سنگى را از وسط جاده اى کنار ببرد تا رهگذرى از آن، آسیب نبیند، این کار او را نیک مى شمرند، ولى اگر همین شخص در چند قدمى آن سنگ، جاده اى را خراب کرده و مانع عبور و مرور شود، در این صورت ارتکاب گناه بزرگ و خراب کردن جاده، انجام کار نیک (سنگ برداشتن از جاده) را خنثى مى نماید. بنابراین گناهان بزرگ موجب بى اثر شدن اعمال نیک و پوچ شدن آنها مى شوند، چنانکه تکبر و سرکشى ابلیس از فرمان خدا در مورد سجده کردن آدم موجب پوچى شش هزار سال عبادت او گردید. روى این اساس باید توجه داشت که آدم گنهکار نمى تواند به کارهاى نیکش دل ببندد زیرا چه بسا گناهان او ثواب کارهاى نیک او را از بین ببرند. در برخی از روایات به مسئله حبط اعمال اشاره شده است که برخی از آنها را بیان می کنیم:

پیامبر اکرم (ص) مى فرماید: هرکس در امر نماز سستى کند و آن را سبک شمرد خداوند او را به پانزده بلا گرفتار مى کند: کوتاهى عمر، کمى روزى، زدودن سیماى صالحان از چهره اش.، عدم پاداش براى اعمالش، عدم استجابت دعا، عدم بهره مندى او از دعاى صالحان، مرگ ذلیلانه، مرگ در حال گرسنگى و تشنگى، ماموریت فرشته اى از طرف خدا که او را در قبرش شکنجه دهد، قبر را بر او تنگ نماید، قبرش تاریک است، ماموریت فرشته اى براى کشاندن او بر زمین از ناحیه صورت در منظر مردم، حسابرسى شدید قیامت، سلب نظر و توجه خدا به او، ابتلا به عذاب سخت. همچنین ایشان می فرمایند: زنا کردن داراى شش اثر است که سه اثرش در دنیا است و سه اثرش در آخرت مى باشد،اثر دنیوى آن عبارتست از: رسوایى، کوتاهى عمر و قطع روزى. و اما اثر اخروى آن عبارتست از: سختى حساب، خشم خدا و جاودانگى در آتش دوزخ و همچنین اعمال نیک او بدون پاداش است و دعایش به استجابت نمى رسد و بهره اى از دعاى صالحان نمى برد.

از امام صادق (ع) روایت شده است: «جدوا واجتهدوا وان لم تعملوا فلاتعصوا فان من یبنى ولایهدم یرتفع بنائه وان کان یسیرا ومن بنى و یهدم یوشک ان لایرتفع بنائه؛ تلاش و کوشش کنید (در عمل صالح) و اگر عمل (صالح) نمى کنید گناه نکنید، زیرا کسى که بنا را مى سازد و خرابش نمى کند ساختمان او هرچند اندک بالا مى رود و کسى که بنا را مى سازد و خراب مى کند بنایى ندارد».
کسى که گناه مى کند، ساخته خود را تخریب مى کند و کشته خود را مى سوزاند. دست او از همه چیز خالى است و سپرى ندارد که او را از عذاب نگاه دارد. رسول خدا (ص) فرمود: «کسى که سبحان الله بگوید خداوند در بهشت درختى براى او مى کارد». مردى برخاست و عرض کرد: «پس ما درختان زیادى در بهشت داریم». پیامبر فرمودند: «آرى ولى مبادا که آتشى به سوى آنها روانه کنید و همه را بسوزانید».

Sources

محمود فتحعلی خانی- آموزه های بنیادین علم اخلاق اسلامی- درس 25

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- ج 3 صفحه 139-140

محسن قرائتی- گناه شناسی- صفحه 163-148

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- ج 2 صفحه 250-251

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information