پیشینه و ماهیت بودیزم شمالی (انتشار)

English 6374 Views |

منابع دین بودایی شمالی
منابع دین بودایی تبت شامل دو مجموعه شرعی عظیم است: یکی «بکاگیور» و دیگری «بستان گیور». مجموعه اول شامل ترجمه های کتب مقدس هندی است و معمولا تحت شش عنوان مرتب می شود:
1. وینایا 2. پراجنا- پارامیتا (کمال یافتن حکمت) 3. اواتامساکا (تاج گل) 4. راتناکوتا (توده جواهر) 5. سوترا 6. تانترا. این مجموعه یکصد جلد و حدود 700 اثر را در بر می گیرد. بستان گیور متجاوز از دویست مجلد است که حاوی بیش از 3600 اثر است. این ها عمدتا آثار صاحب نظران هندی هستند که در عمل شامل انواع گوناگون نوشتجات شاسترا می باشند. سه بخش عمده این آثار عبارتند از: 1. مجموعه مختصری از سرودهای دینی؛ 2. شروح و تفاسیری بر تانتراها؛ و 3. تفاسیری بر سوتراها. دین بودایی تبت هم چنین حجم انبوهی از نوشتجات خاص خود را دارد که فقط برای خود دانشمندان تبتی شناخته شده است.

تاریخچه بودیزم شمالی
تاریخچه شکل گیری بودیزم شمالی را می توان به چهار دوره تقسیم کرد: تاریخچه اولیه؛ تحولات در هند؛ گسترش مانتریانا؛ و رواج دوم بودیزم در تبت.

تاریخچه اولیه بودیزم شمالی
مطابق روایات تبتی، دین بودایی در زمان سلطنت «سرونگ بستان سگام پو» (م 649) به دست دو تن از همسران پادشاه، یکی از نپال و دیگری از چین، به کشور تبت وارد شد. این تنها می تواند در مقیاسی بسیار کوچک افتاق افتاده باشد؛ چون که تا قبل از سلطنت «کری سرونگ لده برتسان» (756- 797) دین بودایی در تبت هنوز هیچ پیش رفت قابل ملاحظه ای نکرده بود. در آن ایام بود که اوج پیش رفت این دین در قالب ساختن معبد بزرگ «بسام یاس» متجلی شد. الهام بخش این عمل اندیشمند هندی «شانتاراکشیتا» بود. روایات بعدی نقش عمده ای برای حکیم و سالک طریقت یوگایی «پادماسامبهاوا» قائلند که گفته می شود توسط شانتاراکشیتا برای غلبه بر مخالفت مافوق طبیعی با گسترش دین بودایی به آن سرزمین دعوت شده است. در حقیقت دین بودایی در تبت از منابع مختلفی سرچشمه گرفته بود. بین پیروان مکتب چینی «چه ان» و حامیان مکاتب هندی، که تا حدودی رقابت بین تدریج گرایان و طرفداران رویکرد ناگهانی تنویر و بصیرت بودایی بود، وجود داشت. برحسب روایات تاریخی، سنت هندی به طور کامل پیروز از آب در آمد. هرچند تحقیقات تاریخی جدی تر نشان داده که گرایش های منبعث از مکتب «چه آن» برای مدت های مدیدی برقرار بود و در حقیقت ممکن است در شکل گیری صوری از آداب و رسوم سنتی تبتی نقس مهمی بازی کرده باشد. همچنین احتمالا تاثیرات مهمی از ناحیه بودیزم آسیای مرکزی وجود داشته است. در زمان مناسبی مقاومتی از سوی پیرروان سنت دینی بومی تبت که به نام «بن» شناخته می شد ظاهر شد. این مقاومت، در زمان سلطنت «گلانگ درما»، تاحدودی به تعقیب و آزار بوداییان انجامید. اما پس از درگذشت پادشاه مزبور در 842 میلادی قلمروی سلطنتی تبت از هم پاشید و تبت کنترل آسای مرکزی را از دست داد. دین بودایی نیز تحت تاثیر هرج و مرج عمومی حاصله قرار گرفت و عمدتا از دید تاریخی محو شد. با وجود این، دین بودایی به ویژه در مناطق دروافتاده به رشد و توسعه خویش ادامه داد و به تدریج در فرهنگ تبت نفوذ کرد. بدین ترتیب که هم دین بومی بن را تحت تاثیر قرار داد و هم این که خود تحت تاثیر آن قرار گرفت.

تحولات بودیزم شمالی در هندوستان
خلاقیت دینی بودیزم هندی به شکوفایی دیگری در زمینه تولید کتب مقدس دینی منجر شده بود، تانتراها. این کتب نیز، مانند سوتراهای پیشین مکتب مهایانه، مدعی بودند که تعالیم یک نفر بودا یا فردی مثل آن هستند. این ها نمایشگر سومین و آخرین مرحله عمده در تفکر و سلوک بودایی هند می باشند. درست به همان نحو که مهایانه جای گزین بودیزم باستانی نشد، بر همین سیاق نیز مکتب جدید جای گزین مکتب مهایانه نشد و بلکه در دل آن رشد و توسعه پیدا کرد و روی آن قرار گرفت. نهضت مبتنی بر تانتراها به نام «مانترایانا» «ناقل مانترا» خوانده می شود. مانترا واژه یا عبارتی است که هنگام تامل و مراقبه شهودی مورد استفاده قرار می گیرد. مطابق یک ریشه شناسی توصیفی بسیار مورد استفاده، مانتر باعث «محافظت از ذهن» می شود. نام دیگر مانتراها «واجرایانا» (به معنای ناقل الماس) یا ناقل خراب نشدنی می باشد. سرمنشا خیلی از نوشته های تانترایی اولیه هنوز هم مبهم است. مطمئنا تحولات مشابهی به طور موازی در ادیان هندویی و بودایی به وقوع می پیوستند. مقدار زیادی سنت عامیانه و فنون جادوگرانه، و از جمله مواد و مطالب که ریشه هایی به شدت باستانی داشتند، در حرکت جدید داخل شدند. امروزه این مطلب به خوبی معلوم شده که بخشی از تانتراهای متاخر دین بودایی به صورت یک جا از منابع شیوای دین هندویی وام گرفته شدند، هرچند به صورتی که به عوض فلسفه هندویی با فلسفه بودایی بخوانند تعدیل شدند. شاید دوتا از اجزای مانترایانا از همه مهم تر باشند. اول این که مانترایانا استفاده ای ماهرانه از شیوه های جادویی را شامل می شد، تعالیمی باطن گرایانه، آداب و آیین ها و مراسمی این چنینی، مراسم پذیرش و ورود و افسون ها، حلقه های مقدس و غیره. عملا می توان گفت استفاده ماهرانه و لذت بخش از تجربه و تخیل حسی به منظور کسب تحول و تکامل فردی. دوم اینکه مکتب مزبور امکان حصول به تنویر و بصیرت بودایی در همین زندگی دنیوی را مورد تاکید قرار می داد. با این ادعا که روش های خاص استخدام شده در این مکتب می توانست، در نقطه مقابل رویکرد نسبتا تدریجی تر مکتب هندی متاخرتر مهایانه، راه مستقیمی را به هدف مورد نظر در دست رس همگان قرار دهد. لزوما اهمیت نقش آموزگار مورد تاکید فراوان قرار گرفت و یک نمادگرایی (سمبولیسم) غنی و سرزنده نیز مورد استخدام قرار گرفت. احتمالا این تفکر ابتدا از دل ممارست های تجسم در فکر سربرآورد و خود نیز بخشی از آن را تشکیل داد، لیکن به زودی صورتی هنرمندانه به خود گرفت. از اجزای چشم گیر آن به کار گرفتن خیال پردازی و تمثیل در ارتباط با امور جنسی و مرگ است. سرانجام مجموعه جدیدی از الوهیت های مانترایانایی به وجود آمد که از جمله شامل تعداد زیادی از الهه ها و همراهان و مصاحبین آن ها و یا چهره ها و تمثال های مونث بوداها و بودیستوه ها بود.
مانترایانا به صورت نظامی دقیق و پیچیده در آمد. تناظرهای دقیقی بین قلمرو خدایان، بدن آدمی، تجربیات مراقبه و تامل، و کل جهان بیرونی برقرار شدند. چنین می نماید که در بعضی از مکاتب انجام آیین اعمال جنسی باید صورت گرفته باشد. لیکن (حداقل درمورد دین بودایی) درباره این مطلب نباید مبالغه کرد. این امر تنها می تواند در تمام حرکت مهایانه نقشی ناچیز ایفا کرده باشد. شاید لازم است توجه شود که چندین نوع متمایز از این گونه آداب جنسی به وقوع می پیوستند، به نحوی که می توان بین معرفی و ارائه یک عنصر «عبادی» و «مکاشفه ای» در حیات جنسی زوجی عادی، با انجام دادن عبادی چنین کاری، با زوج یا مصاحبی غیرمعمولی (غریبه)، تمیز قائل شد. انجام دادن هرگونه عمل جنسی توسط راهب ها همواره محل بحث و مجادله ای شدید بود و معمولا چنان اطراف آن را محدودیت ها و موانع متعدد فراگرفته بود که در عمل انجام آن را غیر محتمل می ساخت. در عالم واقع و به طور عملی غالب مکاتب انجام دادن این کار را اجازه نمی دادند.

مکتب تانترا
مکتب تانترا، به ویژه در روش های تجسم در فکر، گرایش چشم گیری در جهت استفاده از فعالیت هایی که از لحاظ روان شناختی «باردار» هستند دارد. مرگ، امور جنسی و هر گونه عمل یا موضوع ممنوع و در زمره محرمات (تابو) جزو دانه های آسیاب آن به حساب می آیند. هدف از این کارها گاهی آزادی فکر و ذهن آدمی از قید جاذبه های تردید آمیز و بعضا نیز خانه تکانی شدید ذهن از قید عادات خشک و متصلب آن است. در این موضوع نوعی مشابهت با مکتب بودایی «چه ان» به چشم می خورد.

رواج مانترایانا در تاریخچه بودیزم شمالی
در بخش آخر اولین هزاره میلادی مکتب مانترایانا به نحو گسترده ای در اکثر سرزمین های جهان بودایی رواج یافت. در سریلانکا و آسیای جنوب شرقی حضور داشت و در اندونزی نیز از نفوذ و تاثیری فراوان برخوردار بود. لیکن در هیچ کدام از این سرزمین ها تا روزگار جدید دوام نیاورد، هرچند نشانه های متعددی از نفوذ خویش برجای گذاشت. بیشتر در منطقه تحت نفوذ دین بودایی تبت بود که مانترایانا مهم باقی ماند. با وجود این، پاره ای استثنائات وجود دارند. چنان چه مکتب مانترایانای چینی توسط فردی به نام «کوکای» (774- 835)، که بیشتر به نام «کوبو دایشی» شناخته می شود، به ژاپن آورده شد. مکتبی که وی بنا گذاشت «شینگون»، امروزه نیز یکی از بزرگ ترین فرقه های بودایی ژاپن است. شینگون را می توان به صورت ترکیبی از مرحله اولیه مانترایانا با مکاتب نظری چینی دید. هرچند در عمل، اساسا مکتبی تانترایی است، اگرچه که از اخلاقیات معهود بودایی نیز چندان منحرف نمی شود. مکتب تندای (شاخه ژاپنی مکتب تی ین- ته ای) نیز عناصر عمده ای از آداب و رسوم تانترایی را، هم از شخص کوبودایشی و هم مستقیما از چین، پذیرفت. سرانجام این نکته را نیز باید توجه داشت که سنت تانترایی هم چنین تا حدودی در بودیزم کره ای نیز استمرار یافته است.

انتشار ثانویه بودیزم در تبت
پایان قرن دهم و ابتدای قرن یازدهم میلادی شامل احیای دوباره تماس ها بین دین های بودایی تبت و هند بود. روابط با کشمیر و مراکز دین بودایی در منطقه شرقی هند برقرار شدند و ترجمه های تازه ای از انبوه نوشتجات بودایی که هنوز در دانشگاه های رهبانی هند موجود بودند به عمل آمدند، مراکزی که می رفتند تا به زودی به دست مهاجمان مسلمان نابود شوند. در این زمان تعدادی مترجم تبتی که در هندوستان و یا کشمیر درس خوانده بودند مشغول کار بودند که از جمله چهره های برجسته آن ها «رین چن بزانگ پو» (م 1055)، «بروگ می» (م 1074) و «مارپا» (م 1098) بودند. در همین درجه از اهمیت نیز آموزگارانی هندی بودند که به تبت آمدند. از جمله برجستگان این ها هم آتیشا (928- 1054) بود که از چهره های برجسته بودیزم هندی در آن عصر به حساب می آمد. قرن بعد شاهد رشد سریع رهبانیت تبتی و تاسیس مدارس بنیادی بود. نقطه اوج این جریان در قرن سیزدهم و زمانی بود که حکام مغول رئیس مدرسه «شاکیا» را به عنوان حاکم تبت منصوب کردند. بعدها نیز مدرسه جدیدی به دست یکی از اصلاح طلبان به نام «تسونگ خاپا» (1357- 1419) معروف به «گلو» ایجاد شد. بعدها روسای این مدرسه به عنوان دالایی لاما شناخته شدند که سرانجام به صورت حکام تبت درآمدند. در قرن هجدهم میلادی سلاطین مانچوی چین خود را صاحب تیول مطلق تبت اعلام داشتند. دین بودایی تبت سرزندگی و شور و شوقی عظیم از خود بروز داد و نه فقط در قلمرو فرهنگی تبت گسترش یافت، بلکه حتی بر مغولان نیز فایق آمد و در مقیاسی کوچک خود را در سرتاسر سرزمین گسترده آسیای شمالی برقرار ساخت. در واقع، در دوران قبل از ورود کمونیست ها به آن سرزمین، نشانه هایی قطعی از توسعه و گسترش از خود بروز داده بود.

مفروضات رو به تغییر
تا پیش از ورود پناهندگان تبتی به کشورهای غربی در خلال سال های 1960 و پس از آن، دین تبت در غرب بسیار کم شناخته شده بود. روایت های غلط و انحرافی متعددی از این دین بر سر زبان ها افتاده بود. از یک طرف، تبت را به صورت کشوری می دیدند که در چنگال خرافات دینی قرون وسطایی اسیر بود، خرافاتی که تحت سیطره اعتقادات دیوپرستانه و صورتی به کلی منحط و فاسد از بودیزم قرار داشت. از سویی، تبت به عنوان سرمنزل کارهای باطن گرایانه، روح گرایانه و جادویی مجسم شده بود سرزمین کاهنانی بزرگ که سرشار از دانشی غیبی و معرفتی برجسته بودند. تردیدی نیست که در همه این مقولات تاحدودی حقیقت وجود دارد، اما وجود آن ها باعث شده تا رسیدن به حقیقتی متوازن مشکل تر شود. امروزه این مطلب کاملا روشن شده که تبت وارث مستقیم بودیزم متاخر هندویی بوده است. تبت هم آموزش های دانشگاه های رهبانی بزرگ هند را حفظ کرده بود و هم به شیوه ای خلاق و سازنده، هرچند تاحدودی محافظه کارانه، بر آن تعالیم افزوده بود. در نتیجه این امر، صومعه های تبت گنجینه میراثی قابل ملاحظه و منحصر به فرد، نه تنها در موضوعاتی چون دین، فلسفه و منطق، بلکه هم چنین در زمینه دست آوردهای هنری و فرهنگی بودند. رشد روز افزون مطالعات تبتی در قرن بیستم به تدریج دانشی حقیقی از آن میراث گرانبها را فراهم آورده و مفاهیم و برداشت های افراطی تر را با برآوردی واقع گرایانه تر و متوازن از دین تبتی جای گزین ساخته است.
(ادامه دارد..).

Sources

جان ر. هینلز- راهنمای ادیان زنده- ترجمه عبدالرحیم گواهی- جلد 1- صفحه 835-819

ال.اس.کازینز- آیین بودا- مترجم علیرضا شجاعی- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1384

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information