نظام طبقات اجتماعی در آیین هندو (کاست و کرمه)

English 5800 Views |

3. چهار کاست و وظایف آنها
چهار گروه اجتماعى که تشکیل دهنده نظام طبقاتى اند به ترتیب عبارتند از:
1. برهمن ها، که پیشوایان دین و طبقه تحصیل کرده روحانیان، فیلسوفان و عالمان و رهبران دینى اند.
2. کشاتریاها، (فرمانروایان و جنگاوران) شامل سیاستمداران، تیمساران (ژنرال ها)، افسران و مراجع قدرت شهرى
3. وایشیه ها (کاسب ها، بازرگانان و پیشهوران و کشاورزان) که نان آوران (تأمین کنندگان) هم نامیده مى شوند.
4. شودره ها که کارگران و خادمان جامعه اند.
شودره ها حق شرکت در هیچ یک از مراسم و آداب دینى ودایى را ندارند و حتى مجاز به شنیدن متون مقدس ودایى هم نیستند. آنها آداب دینى غیر ودایى خاص خود را انجام مى دهند و سرپرستى مراسم و آیین هاى آنها را نه راهبان برهمنى، بلکه روحانیان شودره اى بر عهده دارند. پایین تر از این چهار طبقه، گروه مطرودها (طردشدگان) قرار دارند، که افرادى غیرقابل لمس تلقى شده و خارج از نظام کاست طبقه بندى مى شوند. آنها فقط حق انجام کارهایى را دارند که به قدرى پست و کثیف باشند که هیچ هندوى متعلق به یک کاست حاضر یا مایل به انجام آنها نیست. پرسشى که در این جا مطرح است، این است که افراد غیرهندو در نظام طبقاتى چه جایگاهى دارند؟ پاسخ این است که افراد غیر هندو نیز افرادى «خارج از طبقات» یا «خارج و محروم» از نظام کاست تلقى مى شوند و البته این محرومیت هم نتیجه تقصیر خود آنها دانسته مى شود، زیرا بر اساس قانون کرمه (که بحث آن خواهد آمد) اگر این افراد در وجودها و زندگى هاى پیشین خود زندگى خوبى داشتند، حتما در این زندگى فعلى خود به عنوان افرادى معتقد به مسلک هندویى متولد مى شدند. علاوه بر کاست هاى اصلى، ممکن است به دلایل متعددى، در درون کاست تقسیمات فرعى دیگرى صورت گیرد. اعضاى سه طبقه نخست، دویجه (dvija) و دوبار تولد یافته نیز خوانده مى شوند. هر یک از اعضا، وظایف و کارهایى به عهده دارند که به «ورنه شرامه درمه» (varnashramadharma) موسوم است که به طور تحت اللفظى به معناى «وظایف مطابق با کاست و مراحل زندگى» است. برهمن ها، به عنوان پاسبانان و متصدیان کلام مقدس باید به تعلیم و نصیحت افراد جامعه بپردازند. همچنین این طبقه بر کارها و وظایف و رسوم افراد طبقه دیگر نظارت مى کنند. کشاتریاها به عنوان مدافعان و جنگجویان، پادشاهان و رؤساى جامعه را تشکیل مى دهند و وایشیاها، پشتیبان اقتصاد جامعه اند. وظیفه شودره ها که توده عظیمى از جامعه هندویى را تشکیل مى دهند، خدمت به سه طبقه بالاتر است. بدین ترتیب، هر کس در کاست خود داراى وظیفه و درمه خاص خود است. همچنین هر کس در هر طبقه از مرحله آبستنى تا زمان مرگ، مشمول مراسم و عبادات خاصى است. و این علاوه بر درمه اى است که شامل اصول و موازینى است براى زیست درست و هماهنگ با کل جهان. درمه مربوط به کاست فقط به مقررات مربوط به ازدواج یا ارتباط افراد با یکدیگر نمى پردازد، بلکه مثلا مى تواند تعیین کند که چه کسى چه شغلى انتخاب کند، آیا مى تواند گوشت یا الکل مصرف کند یا نه؟ احیانا چیزى در یک کاست جایز و در کاست دیگر ممنوع است. بدین قرار، درمه در این سطح بر اساس «عرف» و به پشتوانه مجازات هاى اجتماعى و قدرت معنوى، گونه اى قانون اخلاقى نسبى به وجود مى آورد، ولى باید دانست که این مقدار، به هیچ روى، تمام درمه نیست. نکته مهم در این باره، چگونگى سیر مراحل تکاملى زندگى هندوست. این چهار مرحله پیاپى زندگى هندو مرتبط است با چهار هدف زندگى (purusartha)که عبارتند از: درمه (قانون اخلاقى و پرهیزگارى و به انجام رساندن تکلیف خاصى که بر اساس نظام طبقاتى کاست و مراحل زندگى بر عهده فرد گذاشته شده است)، ارتهه (artha) (اشیا و امور مادى و توفیق اقتصادى)، کامه (کسب لذت) و مکشه (نجات). نخستین مرحله، مرحله تحصیل یا کسب دانش است. این مرحله با جشنى آغاز مى شود که در طى آن «نخ مقدس» سه لایه به پسربچه هندو داده مى شود و سپس به او آیه مقدس را تعلیم داده، آنگاه او را به خانه معلم (گورو) مى فرستند تا به تحصیل نزد وى بپردازد. این مرحله براى بچه هاى برهمنان زودتر از همه آغاز مى شود و بیش از همه نیز طول مى کشد. علاوه بر آن، پسرهاى طبقه برهمن معمولا در خانواده خود متون مقدس را یادگرفته، مهارت هاى لازم براى انجام وظیفه آیینى خود را به دست مى آورند و آمادگى خود را براى زندگى آتى خود به دست مى آورند. به هر حال، محصل هندو باید به شیوه هاى عملى گوناگونى به معلم خود خدمت کند. نکته مهم این است که دخترها این مراسم ورود به مرحله تحصیل و کسب علم را ندارند و اساسا به طور رسمى آموزش نمى بینند. به طور طبیعى، مرحله دانش آموزى با ازدواج دانش آموز پایان مى پذیرد و در نتیجه آن وى به مرحله دوم، خانه مندى، وارد مى شود. این مرحله، مرحله تشکیل خانواده و مختص به کسب لذایذ زندگى و انجام وظایفى است که در ارتباط با خانواده اوست، نظیر کسب ثروت مادى. در کتب مقدس هندوها براى هریک از زن و شوهر وظایف خاصى تعیین و فهرست شده است. در این مرحله به اطاعت زن از شوهر تأکید مى شود و به مرد نیز دستور داده شده که از همسر خود محافظت کند و امکانات لازم را براى او فراهم کند و وى را راضى و خوشحال نگه دارد. در کتب هندویى جایى براى طلاق گذاشته نشده است. مرد مى تواند همسر دومى برگزیند یا در صورت فوت همسرش زن دومى اختیار کند، اما زن هرگز مجاز به ازدواج مجدد نیست. کتب مقدس هندویى این مرحله را مهم ترین مراحل تلقى کرده اند، چرا که یک مرد، به عنوان سرپرست خانواده مسئول حمایت از افراد تحت سرپرستى خود در همه مراحل دیگر است. هنگامى که فرزندان او بالغ شدند، و به تعبیر کتب قانون هندو، هنگامى که چهره مرد چروکیده شد و موهایش خاکسترى شد و هنگامى که چهره نوه خود را دید، او باید از اشتغال با پسرانش دست برداشته و مسئولیت خانواده را به پسرش وانهد و همراه با همسرش، عزلت گزیند و به امور و اهداف معنوى روى آورد. واژه اى که براى این مرحله استفاده مى شود عبارت است از vanaprasthya (زندگى در بیشه یا جنگل). متون کهن بیان مى کنند که یک زوج مسن چگونه بیرون از ده رفته، خود را صرف مکشه (نجات) مى کند. این مرحله به مرحله اى منجر مى شود که با قطع علاقه شدید همراه است (samnyasa)، یعنى زندگى ریاضت کش یا مرتاض بى خانمان، که مالک هیچ چیز نیست و جز آزادى از بدن هیچ تمنایى ندارد. این مرحله در مقابل سه مرحله دیگر، که از جهان بینى ودایى سرچشمه گرفته و همه آنها دنیا و ارزش هاى دنیوى را تصدیق و در نتیجه مشارکت کامل در امور دنیوى را نیز تجویز مى کنند، عرضه مى شود. البته همه هندوان این مراحل را طى نمى کنند.

4. برخى مقررات و محدودیت هاى نظام طبقاتى
طبیعى است که براى برپا ماندن نظام طبقاتى و حفظ تمایز طبقات گوناگون، مقررات و محدودیت هایى فرار روى افراد قرار داده شود. برخى از مقررات مهمى که براى حفظ خلوص طبقاتى رعایت آنها الزامى است عبارتند از:
1. محدودیت هاى مربوط به خوراک که پیش تر اشاره شد، مقرراتى درباره این که از دست چه کسى غذا بخورند یا از دست چه کسى غذا نگیرند و نیز چگونگى استفاده از خوراک هاى نذرى و عدم استفاده از مشروبات الکلى و گوشت گاو و غیره.
2. قانون ازدواج هاى درون گروهى یا ازدواج هاى بسته، که بر اساس آن، ازدواج با افراد خارج از طبقه ممنوع است. هدف از این قانون حفظ خلوص طبقاتى بوده و این که هر طبقه اى در محدوده خود محفوظ بماند.
3. ممنوعیت ازدواج بیوه زنان
4. محدودیت هایى درباره انتخاب شغل، براى مثال، برهمن ها هرگز نباید در کار دفن و کفن مردگان وارد شوند.
5. موازین مربوط به خانواده ها که بسیار مستحکم بوده و حفظ همسر و وفادارى به آن مورد تأکید قرار مى گیرد.

این موازین از راه هاى گوناگونى به افراد تعلیم داده مى شود، نظیر آموزش از راه خانواده، عرف، قصه ها، تعلیم کتاب مقدس، کتب مربوط به احکام که آداب و رسوم مربوط به هر طبقه در آنها بیان مى شود. نکته دیگر آن که نقض مقررات مربوط به نظام طبقاتى عواقب سختى براى افراد طبقه دارد. در واقع، نقض قواعد مربوط به نظام کاست، باعث به وجود آمدن آلودگى شده، ممکن است بر کل گروه و کاست مربوطه تأثیر گذارد از این رو، ممکن است بر ضد فرد متخلف کیفر اجتماعى سختى اعمال شود و چه بسا از وى بخواهند که کارها و مناسک پالاینده گوناگونى را به جاى آورد تا بار دیگر از حقوق کاستى برخوردار شود. گاه برخورد با ناقضان مقررات کاستى، چنان شدید است که باعث اخراج فرد از کاست مى شود. برخى از کارهایى که باعث اخراج فرد از کاست مى شود، عبارتند از:
1. پذیرش دین مسیحیت یا اسلام 2. رفتن به اروپا یا امریکا 3. ازدواج با بیوه زنان 4. به دور انداختن علنى ریسمان مقدس 5. خوردن علنى گوشت گاو، خوک یا پرنده 6. خوردن غذاى کاچى (kachi food) که توسط مسلمانان یا مسیحیان یا هندوى طبقه پایین پخته شده است. 7. بیرون رفتن با یک زن براى هدف غیر اخلاقى.
البته، در روستاها مردم فقیر گاه به جرم هاى دیگرى نیز از طبقه اخراج مى شوند، جرم هایى نظیر زنا، زناى با محارم، خوردن غذاهاى ممنوع و نوشیدن مشروبات ممنوع. هنگامى که یک هندو از کاست مربوطه اخراج مى شود، عملا امور زیر اتفاق مى افتد:

1. دوستان و خویشاوندان او از شرکت در مهمانى او امتناع مى کنند.
2. از وى براى پذیرایى در خانه هایشان دعوت نمى شود.
3. نمى تواند براى فرزندان خود عروس یا داماد بیاورد.
4. حتى دختران ازدواج کرده او نمى توانند بدون خطر اخراج از کاست، وى را ملاقات کنند.
5. روحانى مخصوص، حتى آرایشگر و زن رختشوى او از خدمت به او امتناع مى کنند.
6. اعضاى طبقه او کاملا با او قطع رابطه مى کنند به گونه اى که حتى از شرکت در مراسم تشییع اعضاى خانواده او امتناع مى کنند.
7. در برخى موارد وى را از حضور در معبدهاى عمومى منع مى کنند.

5. رابطه کاست با کرمه
مسئله مهمى که درباره نظام طبقاتى باید به آن توجه کرد ارتباط کاست با کرمه و تناسخ از دیدگاه هندوهاست. برخى از محققان تأکید کرده اند که آنچه موجب شد تا ترتیبات نسبتا نرم و روان اجتماعى، جامعه ودایى به صورت سفت و سخت نظام کاست درآید، پیوند کرمه و تناسخ با طبقات اجتماعى هندو بود. نظام کاست، در کنار سایر کارکردها، نردبانى براى نجات و رستگارى فرد نیز تلقى مى شود. کرمه معمولا در کنار دو مفهوم سمساره و مکشه مطرح مى شود. موقعیت و جایگاه فرد در نظام کاست، از روى کرمه گذشته خود تعیین شده است; چرا که بر اساس قانون کرمه، انسان نتیجه کارهاى خود را در دوره هاى بازگشت دوباره خود به این جهان مشاهده مى کند (کرمه به معناى کردار و تأثیر عمل است). افرادى که کارهاى نیک انجام داده باشند، در دوره بعد از زندگى خوش و مرفهى برخوردار خواهند بود و بر عکس، کسانى که کارهاى بد مرتکب شده باشند، زندگى اى توام با بدبختى خواهند داشت. انتقال از یک کاست به کاست دیگر جز از طریق مرگ و تولد دوباره در یک زندگى دنیوى دیگر ممکن نیست. بدین ترتیب، فرد در طبقه خاصى که قرار دارد، مى کوشد تا همه مسئولیت ها، محدودیت ها و امتیازات خاص طبقه خود را پذیرا باشد و همه وظایف کاستى خود را به نحو احسن انجام دهد تا پس از مرگ و تولد دوباره به طبقه و جایگاه کاستى بهترى نائل شود. از نظر برخى از کسانى که به تناسخ اعتقاد دارند، بازگشت انسان ها، ممکن است به یکى از چهار صورت زیر باشد: 1. رسخ (حلول روح فرد متوفا در جمادات و به تعبیر دیگر، سیر قهقرایى انسان از مرحله انسانیت به مرحله جمادى) 2. فسخ (حلول روح شخص متوفا در نباتات) 3. مسخ (حلول روح فرد متوفا در حیوانات) 4. نسخ (حلول روح شخص متوفا در انسان ها که تناسخ گفته مى شود). سمساره، به معناى تناسخ در بسیارى از ادیان و مذاهب به صورت هاى مختلفى وجود داشته و دارد، ولى این آموزه در آیین هندو اهمیت بیشترى دارد. از نظر هندوان، انسان همواره در گردونه تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پر رنج گرفتار است و تنها راه رهایى از چرخه تناسخ و تولدهاى پى در پى، پیوستن به نیروانا (nirvana) است. این اصطلاح از نظر لغوى به معناى خاموشى و آرامش است و در اصطلاح مى توان آن را تاحدى، اشاره به همان «فناى فى الله» دانست. به هر روى، جایگاه فرد در طبقه خاص ارتباط تنگاتنگى با کرمه سابق او دارد. برخى برآنند که اگر این ارتباط میان کاست و کرمه پذیرفته شود در این صورت نه تنها ما را قادر مى سازد که بفهمیم چرا این نظام، کارکرد سابق خود را داشته، بلکه قادر مى سازد که ارتباط و تناسب نظام طبقاتى را با زندگى مدرن هم پایه ریزى کنیم. بر این اساس، باید دانست که برهمن ها به دلیل کرمه اى که در زندگى سابق خود داشتند، در بالاترین طبقه قرار گرفته اند و چون برخى از افراد کرمه هاى پست ترى داشته اند، در طبقات پایین تر زاده شده اند. طبقات بالاتر درجاتى از خلوص داشته اند که شودره ها به آن دست نیافته اند. اصولا کاست بالاتر، خالص تر بوده است. از این رو، هرکس در هر یک از طبقات که باشد، پیوسته در حال حرکت روحانى یا معنوى به سمت مقام بالاتر است که در نتیجه کارهاى شایسته خود سرانجام به بالاترین مرتبه وجود و درجه معنوى خواهد رسید. در واقع، ممکن است کرمه خوب فرد باعث شود که وى بعدها در کاست بالاترى متولد شود. براى فهم درست نظام طبقاتى پى بردن به این ارتباط بسیار ضرورى است. البته چالشى که در این جا مطرح مى شود این است که چگونه عمل سابق فرد، که غالبا هم از آن بى اطلاع است، باعث تعیین موقعیت او در اجتماع مى شود؟ از این رو کسانى که نظام کاست را رد کرده اند، بر آنند که نمى توان پذیرفت که تعیین موقعیت کنونى ما براساس کرمه اى باشد که در گذشته به وقوع پیوسته است. موقعیت و وضعیت فعلى و کنونى ما باید با کرمه فعلى ما تعیین شود نه با کرمه گذشته. در واقع، باید بحث کرد که آیا کاست باید از طریق تولد معین شود یا از راه ارزش افراد؟ حتى قانونگذار مهمى نظیر مانو (Manu) مسلم دانسته است که اگر یک برهمن اعمال و وظایف خود را به درستى انجام ندهد ممکن است تبدیل به یک شودره شود. همچنین یادهیستیرا (yadhisthira) در مهابهاراته مى گوید: «شودره اى که همواره به کنترل خود، حقیقت و نیکى مشغول است، من او را برهمن محسوب مى کنم.» از سوى دیگر، این تعلیل اخلاقى و استدلال روحانى جهت توجیه صحت نظام کاست، پیامد دیگرى هم دارد و آن این که هرگونه تلاش انسانى براى ایجاد مساوات و برابرى در جامعه و تعدیل ناموزونى هاى آن، و به تعبیر دیگر براى ایجاد عدالت اجتماعى، از نظر معتقدان به نظام کاست، برخلاف نظام کاستى و بر ضد تربیت اخلاقى خواهد بود و تنها قانون کرمه است که با پاداش و کیفر دقیق و صحیحى که دارد هر عمل خیر یا شرى را تعدیل مى کند و اگر انسان درباره آن تردیدى داشته و مخالفتى نشان دهد، بدون شک مرتکب قبیح ترین نوع کفر و الحاد شده است. شاید همین دغدغه باعث شده است که برخى از محققان معاصر بگویند: «هرچند به طور کلاسیک و مرسوم کرمه سابق علت و سرچشمه نوع کاست فرد تلقى مى شود، پیشنهاد من این است که در زندگى مدرن معاصر به کرمه کنونى تغییر موضع دهیم و به اعتقاد من بهگوگیتا نیز همین دیدگاه را تأیید مى کند».
( ادامه دارد... )

 

Sources

یوسف اباذرى- ادیان جهان باستان- مراد فرهادپور و وهاب ولى- تهران مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى- 1372- جلد 1- صفحه 173-172

ریچارد بوش و دیگران- جهان مذهبى- ادیان در جوامع امروز- ترجمه عبدالرحیم گواهى- صفحه 198-196، صفحه 200-199، صفحه 204-201

حسین توفیقى- آشنایى با ادیان بزرگ- تهران انتشارات سمت- 1381، صفحه 40

محمدرضا جلالى نائینى- هند در یک نگاه- تهران- انتشارات شیرازه- 1375- صفحه 96

سن، ک. م- هندوئیسم- ترجمه ع. پاشایى- تهران- انتشارات فکر روز- 1375، صفحه 37-35، صفحه 39ـ40

سروپالى رادا کریشنان- شیوه زندگى هندو- ترجمه رضا حسینى آهى دشتى- تهران- انتشارات ماکان- 1379- صفحه 103-101

جان بى ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه على اصغر حکمت- تهران- شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1375، صفحه 158-157، صفحه 132

سیمین ویتمن- آیین هندو- ترجمه على موحدیان عطار- قم- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1382- صفحه 45- صفحه 59-58

رضایى- تاریخ ادیان جهان- جلد 2- صفحه 214

منصور نصیرى- فصلنامه هفت آسمان- شماره سی ام- نظام طبقات اجتماعى در آیین هندو

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information